شعردانه
ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
|
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@_maya دقییقا
من تقریبا از اول اول دارم میبینم
مثلا دیدی جلو داداشش و زن داداشش چقدر لاله؟
اونجا ک اون تورای خیکی داشت تاکشیو میزد اوشینم مث گاو نگا کرد من اینجوری بودم ک خو اسکل چته برو بزن زیر گوش زن داداشت فک کرده کیه؟ خونشونو تو درست کردی خیر سرت احمققق
وای.. بعد حالا چار تا کارگر اومدن تو غذاهوریش دعوا میکردن رف ی گارد احمقانه گرف گف من اوشین تاناکوراعم فلانم بهمانم
اه اه اه.. کارگردان یجوری اوشینو نشون داده انگار پیامبری چیزیهMichael Vey منم دیدم
کلا نرمال نیست
وقتی خیلی خوش بود مامانشو یادش میرفت که این به نظرم مسخره بود چون همه تلاشش برای مادرش بود
یا مثلا جلوی مادرشوهرش خیلی بی‌صدا و توسری خور بود
ریوزو هم که کلا تعطیلهhttps://forum.alaatv.com/post/3725255
-
-
-
باو مه چرا نمیتانم سر سفره کمتر غذا بخورم؟؟؟؟
که بعدش اذیت شم
-
Michael Vey منم دیدم
کلا نرمال نیست
وقتی خیلی خوش بود مامانشو یادش میرفت که این به نظرم مسخره بود چون همه تلاشش برای مادرش بود
یا مثلا جلوی مادرشوهرش خیلی بی‌صدا و توسری خور بود
ریوزو هم که کلا تعطیله -
Michael Vey منم دیدم
کلا نرمال نیست
وقتی خیلی خوش بود مامانشو یادش میرفت که این به نظرم مسخره بود چون همه تلاشش برای مادرش بود
یا مثلا جلوی مادرشوهرش خیلی بی‌صدا و توسری خور بود
ریوزو هم که کلا تعطیله -
Michael Vey مامانم جدیدا اوشین میبینه
دیروز زنگ زده بود میگفت محمد باید بریم ژاپن برات زن بگیریم برگردیم
واییییییی قراره زن دایی داشته باشم
-
Michael Vey مامانم جدیدا اوشین میبینه
دیروز زنگ زده بود میگفت محمد باید بریم ژاپن برات زن بگیریم برگردیماین پست پاک شده! -
خودم سرچوپی میگیرم گفته باشم
-
باور کن تو لب تر کن مه خودم وام میگیرم برات با سود ۴ درصد
آشنا تو بانک زیاد داریم
ضامن هم گیر میارم
واییی
با اون قیافه کنار ی ژاپنی نمیتانم تصور کنم
اصن نمیتانم -
Anzw 18 نه
منم -
یه لحظه نوتیف اومد نتایج نهایی
از استرس سکته زدم -
یه همکلاسی داشتم راهنمایی
یه صحنه ازش هیچ وقت یادم نمیره
خب کلا آدم چاپلوسی بود و معروفم بود و خودشم انگار مشکلی با چاپلوس بودنش نداشت
ولی یه روزی دیدم داره با معلم علومه حرف میزنه که آدم خیلی سفتی بود و خب منم چشمم آب نمی‌خورد منم آروم انداختم با فاصله بیام شاهد واقعه باشم :)) این تا دم در ماشین معلمه خواهش و تمنا کرد این معلمه هم که خواست راه بیفته یهویی در ماشینشو باز کرد و نشست داخل ماشین باز حرف زدن
از این آدمام بود که همیشه کمک معلما میکرد و کیف و وسایلشون میبرد کمکشون ://
ولی انصافا نسبتا موفق بود با این رفتاراش
حالا این پرو بودنه خوب بوده یا نه ولی اصلا به دل من نمیشینه شخصیت خودتو برا یه معلمی که تا آخر سال عددی نخواهد بود بیاری پایین؟ خیلی حرف زشتیه ولی انگار نه انگار معلم مملکتن یکم ادب ندارم نمی‌دونم
ولی من معلم خیلی خاص و خفن خوبی نداشتم یسریا بد نبودن و داخل ذهنم میمونن ولی غالبا بدرد نخور :)) -
فقط چند روز دیگه
یه همچین صفحه ای .. -
یه معلم تفکر داشتیم خیلی کارای خفنی میکرد
ولی این خیلی داخل ذهنم موند
بهمون گفت جلسه بعد بادکنک بیاریم
جلسه بعدی اومد گفت خب بادکنکاتون رو باد کنید ،بعد ساعت رو تنظیم کرد گفت هرکسی تا آخر زنگ بادکنکش سالم باشه و نترکیده باشه بهش مثبت میدم بعد یهویی گفت همه چی آزاده میتونید بادکنکا هم دیگه بترکونید دوستی دشمنی کسی داری و... کلا آزاد
تا اینو گفت کلاس شد میدون جنگ هر کسی با یه خط کش و پرگاری دنبال بادکنکا بقیه هیچ وقت یادم نمیره ، همش صدا ترکیدن بادکنکا میومد همه ریخته بودن وسط کلاس 
آخرش از ۳۰ تا بادکنک همش ۴ تا سالم موند که اونام جاسازی کرده بودن
یه حرف قشنگی زد گفت تو می‌تونستی هم خودت مثبت بگیری هم دوستت اینکه برای بقیه بزنی هیچی از موفقیت تو کم نمیکنه به فرض هم نداشتی ۲۹ نفر موفق بشن از اون ۲۹ نفر هم یه نفر جلوی پای تو سنگ میندازه اگه میخوای موفق بشی بد کسیو نخواه موفقیت بقیه موفقیت تو رو کوچیک نمیکنه :)))
