-
نوشتهشده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۳۹ آخرین ویرایش توسط S.daniyal hosseiny انجام شده
قصه
وصال علوی -
-
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۳، ۲۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگه دلتنگ بهاری، اگه سایه بون نداری
دستامو بهت میدم تا توی باغچه تون بکاری
اگه دیگه خستهای از اینهمه چشم انتظاری
چشمامو بهت میدم تا پشت پنجره بذاری
من میخوام هر چی که دارم به تو تقدیم کنم
همهی دلخوشیامو با تو تقسیم کنم
همه اعضای تنم تنها از عشق تو پرن
اگه سهم تو نباشن به چه دردی میخورن
تو به هر راهی که میری من کنارتم همیشه
هر جا که از پا بیفتی پای من مال تو میشه
وقتی که توی مسیرت در تابلوهای ایسته
تو فقط برو عزیزم قلب من به جات میایسته
من میخوام هر چی که دارم به تو تقدیم کنم
همهی دلخوشیامو با تو تقسیم کنم
همه اعضای تنم تنها از عشق تو پرن
اگه سهم تو نباشن به چه دردی میخورن -
نوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۵۹ آخرین ویرایش توسط Matin Mousavi 1 انجام شده
خداوندان اسرار..
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این دهان بستی دهانی باز شد..
-
شادی چرا رمیده آتش چرا فسرده -
🥲🥲
-
Dilemma
Japanese#The other side of hope is as expected, emptiness.
Far too strong for me, the work I accept eats up all my time.
My malfunctioned head aches severely as the emptiness passes by.
It must not leave even a speck of ash behind.
The vertigo is so extreme, that dazzling world
Sharply runs through my chest.
Scattering about distracted, I cannot sleep tonight;
My chest is creating a stir.
As for trying to swim half in doubt,
It is not so bad, deep in all these lies.
No matter the place, I myself still never change.
Ordinarily happy, ordinarily living, but actually what is ordinary?
The vertigo is so extreme, that gilded world
We deceive each other becoming enemies; is that okay?
Scattering about distracted, I slipped away tonight
Throwing up all those complaints.
Wanting to cry, however, there is a reason not to;
It is not yet over inside my dream.
The vertigo is so intense, that broadened world
To seize it by all means, I stand right here.
Scattering about distracted, I dashed forth tonight
Do not decorate honesty
And, appearing just as you are, please live on.
Finally demanding, what is within your arms is good enough.
Oh distorted voice, become ashes. -
خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
نیامدی که ببینی دلم چه پر می زدبه خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشم تر می زدشراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زدشعر:سایه
-
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۶ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط پرستو بابایی انجام شده
=)) -
دانشجویان پیراپزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۷ شهریور ۱۴۰۳، ۱۱:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Ebru Yashar And Siyam - Yoksun(320).mp3
((((((((((:
-
نوشتهشده در ۹ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده