شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@milad91 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
بهاره :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
مگه قورباغه هایی که زبان دارن حرف میزنن؟من که نمیدونم ولی از حضرت سلیمان بپرسید میگه آره
-
@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@soheil95s95
دیدم
مبهمه به نوووعی
یعنی پیچیده گفته
فیلمای آقای جعفری رو ببنید عاااااالی گفته خیلی ساده وسلیسیکم سطح بالا گفته وگرنه به هیچ وجه مبهم نیست.
فیلم های آقای جعفری رو هم دیدم ، ایشون هم بد نیست اما خیلی کم توضیح میدن بیشتر برا جمعبندی خوبن...
ولی خدایی اشکان هاشمی یه چیز دیگس
-
یکی بود یکی نبود
یه بچه قورباغه ای بود که زبون نداشت. مامان بابای قورباغه خیلی نگرانش بودند اخه اونا با زبونشون غذا می پزند.
یه روز که بچه قورباغه تنها نشسته بود یه بچه مگسه میاد میشیه رو پاش
بچه قورباغه که ناراحت بود مگسه رو رد میکنه که بره بعد دوباره میشینه رو کمرش.
بازم ردش میکنه.
مامان بابای مگسه که نمی دونستند قروباغه زبون ندارده ، گریه میکردند .
وقتی مامان مگسه میبینه که بچش زندس دستاشو از صورتش بر میداره و پرواز میکنه.
وقتی میره پیش بچس ، بچه میگه : مامانی این با بقیه فرق داره اون دوست ماست اون منو نخوردو
مامان مگسه چون قورباغه نزدیکش بود خیلی ترسیده بود و به زور بچشو میبره...
بچه قورباغه چون زبون نداشت هیچ کس باهاش دوست نمیشد به خاطر همینم میره دنبال مامانش که نبرتش...
مامانشم که خیلی ترسیده بود سعی میکرد تند تر پرواز کنه ولی همین که داشتند به یه برگ میخوردند بچه مگسه دست مامانشو ول میکنه...
بچه مگسه بچه شجاعی بود به خاطر همینم میره پیش قورباغه
ازش میپرسه : تو چرا منو نخوردی؟
بچه قورباغه میگه : چون من مگسارو دوست دارم...پشه هارو میخورم چون خون میخورند ئلی مگسارو نمیخورم چون دوسشون دارم
بچه مگسه هم که خیلی خوشحال شده بود داد میزنه میگه : مامانی نترس اون منو نمیخوره
بابای فور اِوِر
@mohandes در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
یکی بود یکی نبود
یه بچه قورباغه ای بود که زبون نداشت. مامان بابای قورباغه خیلی نگرانش بودند اخه اونا با زبونشون غذا می پزند.
یه روز که بچه قورباغه تنها نشسته بود یه بچه مگسه میاد میشیه رو پاش
بچه قورباغه که ناراحت بود مگسه رو رد میکنه که بره بعد دوباره میشینه رو کمرش.
بازم ردش میکنه.
مامان بابای مگسه که نمی دونستند قروباغه زبون ندارده ، گریه میکردند .
وقتی مامان مگسه میبینه که بچش زندس دستاشو از صورتش بر میداره و پرواز میکنه.
وقتی میره پیش بچس ، بچه میگه : مامانی این با بقیه فرق داره اون دوست ماست اون منو نخوردو
مامان مگسه چون قورباغه نزدیکش بود خیلی ترسیده بود و به زور بچشو میبره...
بچه قورباغه چون زبون نداشت هیچ کس باهاش دوست نمیشد به خاطر همینم میره دنبال مامانش که نبرتش...
مامانشم که خیلی ترسیده بود سعی میکرد تند تر پرواز کنه ولی همین که داشتند به یه برگ میخوردند بچه مگسه دست مامانشو ول میکنه...
