هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@Sally
حقیقت تلخیه🥲
ولی یکی از استادای بیوشیمی ما واقعا کیم سابویی بود
کاربلد و رفیق با دانشجوها -
خوابگاه ما دقیقا کنار نمازخونه دانشگاهه
حاج آقاعه با یه لبخند ذوق اومد گفت به به شماهم نزدیک نمازخونه هستین و اینا
خیلی خوشحال بود
بعدشم اومدن با چندتا دانشجو دیگه بهمون پشمک حاج عبدالله دادن
هنوزم نفهمیدم چرا -
@Sally
حقیقت تلخیه🥲
ولی یکی از استادای بیوشیمی ما واقعا کیم سابویی بود
کاربلد و رفیق با دانشجوها -
خوابگاه ما دقیقا کنار نمازخونه دانشگاهه
حاج آقاعه با یه لبخند ذوق اومد گفت به به شماهم نزدیک نمازخونه هستین و اینا
خیلی خوشحال بود
بعدشم اومدن با چندتا دانشجو دیگه بهمون پشمک حاج عبدالله دادن
هنوزم نفهمیدم چرا -
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Sally نمازخونه خوابگاه که دیگه اذون نمیذارن
-
خوابگاه ما دقیقا کنار نمازخونه دانشگاهه
حاج آقاعه با یه لبخند ذوق اومد گفت به به شماهم نزدیک نمازخونه هستین و اینا
خیلی خوشحال بود
بعدشم اومدن با چندتا دانشجو دیگه بهمون پشمک حاج عبدالله دادن
هنوزم نفهمیدم چرا -
-
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه ساعت کوک میکنی خوابگاه باید یجوری بیدار شی قبل آلارم که بچه ها ناراحت نشن
-
از ساعت ۷ اینا زدیم بیرون دانشکده هارو پیدا کنیم
زود شب شد و یه تاریکی عجیبی کل مسیر و راه پله هارو گرفته بود
کلا تو محیط دانشگاه هم فقط ما ۴ تا بودیم(اون یکیمون رفته بود حموم)
خلاصه همینجوری همه جارو پیاده گشتیم تا دیدیم عه پردیس علوم که یه عالمه کلاس کاریم خیلی نزدیکه
و یه خریت بزرگ کردیم
آقا میلاد قشنگ در میکنه
خوابگاه ما بالای کوهه و تا دم در دانشگاه، هر یه ربع یه بار یه اتوبوس میاد رد میشه مارو میرسونه
ما همینجوری الکی سوار اتوبوس شدیم رفتیم پایین
یهو دیدیم راننده نشست استراحت کرد
۳۰ دقیقه پیاده روی شدید تو سربالایی که یه قسمتی از مسیر هم دویدیم
اصلا پوستمون کنده شد
خیلی سربالایی بدی داشت -
فقط یه مشکل بزرگ داره اینجا
نت خیلی قطع و وصل میشه:/
اینترنت سیمکارت منظورمه -
@mahdi-ek نه بابا ترم بالایی های ما خیلی خوبن
البته این خوابگاه همشون ترم اولی ان تقریبا -
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شماها چه زود رفتین دانشگاه
بچه های ما هنوز دوشنبه میان برای ثبت نام -
@M-an
سلام وقتتون بخیر
خانوم مدیر لطف میکنید قسمت چت تون رو چک کنید -
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ماهم تو فکر اینیم چی بهشون روز اولی بدیم خوشحال شن و خاطره شه🥲
-
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فکر میکنی من اینقدر دیوونم ریسک کنم رفیق من تو شهر غریب آدرس غلط بگیره؟ نه ما با هم رفیق تر این حرفاییم
گوگل مپ دوست و همراه همیشگی تو
-
@jahad-20 برا ما میذارن
پرده گوشمون پاره شد ظهر و شب
چون فکر کنم فقط همینجا بلندگو هست -
هعیی((:
-
نوشتهشده در ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه ایده ای که به ذهنمون اومد این بود یه عکاس هماهنگ کنیم روز اول بچه ها میان هرکی خواست
با تک ساختمون وسط بیابون عکس یادگاری روز اول دانشگاه رو بگیره
ولی نمیدونیم استقبال میشه یانه -
هعی ولی هنوز غم خداحافظی با بابام و اینکه تنها از شیراز رفت کرج تو دلمه
چقدر طول میکشه تا درست شه؟:/