هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Gharibe Gomnam تنها بدیش همینه ولی من فکر میکنم بار مطالعاتی کمتری به دوش میکشن...
-
رفتم پیش استادمون
و دلم گرفت( :
همون استادی که دکتری بیوشیمی شیراز داره و هنوز هم سرش تو کتابه
یه کتابی که جلوشون باز بود کلش هایلایت بود(البته طبیعیه این مسئله)
با حقوق ۲۵تومن و البته سابقه کار کم
گفتن که "اگه قصدتون موندنه
به نظر من فلان رشته ها رو بخونید بهتره
حتی آزادش رو اگر کسی بتونه هزینهشو بده؟
من: طبق معمول سکوت کردم و گوش دادم فقط
استاد:من خودم اون زمان نداشتم
و سرشو انداخت پایین واسه توضیح بقیهی مسائل( :
دلم سوخت واقعا...هرچند برای دلسوزیه من نگفتن و صرفا گفتن که اگه نمیتونم احساس بدی نداشته باشم...
کلا احساس میکنم جای این استاد این شهر نیست......
بگذریم...
یه جملهشون خیلی اذیتم کرد
گفتن که" اینجا ما درگیر حداقلیا هستیم
ولی اونجا طرف به اینا بعد یه مدتی میرسه
بعد دنبال اینه که یه کار تحقیقاتی خوب انجام بده یه داروی جدید بسازه
یه دردی از بشریت دوا شه..."
پن:
اگه اونکشورا یه سری سیاستهای خاص نداشتن
تلاش میکردم که برم...شایدم سختم بود...
هرچی هست
فعلا ترجیحم مونده...
چون فعلا باورم اینهکه شاید همین درد دوا کردنم بشه یه دردی برا یکی دیگه...
شاید بشه دردی از ۴نفر درمان کرد
ولی اون ۴نفر میتونن انتخابی باشن...
میشه درمان باشه ولی به دلایلی که ربطی به مسئلهی سلامت نداره به دست یه عده نرسه...
اون یه عده میتونن مردم خودم باشن...
بچه های سرزمین مادریم...
فعلا هیچی از آینده نمیدونم...
به جز یه راه!
که اونم ترس دارم...
نه از خود مسیر...از حرفایی که باید باز از آدمایی که توقع ندارم بشنوم و تو خودم بشکنم...
این روزا خیلی چیزا اذیتم میکنه...
کاش میتونستم راحت با محدثه حرف بزنم و تو بغلش گریه کنم...
هرچند بعدش حس خوبی ندارم..
شایدم معنویت خونم افتاده...
نمیدونم...
فقط میدونم که این مدت نیاز به درد و دل داشتم...
یه کم زیادی از لحاظ فکری تحت فشار بودم...
اذیت شدم...
تکلیف نامشخص خودم...
رفتار اون آدم که ذره ذره آبم میکنه...قطعا شکایتشو پیش خدا میبرم هرچند خودمم نمیتونم مسئولیتمو در قبالش درست انجام بدم ولی خود خدا شاهد اذیتاش هست...
خیلی ماجراها..
خیلی...
از موندن تو خوابگاه به دلایلی...
تا رفت و آمدام...
تا همه چی...
همه چی..
کم آوردم...
هی هر دفعه کم میارم
تموم میشم
باز از اول پامیشم...
چاره ای هم دارم؟( :
یه کم خسته ام...
از خودم میترسم چون یه وقتایی هر کاری از دستم برمیاد...
دلشکسته
خسته
موندهی راه
سرگردون
ترس
نگرانی
و شکستگیای مداوم
دیگه نمیتونم خدا...
کم بیارم وسط راه چی؟...
میترسم...
خودت قدرتشو بهم بده...
خودت...زهرا بنده خدا 2 حقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق
-
احساس میکنم برای اون مسئله تو این زمان و مکان و شرایط آمادگی ندارم
موقعیتشو ندارم و نمیتونم منتظر معجزه باشم
احمدی روشن هم نیستم...
پس منطقیش اینه که همینجا دور بزنم!
ولی به مقصد کجا؟!
نمیدونم!!!! -
@mr-vinyzo خودم به شخصه با کنکور موافقم
قشنگ مرگ یه بار شیونم یه باره
نه روزی ده بار مردن و زنده شدنNarges_ نه نگا.البته حرفتورو من خودم همین الان به خودم میگمااا ولی..مثلا من اگه دهم نهایی میداشتم خیلی بهتر سال دهم درس میخوندم و وقتی به دوازدهم میرسیدم نیازی نبود انچان تمرکزی رو دهمم بزارم و وقت مطالعاتی بیشتری نصیبم میشد ..منظورم اینه وگرنه من میگم اگه عمومیا رو برداشتن و فقط نهایی کردن خوبه ولی واقعا هویت و سلامت چرا؟؟؟این بده یا هویت و سلامتو باید ازاد کنن یا که ببرنش تو متوسطه اول///...
