سوزش و فشاری شدن با کلام وحشی
-
آدمک در سوزش و فشاری شدن با کلام وحشی گفته است:
@f-nalist فک کنم ینی تو با سوز عشقت به کلامم ارزشی بده
هنوزم نتونستم نقشارو درست تشخیص بدمداداش این کار خیلی سخته
معلمام هم که ادبیات خوندن باز با سوال یکی غرق در فکر میشدن کاش خود آموزش و پرورش یه چی میداد با همون پیش می رفتیم
اگه قرارم باشه بگیم از اینا سوالی ندن باید نصف کتابو نخونیم دیگه چون اختلافیه -
آدمک در سوزش و فشاری شدن با کلام وحشی گفته است:
@f-nalist فک کنم ینی تو با سوز عشقت به کلامم ارزشی بده
هنوزم نتونستم نقشارو درست تشخیص بدمداداش این کار خیلی سخته
معلمام هم که ادبیات خوندن باز با سوال یکی غرق در فکر میشدن کاش خود آموزش و پرورش یه چی میداد با همون پیش می رفتیم
اگه قرارم باشه بگیم از اینا سوالی ندن باید نصف کتابو نخونیم دیگه چون اختلافیه -
@f-nalist -
@f-nalistپرستو بابایی
به سوزی چیشدش؟ -
پرستو بابایی
به سوزی چیشدش؟@f-nalist
نگاه کن اگه جمله رو بازنویسی کنیم طبق چیزی که توی این جزوه اومده گفته ،بازم میشه متمم چون بعد حرف اضافه ی با اومده -
F f.nalist has marked this topic as solved on
-
پرستو بابایی
گرفتم ممنون -
پرستو بابایی
گرفتم ممنون@f-nalist
خواهش می کنم -
نمیدونم درنهایت بحثتون چی شد نتیجهش. چونکه بیشتر گیجشدن دیدم تا نتیجهگیری. برای همین لازم میبینم پاسخ بدم.
به سوزی ده کلامم را روایی
به سوزی کلامم را روایی ده
به سوزی به کلامم روایی ده
با سوزی به کلام من روایتی بده
نهاد محذوف تو
با سوزی و به کلامم متمم
روایتی مفعوله
و بده هم که فعل هستش.
راستش نمیدونم چرا فکر کردین که کلامم مفعوله.
احتمالا چون قبل را اومده اینطور برداشت کردین. یا اینکه درک درستی هنوز از رای مفعولی ندارین. خصوصا در جملهٔ امری.
فرض کنین جمله امری نبود.
کلامم را روایی داد.
این را رای مفعولی نیست بچهها. رای حرف اضافهست.
او همهٔ ما را کُشت.
اینجا را مفعولیه.
تفاوت مهمی دارن. توی این قسمت که مفعول اونیه که کار روش انجام شده. جدای از این، فعل «کشت» نیاز به مفعول داره درحالی که فعل «داد» هم مفعول میخواد. اما نه از یکی بیشتر. وقتی مفعولی به گلدرشتی «روایی» داره، دیگه پس برای بعدی باید دنبال این باشین که کجای کار رو دارین اشتباه میکنین. -
نمیدونم درنهایت بحثتون چی شد نتیجهش. چونکه بیشتر گیجشدن دیدم تا نتیجهگیری. برای همین لازم میبینم پاسخ بدم.
به سوزی ده کلامم را روایی
به سوزی کلامم را روایی ده
به سوزی به کلامم روایی ده
با سوزی به کلام من روایتی بده
نهاد محذوف تو
با سوزی و به کلامم متمم
روایتی مفعوله
و بده هم که فعل هستش.
راستش نمیدونم چرا فکر کردین که کلامم مفعوله.
احتمالا چون قبل را اومده اینطور برداشت کردین. یا اینکه درک درستی هنوز از رای مفعولی ندارین. خصوصا در جملهٔ امری.
فرض کنین جمله امری نبود.
کلامم را روایی داد.
این را رای مفعولی نیست بچهها. رای حرف اضافهست.
او همهٔ ما را کُشت.
اینجا را مفعولیه.
تفاوت مهمی دارن. توی این قسمت که مفعول اونیه که کار روش انجام شده. جدای از این، فعل «کشت» نیاز به مفعول داره درحالی که فعل «داد» هم مفعول میخواد. اما نه از یکی بیشتر. وقتی مفعولی به گلدرشتی «روایی» داره، دیگه پس برای بعدی باید دنبال این باشین که کجای کار رو دارین اشتباه میکنین.@danial-hosseiny
مرسی -
نمیدونم درنهایت بحثتون چی شد نتیجهش. چونکه بیشتر گیجشدن دیدم تا نتیجهگیری. برای همین لازم میبینم پاسخ بدم.
به سوزی ده کلامم را روایی
به سوزی کلامم را روایی ده
به سوزی به کلامم روایی ده
با سوزی به کلام من روایتی بده
نهاد محذوف تو
با سوزی و به کلامم متمم
روایتی مفعوله
و بده هم که فعل هستش.
راستش نمیدونم چرا فکر کردین که کلامم مفعوله.
احتمالا چون قبل را اومده اینطور برداشت کردین. یا اینکه درک درستی هنوز از رای مفعولی ندارین. خصوصا در جملهٔ امری.
فرض کنین جمله امری نبود.
کلامم را روایی داد.
این را رای مفعولی نیست بچهها. رای حرف اضافهست.
او همهٔ ما را کُشت.
اینجا را مفعولیه.
تفاوت مهمی دارن. توی این قسمت که مفعول اونیه که کار روش انجام شده. جدای از این، فعل «کشت» نیاز به مفعول داره درحالی که فعل «داد» هم مفعول میخواد. اما نه از یکی بیشتر. وقتی مفعولی به گلدرشتی «روایی» داره، دیگه پس برای بعدی باید دنبال این باشین که کجای کار رو دارین اشتباه میکنین. -
@danial-hosseiny
مشکل من این بودش که این به سوزی برام یه جوری بود تو جمله نمیفهمیدمش همین بقیش اوکی بودممنون
@f-nalist
منظورش اینه که به وسیلهٔ سوز عشق و زخم و درد عشق به حرف و کلام من روایت بده ( و تبدیلش کن به قصه.)
فکر میکنم با معنی راحتتر قابل درک باشه.