هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۸ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
حداقل با مدادرنگی رنگش میکردی
کریم ولله تو مسلمون نیستی -
سینوزیت لعنتی
#تودلی -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعد از صحبت با استادم و خیلی چیزای دیگه
شاید بزرگ ترین مانعم یه سری سیاستهای اون طرفه...
البته که تنها دلیل نیست...
آدم چند سال دلتنگی کشیدن نیستم...
شاید خودخواهیه
ولی الان نمیتونم بهش فکر کنم( :
اعتقاد بر موندن و ساختن هم داشتم...
ولی گاهی ساختن یعنی رفتن و برگشتن...
که خب اینم برا حال حاضر من قفله...
شاید نباید اینقد ناامید باشم..... -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بخوام صاف و صادق و محکم بگم
از تحریمای داروییشون حالم به هم میخوره( : -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از خیلی چیزا............
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعی......
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مسئلهی خودمم هست...
ولی گفتم تنها دلیلم این نیست... -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستان عزیز
فرمول
یک دوم L i²
فرمول چی میشد ؟ -
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سخت دل میکنم...
و احتمالا اگه برم از اوناییم که دیگه نمیام...
چون باز به اون طرف وصل شدم...
ولی خب...
اگه یه روزی قرار بر رفتن بشه
بهتره برگردم...... -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رویای بچگیام چیز دیگه ای بوده( :
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Silver-ek انرژی ذخیره القاگر خوبه
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Comrade_Bayat بازم ممنونم برادر
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پریشب رفتیم هیئت
همسایه خالم با پسرش اومده بود
راهنماییه
مشکل ذهنی داره
نه اونقدرا
ولی آره
دسته داشت از خیابون رد میشد
و این بچه رفت جلوشون شروع کرد سینه زدن......
بعدم تو مسجد مامانش گفت خانما داشتن مسخره میکردن که چرا اینجوری سینه میزده( :
پن: اون مدل مذهبی صددرصدی نیستن ولی خب هیئت رو میرن دیگه..... -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یعنی میشه یه روزی بیاد که علم ژنتیک اونقدری پیشرفت کرده باشه که این بیماری ها
حداقل شناخته شده ها
جلوشون گرفته بشه؟