هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
امروز یه شیرموز خوردم رفتم دانشگاه
اومدم خوابگاه
در قفل شده بود
باز نمیشد
ساعت۲وخوردی
هنوز ناهار نخورده بودم
هی رفتم اومدم تا اومدن درُ باز کردن
پامو گذاشتم تو اتاق
بچه ها:
فلانی همه چی رو برا خودش میخواد
فلانی هم
(بهم حس خنگ بودن دست میده وقتی اینا رو احساس نکردم و نمیکنم)
فلانی اونجوریه
فلانیم اونجوری
رفتم جورابامو شستم اومدم
همچنان ادامه میدادن
من: بچه هااا ناهار خوردین یا نه؟!
زهرا۱: زهرا عصبیه(یعنی من)
من: گشنمههه
خسته اممم
ولی دوست داشتم بگم آره صدا ندین -
آخه فلانیا اینجوری نبودن...
من احساس نکردم...
خب شما حرفاتون قابل پذیرش نبوده
بریم گلزار شهدا مشاور ببریم؟!
وا
خب همینجا چشه مگهه
از اینجا بریم کرمان
گلزار شهدا
بشینیم پای حرف مشاورا -
اگه احساس کنم کارامون مسخره بازیه و الکی خوش
یه لحظه هم اونجا نمیمونم...
الانم احساس میکنم ولی مطمئن نیستم... -
خدا کنه کسی بخواد واقعا یه کارو درست انجام بده...
راهش پیدا میشه
#فاقد_مخاطب_خاص -
پرستو بابایی تو رو میگه -
پرستو بابایی تو رو میگه -
@Danial-al چابلوس کلاس
-
دلم الانِ جمکرانو میخواد، کاش مام جمکران داشتیم :(((
-