|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
SiliS از قلمچی که نه
از سنجش میشه شکایت کرد که اطلاعاتو درز داده
Amirbernosi سخته اثباتش ، چون راه فرار زیاد هست ،
مثلا فراموشی اطلاعات بزنی میتونی بازیابی کنی (پس میگن اینطوری ممکنه اطلاعاتو گیر بیاره)
یا فک کنم پارسال برا دیدن نتایج اصلا شماره داوطلبی و اینا اصلا لازم نبود ، من که با کد ملی وارد شدم -
Amirbernosi حتی عکسمم قلم چی نداشت، عکسی که تو سنجش آپلود کردمو گذاشتن :|
-
Amirbernosi سخته اثباتش ، چون راه فرار زیاد هست ،
مثلا فراموشی اطلاعات بزنی میتونی بازیابی کنی (پس میگن اینطوری ممکنه اطلاعاتو گیر بیاره)
یا فک کنم پارسال برا دیدن نتایج اصلا شماره داوطلبی و اینا اصلا لازم نبود ، من که با کد ملی وارد شدمSiliS هرسال همینطوری بوده، کد ملی یا سریال شناسنامه با یکی از اطلاعات فرم ثبت نام کنکوره
دنبال اثباتش نیستم، ولی باید دونست اینا چیکارا میکنن -
Amirbernosi واتاف این که منطقی نشد ، از کجا فهمیدی اینارو؟
-
SiliS رفیقم اومد گفت عکستو تو قبولیا گذاشتن، منم رفتم دیدم بله :|
-
Amirbernosi مگه قبول شدی؟
-
SiliS
401 اره، قبول شدم ولی غیبت داشتم نتونستم برمAmirbernosi عاوووو نمیدونستم
-
SiliS اره، آزمونای جمع بندیشو نوشته بودم
-
Amirbernosi این دسترسی که قلمچی داره بخاطر اجازه ایه که هنگام ثبت نام امضاش کردیم یجورایی تحویل دادیم اطلاعاتو
هییی -
SiliS نه
اطلاعاتو باید خودت بدی، هیچ جوره نمیتونه بدست بیاره -
جمعه
قلم چی
پس کی تحلیل کنم ؟! -
Amirbernosi کپی شناسنامه رو دادی ، هم تاریخ تولدت هم کد ملی هم سریال شناسنامه هست ، شماره تلفن خودت و جد و ابادتم میگیره
-
آدمک اگه سازنده های the finals برای دولت ایران کار میکردن با فیلتر شکن هم دیگه نمیتونستیم وارد جایی بشیم. لعنتیا از وزارت ارتباطات ما هم یزید ترن. جالبیش اینه نه چین و نه روسیه تحریم نیست توی این بازی، فقط ایران، فکر کنم سازندش با ما مشکل شخصی داره!
-
@Hamid-s در کاف‍ــه می‍ـــم♡ گفته است:
پرستو بابایی در کاف‍ــه می‍ـــم♡ گفته است:
- همه خلاصه دنیای این روزهای ما این چند جمله است:
گویی مقدر شده بود که اینگونه زندگی کنیم
در میانِ همه چیز بلاتکلیف بمانیم
آنچه پیش می‌آید را دوست نداریم
و هر آنچه را دوست داریم پیش نمی‌آید...-احمد خالق توفیق
خدا کند
یک اتفاق خوب بیافتد وسط زندگی مان
آری همین جا...
وسط بی حوصلگی های روزانه مان، نگرانی های شبانه
وسط زخم های دلمان
آنجا که زندگی را هیچ وقت زندگی نکردیم
یک اتفاق خوب بیافتدانقدر خوب که
خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن
از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان، همین ساعت
همین حالا از پشت کوه های صبرمان طلوع کند
طلوعی که غروبش
غروب همه ی غصه هایمان باشد
برای همیشه...چقدر زیبا 🥲
