هرچی تودلته بریز بیرون۶

[فااطمه]

تنهایی هزاربربهترازبودن باکسی است که بودنش دروغ محض است
دلش که هیچ!حواسش هم باتونیست
فقط زمانی باتوست که کسی راندارد.

[NGU]

m.m
سلام ببخشید به چه زبانیه؟(کردی یا ترکی)؟؟

[عااطفه]

فااطمه اه اه اه جیگرم اتیش گرفت فاطمه
واقعا پر بار بوددددددد
خخخخخخ
من هنوز شوخی و جدیم معلوم نیس به خدا

[فااطمه]

نمیدونم چمه ازدنیا گله دارم !!
http://forum.konkur.in/avatars/member3681.gif?type=sigpic&dateline=1467570978

[عااطفه]

فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

نمیدونم چمه ازدنیا گله دارم !!

درکت میکنم
عمر مون محدود تو دنیا
برا همین دنبال بهترین چیزیم
بهتررررررررررررررین
خدا رو شکر کن که تنت سالم
خدا سلامتی از هیچ کدوممون نگیره
فاطمه نیمه پر لیوانم ببین

[فااطمه]

http://cdn.persiangig.com/preview/Z3svQEFQRA/khodaya.jpg

[فااطمه]

https://tse3.mm.bing.net/th?id=OIP.M72bf99547e0d6fc2dd61a0e14f857a0co2&pid=15.1&P=0&w=274&h=175

[فااطمه]

http://bi3da.persiangig.com/image/khodaya.jpg

[فااطمه]

این پست پاک شده!

[فااطمه]

http://www.hammihan.com/users/status/thumbs/thumb_HM-201311850612008192281417374916.9204.jpg
جالب بود نوشته اش...

[فااطمه]

https://tse1.mm.bing.net/th?id=OIP.M56e6e9d4758be28b4f631d91e21a8cbeo0&pid=15.1&P=0&w=173&h=172

[فااطمه]

http://www.mihanfal.com/wp-content/uploads/2016/08/3002171.jpg
حکایت های گلستان سعدی: باب اول، حکایت 9 – افسوس شاه از عمر بر باد رفته
کى از شاهان عجم، بسیار پیر، فرتوت و رنجور شده بود، به طورى که دیگر امید به ادامه زندگى نداشت. در این هنگام سوارى نزد او آمد و گفت: (مژده باد بر شما، فلان قلعه را فتح کردیم و دشمنان را اسیر نمودیم و همه سپاه و جمعیت دشمن در زیر پرچم شما آمدند و فرمانبر فرمان شما شدند.)

شاه رنجور، آهى سر کشید و گفت: (این مژده براى من نیست ، بلکه براى دشمنان من یعنى وارثان مملکت است.)

بدین امید به سر شد، دریغ عمر عزیز

که آنچه در دلم است از درم فراز آید

امید بسته ، برآمد ولى چه فایده زانک

امید نیست که عمر گذشته باز آید

کوس رحلت بکوفت دست اجل

اى دو چشم ! وداع سر بکنید

اى کف دست و ساعد و بازو

همه تودیع یکدیگر بکنید(1)

بر من اوفتاده دشمن کام

آخر اى دوستان حذر بکنید

روزگارم بشد به نادانى

من نکردم شما حذر بکنید

پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»

[M.an]

[mahraz]

[فااطمه]

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/photos02/images/o/2016/8/14/19/500x888_1471185041565613.jpg
در حقیقت آدمی ، در یک سکانس از زندگی اش گیر میکند
و بعد دیگر مهم نیست که تا کجا پیش می رود ،
تا هر جایی که برود
تا هر جایی
بازهم با یک چشم برهم زدن برمیگردد به همان سکانس ،

همان سال ،
همان روز ،
همان ساعت ،
همان لحظه..
و پیر شدن انسان از همین لحظه شروع می شود...

[عااطفه]

فااطمه بعضی وقتا انقد بهم سخت میگذره ...............
از هر جهت ..................
درس...........
زندگی...............
دنیا................
وابستگی هاش............
چیزایی که قسمتت نیست اما تو نمیدونی پس چرا وارد زندگیت شده...................
این شرایط دلم میخواد که.......
میز بودم یا تلویزیون یا مداد ......................هر چیز بیجون و باجونی که احساس و شعور نداشته باشه
که مجبور نباشه تحمل کنه .....
متاسفانه این فکر جدیدا تو من زیاد شده خیلللللللللللی

[عااطفه]

@مهساااا اینکه حالم بد امتیاز مثبت داره ایا؟؟؟؟
البته برا هم دردی خوبه

[فااطمه]

@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@مهساااا اینکه حالم بد امتیاز مثبت داره ایا؟؟؟؟
البته برا هم دردی خوبه

مهسا امتیاز مثبت نداره دتر ولی برای کم بودن عالیه

[عااطفه]

@مهساااا

[عااطفه]

@مهساااا داشتم فک میکردم روز اعلام نتایج تو کل کشور حال جهارصد هزار نفر تجربی خراب بوده