بچه مگسه بچه شجاعی بود به خاطر همینم میره پیش قورباغه
ازش میپرسه : تو چرا منو نخوردی؟
بچه قورباغه میگه : چون من مگسارو دوست دارم...پشه هارو میخورم چون خون میخورند ئلی مگسارو نمیخورم چون دوسشون دارم
بچه مگسه هم که خیلی خوشحال شده بود داد میزنه میگه : مامانی نترس اون منو نمیخوره
بابای فور اِوِر
من متوجه نشدم اخرش چی شد!
داستانش اموزنده بود?دلخوش به خنده های منِ خیره سر نباش
دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوش اند...
#حسین زحمتکش -
@mohandes در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
یکی بود یکی نبود
یه بچه قورباغه ای بود که زبون نداشت. مامان بابای قورباغه خیلی نگرانش بودند اخه اونا با زبونشون غذا می پزند.
یه روز که بچه قورباغه تنها نشسته بود یه بچه مگسه میاد میشیه رو پاش
بچه قورباغه که ناراحت بود مگسه رو رد میکنه که بره بعد دوباره میشینه رو کمرش.
بازم ردش میکنه.
مامان بابای مگسه که نمی دونستند قروباغه زبون ندارده ، گریه میکردند .
وقتی مامان مگسه میبینه که بچش زندس دستاشو از صورتش بر میداره و پرواز میکنه.
وقتی میره پیش بچس ، بچه میگه : مامانی این با بقیه فرق داره اون دوست ماست اون منو نخوردو
مامان مگسه چون قورباغه نزدیکش بود خیلی ترسیده بود و به زور بچشو میبره...
بچه قورباغه چون زبون نداشت هیچ کس باهاش دوست نمیشد به خاطر همینم میره دنبال مامانش که نبرتش...
مامانشم که خیلی ترسیده بود سعی میکرد تند تر پرواز کنه ولی همین که داشتند به یه برگ میخوردند بچه مگسه دست مامانشو ول میکنه...
بچه مگسه بچه شجاعی بود به خاطر همینم میره پیش قورباغه
ازش میپرسه : تو چرا منو نخوردی؟
بچه قورباغه میگه : چون من مگسارو دوست دارم...پشه هارو میخورم چون خون میخورند ئلی مگسارو نمیخورم چون دوسشون دارم
بچه مگسه هم که خیلی خوشحال شده بود داد میزنه میگه : مامانی نترس اون منو نمیخوره
بابای فور اِوِر
من متوجه نشدم اخرش چی شد!
داستانش اموزنده بود?sky daughter
روحیااااا -
سلااااام بچه هااااا
من برگشتم ((: -
@mohandes در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
یکی بود یکی نبود
یه بچه قورباغه ای بود که زبون نداشت. مامان بابای قورباغه خیلی نگرانش بودند اخه اونا با زبونشون غذا می پزند.
یه روز که بچه قورباغه تنها نشسته بود یه بچه مگسه میاد میشیه رو پاش
بچه قورباغه که ناراحت بود مگسه رو رد میکنه که بره بعد دوباره میشینه رو کمرش.
بازم ردش میکنه.
مامان بابای مگسه که نمی دونستند قروباغه زبون ندارده ، گریه میکردند .
وقتی مامان مگسه میبینه که بچش زندس دستاشو از صورتش بر میداره و پرواز میکنه.
وقتی میره پیش بچس ، بچه میگه : مامانی این با بقیه فرق داره اون دوست ماست اون منو نخوردو
مامان مگسه چون قورباغه نزدیکش بود خیلی ترسیده بود و به زور بچشو میبره...
بچه قورباغه چون زبون نداشت هیچ کس باهاش دوست نمیشد به خاطر همینم میره دنبال مامانش که نبرتش...
مامانشم که خیلی ترسیده بود سعی میکرد تند تر پرواز کنه ولی همین که داشتند به یه برگ میخوردند بچه مگسه دست مامانشو ول میکنه...
