هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دیگه نمیخورمش
-
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه بت ازت ساختم تو این قلبم
مثل پروانه دورت میگردم
پیله کردم مال خودم باشی
خودم خواستم که باورت کردم -
لفظید، همتون ا دم اکتید
بدهی دارم به همتون یه رفتن
قرمز جیغین تو نما ولی سبزین
به زبون اومدم پر شده کاسه صبرم -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه پروانه خیلی خوشگل اومده بود تو داروخونه
یکی یه بار رو کفشای هممون نشست -
میدونی راستش چیه؟
دنیا بهم اجازه نمیده ناراحت باشم(حداقل فعلا)
امروز مامان بزرگم با عموم و زن عموم و پسرعموم دوباره اومدن دم خوابگاه
مامان بزرگم کلی چیز خریده بود
اولش فقط گفتم تشت برام بگیر
ولی وقتی دیدمش کاملا مشخص بود که چقدرررر ذوق داشته که من شهر نزدیکش قبول شدم و رفته یه عالمه چی خریده
موقعی که داشت لیست میکرد چیزایی که خریده رو، یه اشک کوچولو تو چشماش دیدم
موقعی که حرکت دستاش و نحوه حرف زدنش دیدم، یه ذوق وصف ناپذیر دیدم
وقتی اومدم خوابگاه وسایل هارو تک تک دیدم، کاملا حس کردم با چه زوقی رفته خریده اشون
هرچند خیلیا شو بهش گفتم ولش کن لازم ندارم(تا از پولش خرج نکنه) ولی بازم خریده بودشون
میدونی چیه
درسته زمونه اجازه نمیده ناراحت بشم
ولی شاید دلیلش اینه هیچوقت از زمونه گلگی نکردم
هیچوقت از دستش ناراحت نبودم و بهش گیر ندادم
شاید دلیلش اینه که منم باهاش راه اومدم، حالا اونم با من راه میاد
دستتم درد نکنه
ولی بذار یه مدت این بار رو بذارم زمین
بذار یه مدت همدرد اونایی باشم که زیر بار جون دادن...
#تودلی -
-
ای بابا
امشب تودلی هام چقدر عجیب شده -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیدونی چقدر دلم میخواد
یه روز بدون اینکه به کسی بگم برم -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من الان رو کولمه دمم
میرم اعصاب کسی هم خورد نمیکنم
اما یه روز اگه لنگ موندین بگین
خودمو زود میرسونم -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچینگ منو که میدونی واست مث یه پازلم
میدونی هر چی پیش میاد من واسش حاضرم
یکمم آرامش لازمم، آرامش لازمم، آرامش لازمم -
پشیمونم چرا آن شدم
-
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مِهردُخت وای... ممنونممم :>🫂
-
ای بابا
-
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو این برزخ با دستای خودم
نمیکنم کاخی رو که ساختم خراب
نقش نمیشه هر نقشهای داشتم برات
کسی نمیکنه آرزوی باختن برام
پیر نمیشم تا دونه ای که کاشتم درآد
مامان نمیگه چه خوابایی که داشتم برات -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به دوزار نمیفروشه تو رو رفیقت
آدما ترجیح میدن خود تو رو به جیبت
چشما نمیبینه سردی رو فقط
آدما زور نمیزنن بشن بدی رو بلد
نه، نمیکنن دل و روح کسی رو لگد
روت نمیگیرن که بگیرن مسیرو ازت -
Michael Vey
ان شالله که خوب میشه
یه اتاق ۴ نفری باشه با شهرهای مختلف ولی اجتماعی و خوش برخورد
گل اندر گل شد
جراحی قلب ان شاللهنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Hamid-s وای وای وای ما اصلا اتاق ۴ نفره نداریم اونجااا
این متنه مربوط به خوابگاه گلهاست:خوابگاه گلها، ۳ طبقه است.
در یک سمتِ راهرو، سرویس بهداشتی و حموم قرار داره و در سمت دیگر راهرو، آشپزخونه که میتونین هنرهاتون رو اونجا به نمایش بذارین.
توی هرطبقه، ۲ تا اتاق بزرگ(۱۴ نفره) در دو طرف راهرو هست که اینا بزرگترین و شلوغترین اتاقهای خوابگاه هستن.🥳
توی راهرو، دو تا در میبینین که وقتی باز کنین، با ۲ ۳ تا در دیگه مواجه میشین
اینکه میگن:
«که با این در اگر دربند درمانی، در مانی»
مصداق اینجاست.
طبقه اول، در ۱۶ رو که باز کنین ۳ تا اتاق ۱۶/۱، ۱۶/۲ و ۱۶/۳ رو میبینین که دو تا از اونها ۱۲ نفره و یکی ۸ نفرست.
در ۱۷ رو که باز کنین دو تا اتاق ۱۷/۱ و ۱۷/۲ رو میبینین که یکی ۸نفره و یکی ۶ نفرست.
بقیه طبقات هم به همین شکل هستن.@Hamid-s در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
جراحی قلب ان شالله
ایشالله مرسییییی
-
مِهردُخت وای... ممنونممم :>🫂
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو این برزخ هر وقت دلت بخواد
یکی رو داری تو هر شرایطی بده نجات
یکی که نتونه ببینه که تو گرفته صدات
بشه خیال راحت بهش بگی برسه به داد -
نوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا مردن یعنی چی؟
واسه هر چی غصه خوردن یعنی چی؟
محو شدن تو افق های روشن
یا نمیشه کاریش کرد عمرا یعنی چی؟ -
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
وقتی خیلی کوچولو بودم (۷ سالم بود ) با تبلت نگین باهم الکساندر ریباک گوش میدادیم
اونموقعه به این فک نمیکردم که ممکن دیگه هیچ وقت نبینمت ممکنه دیگه مثل قبل صمیمی نباشیم
دلم برات تنگ شده
#تودلی