هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمیدونم چرا یهو حالم بد شد
-
زنده بمون
-
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
کَس
نفهمد
معنیِ
ما،
مصرعِ
پیچیدهایم . -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم قهوه میخواد
ولی حوصله ندارم از اتاق برم بیرون -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باید فایلای مفاهیم پایه رو مثل آدم بخونم
ولی صدای تلویزیون نمیزاره -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هم زمان به فکر دوستامم
چه اونایی که دورن
چه اونایی که نزدیک -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
انقدر درگیر گرفتاریای فکریمم
که حتی مثل آدم سلام احوال پرسی نمیکنم باهاشون -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا دوستام صرفا نه
کلا آدما -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مکالماتم
اونجوری که میخوام نیست -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه چیزایی ازم کم شده انگار....نه کم نشده ... انگار خاموش شده
-
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باز بیحوصلگی و رخوت داره میاد سراغم
-
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۱۲ آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده
آدما فکر میکنن نمیتونن کمکی کنن
درواقع
انگار کاری که باید رو انجام نمیدن
و اون " کار " رو نه من میتونم بفهمم و نه خودشون تلاش میکنن -
نوشتهشده در ۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۱۳:۱۷ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
-
officer k در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
دلم قهوه میخواد
ولی حوصله ندارم از اتاق برم بیرونمنم همین طور