هرچی تودلته بریز بیرون7

[Anzw 18]

هعییی

[Anzw 18]

جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بیدار=)

[Anzw 18]

رفتین بخوابین؟

[Anzw 18]

خوابای خوب ببینین

[Anzw 18]

دلم برا این دوستم شدیدا تنگ شده:)

[Aqua]

Anzw 18 آره خداحافظی کرد رفت
برو برگردونش

[Aqua]

Anzw 18 شبت بخیر

[Ramos9248]

کاش که عشق دیروز هنوز میون ما بود

[Ramos9248]

حیف...

[Ramos9248]

بذار سر برم از تو دیگه گیره دلم
مگه میشه که نگات به حال دلم بگه نه

[Ramos9248]

هیچ موقع با هیشکی عوض بدل نمیشی نه
واست میجنگم و عمرا عقب نمیشینم
خود خود عشقی نمی‌دم جاتو به هیشکی
راه که میری شب میشه با موج موی مشکی

[Ramos9248]

امون از اون چشمات که به دل من حس داد
زدی ما رو بد کیش مات کردی که ای داد

[Ramos9248]

یهو وا شد چشمم دیدمت، آخ آخ پسندیدمت
بیا بد به دلت راه نده، پیشتم نباشه غمت

[Pluto]

خسته شدم...

[Pluto]

کلاً...

[پرستو بابایی]

صدای اذان صبح یکی از بهترین هاست(:
آرامشش(:

[jahad_121]

Blue28
امیدوارم زودتر برگردید
همیشه سلامت و خوشحال باشید 🩵

[zeinab dehghani]

@Infinitie-A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

@Infinitie-A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

@Infinitie-A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

@Infinitie-A آفرین

ولی شاید متنت پیچیده بوده🦦ساده نبوده

تو فضولی به ساده و پیچیدگی متنی که من برا یکی می‌فرستادم نکن

من؟ فضولی؟ این مفاهیم سایه همدیگرو با تیر میزنن خانم دهقانی🦦

آره مثه چاقو و هندونه

تیکه میندازی؟ بم برخورد
این قضیه اصلا کان لم یکنته

ها؟
خط آخر رو نفهمیدم

پ.ن: مانستر رو ببینننننن

[zeinab dehghani]

این هم اتاقی موقتی که فعلا باهام تو یه اتاقه و چند روز دیگه میره، خیلی جالبه
متولد ۷۸ هه
و ژنتیک میخونده
سال دومش که تموم میشه، یه سال مرخصی میگیره
بعد از مرخصی میبینه نمیتونه؛ انصراف میده.
میره دنبال کار و اینا
بعد از این مدت...
امسال دوباره کنکور داده و الان منتظر نتایجه...
تابستونی هم‌چون میخواسته بره سرکار، اومده بوده خوابگاه
...
چند روز دیگه هم میره
__________/
خدایا همت ما رو زیاد کن.

[zeinab dehghani]

بعد ماجرای آبجی داداشاش رو میگفت...
یه سال بعد انصرافش
داداش کوچیکش کنکوری بوده
شب کنکور بهش زنگ میزنه و میگه
حسین نگران نباشیا... برو با آرامش کنکور بده و تا بعدش خدا بزرگه
اینم میگه: رها من دیر فهمیدم چقدر درس نخوندم و ببین از جلسه کنکور که بیام بیرون، از فرداش میشینم میخونم برای سال دیگه ...
به هر حال میره کنکور میده و بعد کنکور هم شروع به خوندن میکنه...
رتبه ها میاد...
طرف شده بوده رتبه هزار تجربی
___________/
خدایا به زندگی همه برکت بده