-
زهرا بنده خدا 2 حقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق
@mr-vinyzo در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
زهرا بنده خدا 2 حقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق
کجاش؟...
-
Gharibe Gomnam تنها بدیش همینه ولی من فکر میکنم بار مطالعاتی کمتری به دوش میکشن...
@mr-vinyzo
الان اگه امتحان نهایی نبود من اصلا نمی نشستم معادله مثلثاتی بخونم
ولی باید بخونم
بابا من دارم میبینم این دهم یازدهمیا از الان دارن از دست میرن
اگه حوزه ام مدرسه ام نبود اصلا نمیتونستم بفهمم کی پایه اس کی کنکوریه
ما الان اینجا خسته شدیم
بعد اونا از همون دهم بدتر اینکه سال بعد نهایی میفته دست سنجش -
@mr-vinyzo در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
زهرا بنده خدا 2 حقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق
کجاش؟...
زهرا بنده خدا 2 از جای پینوشت به بعد
-
برا شخص خودم همه اش حقه...
چون متاسفانه شخصیتمم اونقدر رشد ندادم که بگم من میتونم از پس اون بخش سختش بربیام... -
@mr-vinyzo
الان اگه امتحان نهایی نبود من اصلا نمی نشستم معادله مثلثاتی بخونم
ولی باید بخونم
بابا من دارم میبینم این دهم یازدهمیا از الان دارن از دست میرن
اگه حوزه ام مدرسه ام نبود اصلا نمیتونستم بفهمم کی پایه اس کی کنکوریه
ما الان اینجا خسته شدیم
بعد اونا از همون دهم بدتر اینکه سال بعد نهایی میفته دست سنجشGharibe Gomnam اره اینو خیلی خوب گفتی .....خیلی بده ..من هندسه رو برا کنکور حذف کرده بودم اما الان پدرم داره در میاد...
-
رفتم پیش استادمون
و دلم گرفت( :
همون استادی که دکتری بیوشیمی شیراز داره و هنوز هم سرش تو کتابه
یه کتابی که جلوشون باز بود کلش هایلایت بود(البته طبیعیه این مسئله)
با حقوق ۲۵تومن و البته سابقه کار کم
گفتن که "اگه قصدتون موندنه
به نظر من فلان رشته ها رو بخونید بهتره
حتی آزادش رو اگر کسی بتونه هزینهشو بده؟
من: طبق معمول سکوت کردم و گوش دادم فقط
استاد:من خودم اون زمان نداشتم
و سرشو انداخت پایین واسه توضیح بقیهی مسائل( :
دلم سوخت واقعا...هرچند برای دلسوزیه من نگفتن و صرفا گفتن که اگه نمیتونم احساس بدی نداشته باشم...
کلا احساس میکنم جای این استاد این شهر نیست......
بگذریم...
یه جملهشون خیلی اذیتم کرد
گفتن که" اینجا ما درگیر حداقلیا هستیم
ولی اونجا طرف به اینا بعد یه مدتی میرسه
بعد دنبال اینه که یه کار تحقیقاتی خوب انجام بده یه داروی جدید بسازه
یه دردی از بشریت دوا شه..."
پن:
اگه اونکشورا یه سری سیاستهای خاص نداشتن
تلاش میکردم که برم...شایدم سختم بود...
هرچی هست
فعلا ترجیحم مونده...
چون فعلا باورم اینهکه شاید همین درد دوا کردنم بشه یه دردی برا یکی دیگه...
شاید بشه دردی از ۴نفر درمان کرد
ولی اون ۴نفر میتونن انتخابی باشن...
میشه درمان باشه ولی به دلایلی که ربطی به مسئلهی سلامت نداره به دست یه عده نرسه...
اون یه عده میتونن مردم خودم باشن...
بچه های سرزمین مادریم...
فعلا هیچی از آینده نمیدونم...
به جز یه راه!
که اونم ترس دارم...
نه از خود مسیر...از حرفایی که باید باز از آدمایی که توقع ندارم بشنوم و تو خودم بشکنم...
این روزا خیلی چیزا اذیتم میکنه...
کاش میتونستم راحت با محدثه حرف بزنم و تو بغلش گریه کنم...
هرچند بعدش حس خوبی ندارم..
شایدم معنویت خونم افتاده...
نمیدونم...
فقط میدونم که این مدت نیاز به درد و دل داشتم...