بچه مگسه بچه شجاعی بود به خاطر همینم میره پیش قورباغه
ازش میپرسه : تو چرا منو نخوردی؟
بچه قورباغه میگه : چون من مگسارو دوست دارم...پشه هارو میخورم چون خون میخورند ئلی مگسارو نمیخورم چون دوسشون دارم
بچه مگسه هم که خیلی خوشحال شده بود داد میزنه میگه : مامانی نترس اون منو نمیخوره
بابای فور اِوِر
من متوجه نشدم اخرش چی شد!
داستانش اموزنده بود?sky daughter سلام روحی
خوبی عزیزم? -
سلااااام بچه هااااا
من برگشتم ((:sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااااام بچه هااااا
من برگشتم ((:خوووووووبی؟
-
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهدلخوش به خنده های منِ خیره سر نباش
دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوش اند...
#حسین زحمتکش -
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهsky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهخوبیم
دانشجویی؟
-
@soheil95s95 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
reza213 اشکان در کل خوبه ...
همه جوره عالیهکتاب گیاهی ک نداره! کجا گیاهیشو دیدی؟
-
@mohandes در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
یکی بود یکی نبود
یه بچه قورباغه ای بود که زبون نداشت. مامان بابای قورباغه خیلی نگرانش بودند اخه اونا با زبونشون غذا می پزند.
یه روز که بچه قورباغه تنها نشسته بود یه بچه مگسه میاد میشیه رو پاش
بچه قورباغه که ناراحت بود مگسه رو رد میکنه که بره بعد دوباره میشینه رو کمرش.
بازم ردش میکنه.
مامان بابای مگسه که نمی دونستند قروباغه زبون ندارده ، گریه میکردند .
وقتی مامان مگسه میبینه که بچش زندس دستاشو از صورتش بر میداره و پرواز میکنه.
وقتی میره پیش بچس ، بچه میگه : مامانی این با بقیه فرق داره اون دوست ماست اون منو نخوردو
مامان مگسه چون قورباغه نزدیکش بود خیلی ترسیده بود و به زور بچشو میبره...
بچه قورباغه چون زبون نداشت هیچ کس باهاش دوست نمیشد به خاطر همینم میره دنبال مامانش که نبرتش...
مامانشم که خیلی ترسیده بود سعی میکرد تند تر پرواز کنه ولی همین که داشتند به یه برگ میخوردند بچه مگسه دست مامانشو ول میکنه...
بچه مگسه بچه شجاعی بود به خاطر همینم میره پیش قورباغه
ازش میپرسه : تو چرا منو نخوردی؟
بچه قورباغه میگه : چون من مگسارو دوست دارم...پشه هارو میخورم چون خون میخورند ئلی مگسارو نمیخورم چون دوسشون دارم
بچه مگسه هم که خیلی خوشحال شده بود داد میزنه میگه : مامانی نترس اون منو نمیخوره
بابای فور اِوِر
من متوجه نشدم اخرش چی شد!
داستانش اموزنده بود?sky daughter فکر نمیکردم استقبال بشه
ارع غزیزم اموزنده بود خخخ حاوی مطالب درونی بود
-
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهخوبیم
دانشجویی؟@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهخوبیم
دانشجویی؟از بهمن آره
تو چیکلرا میکنی با درسادلخوش به خنده های منِ خیره سر نباش
دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوش اند...
#حسین زحمتکش -
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهخوبیم
دانشجویی؟از بهمن آره
تو چیکلرا میکنی با درساsky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
sky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سلااام گل های باغم خخخخ
چطورین
من خوبم
@Dr-Saraaa Dr
بهارهخوبیم
دانشجویی؟از بهمن آره
تو چیکلرا میکنی با درساچی میخونی؟
منم میخوانم... -
sky daughter فکر نمیکردم استقبال بشه
ارع غزیزم اموزنده بود خخخ حاوی مطالب درونی بود
@mohandes در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
sky daughter فکر نمیکردم استقبال بشه
ارع غزیزم اموزنده بود خخخ حاوی مطالب درونی بود
پس چرا من متوجه نشدم که این مطالب درونی چی بود
چرا جمعش کردین 