یه کم زیادی از لحاظ فکری تحت فشار بودم...
اذیت شدم...
تکلیف نامشخص خودم...
رفتار اون آدم که ذره ذره آبم میکنه...قطعا شکایتشو پیش خدا میبرم هرچند خودمم نمیتونم مسئولیتمو در قبالش درست انجام بدم ولی خود خدا شاهد اذیتاش هست...
خیلی ماجراها..
خیلی...
از موندن تو خوابگاه به دلایلی...
تا رفت و آمدام...
تا همه چی...
همه چی..
کم آوردم...
هی هر دفعه کم میارم
تموم میشم
باز از اول پامیشم...
چاره ای هم دارم؟( :
یه کم خسته ام...
از خودم میترسم چون یه وقتایی هر کاری از دستم برمیاد...
دلشکسته
خسته
موندهی راه
سرگردون
ترس
نگرانی
و شکستگیای مداوم
دیگه نمیتونم خدا...
کم بیارم وسط راه چی؟...
میترسم...
خودت قدرتشو بهم بده...
خودت...زهرا بنده خدا 2
زهرا
موندن سخته
حق با استادتونه
فرق نمیکنه کجا باشی و چه رشته ای
هرچی بخوای درست تر زندگی کن با وجدان پیش بری هرچی بخوای بیش تر طبق اصول و اهدافت پیش بری راه برات سخت تر میشه
دوست داشتی بیا اونجا بچه ها هستن باهاشون حرف بزن -
Narges_ نه نگا.البته حرفتورو من خودم همین الان به خودم میگمااا ولی..مثلا من اگه دهم نهایی میداشتم خیلی بهتر سال دهم درس میخوندم و وقتی به دوازدهم میرسیدم نیازی نبود انچان تمرکزی رو دهمم بزارم و وقت مطالعاتی بیشتری نصیبم میشد ..منظورم اینه وگرنه من میگم اگه عمومیا رو برداشتن و فقط نهایی کردن خوبه ولی واقعا هویت و سلامت چرا؟؟؟این بده یا هویت و سلامتو باید ازاد کنن یا که ببرنش تو متوسطه اول///...
@mr-vinyzo ببخشید رک میگم ولی شما دهمتونو چه نهایی میبود چه نه باید درست میخوندین
من نهایی نمیداشتمم درست میخوندم تکلیفمم با خودم مشخص تر بود
بار ها و بار ها دیده شده بودن کسایی که دهم هیچی نخوندن از تابستون ورودی یازدهم شروع کردن همون کنکور سابقو رشته تاپ دانشگاه تاپ آوردن
نهایی قصدش فقط افسرده کردنه
کمه تعدادمون که تو این سن بخوایم به خیلی از مشکلای روحی دچار شیم؟
ادامه نمیدم چون ممکنه اخراج شم نه از طرف شما
بلکه سیاسی! -
Aqua
مجلس لغو تاثیر معدل رو به تشخیص مصلحت نظام فرستاد
شورای عالی انقلاب گفته به هیییچ وجه ما برش نمیداریم این تاثیر معدل رو اما طرح های تکمیلی این قانون جدید رو با روی باز میپذیریم -
توجه کنید با روی باز
-
Aqua
مجلس لغو تاثیر معدل رو به تشخیص مصلحت نظام فرستاد
شورای عالی انقلاب گفته به هیییچ وجه ما برش نمیداریم این تاثیر معدل رو اما طرح های تکمیلی این قانون جدید رو با روی باز میپذیریمGharibe Gomnam
تشخیص مصلحت اگه تصمیمی بگیره نمیتونه چیزی بگه شورا
البته که با همین طرح تکمیلی که میگن برا اصلاح کردن با روی باز میپذیریم هم حداقل میشه دهم و یازدهم برداشت فقط دوازدهم نهایی باشه . از این وضع بهتره
تاثیرشو کمتر کنن . -
@mr-vinyzo ببخشید رک میگم ولی شما دهمتونو چه نهایی میبود چه نه باید درست میخوندین
من نهایی نمیداشتمم درست میخوندم تکلیفمم با خودم مشخص تر بود
بار ها و بار ها دیده شده بودن کسایی که دهم هیچی نخوندن از تابستون ورودی یازدهم شروع کردن همون کنکور سابقو رشته تاپ دانشگاه تاپ آوردن
نهایی قصدش فقط افسرده کردنه
کمه تعدادمون که تو این سن بخوایم به خیلی از مشکلای روحی دچار شیم؟
ادامه نمیدم چون ممکنه اخراج شم نه از طرف شما
بلکه سیاسی! -
Narges_
من واقعا برات دعا میکنم دووم بیاری کم نیاری