هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۴:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Sally ملت رد دادن واقعا
-
مقالم شیوع کف پای صاف در کودکان اصفهانی عه
-
و ۱۷ ام ارائه دارم و هیچکاری براش نکردم
-
و تا زمان ارائه دوتا امتحان میانترم دیگه دارم
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۴:۲۳ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
-
امیدوارم برسم همشو به خوبی بگذرونم
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۴:۲۴ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
خب فعلا خدافظ بچه ها
-
اگه امتحان امروزو دوتا سوال بیشتر درست میزدم بیشتر خوشحال بودم🥲
-
-
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۴:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با بچه قرار گذاشتم که پس فردا که میاد وسیله بیاره و با هم دستبند درست کنیم
خودم بیشتر از اون ذوق دارم :>♡ -
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۵:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدمای خوب
همه چی به ادمای خوب و خوش برخورد برمیگرده
سعی کنیم همیشه همین باشیم
استاد آی سیو مون رو به شدت تحسین میکنم -
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد -
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم استراحت می خواد
خواب زیاد -
منم دلم میخواد یه شب بخوابم
و فرداش چیزی به نام «رقابت» تو این دنیا وجود نداشته باشه... -
@f-nalist
سلام
بسیار عالی
فقط
این دو رشته حتما باید از یک دانشگاه باشن؟
و
این از کی عملی میشه حدودا؟Hhh Hh در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@f-nalist
سلام
بسیار عالی
فقط
این دو رشته حتما باید از یک دانشگاه باشن؟
و
این از کی عملی میشه حدودا؟سلام راستش فقط یه نامه زدن که اینکار دیگه ممنوع نباشه فکر کنم تا نزدیکای کنکور امسال کامل شرایطشو بنویسن و فکر کنم در هر صورت خیلی چیزجالبی میشه
-
@fateme-shafeie
سلام
میگم این آسانسور که میخوره به کتابخونه مرکزی کجاست؟
دیگه زانویی برام نموندهفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۵:۳۶ آخرین ویرایش توسط fateme.shafeie انجام شدهAkito از ساختمون مدیریت ۱ جامعه شناسی برو مدیریت ۲ حسابداری برو مدیریت ۳ گردشگری
برو طبقه ۴ ساختمون ۳ مدیریت
از تو راهروی خیلی سرد و تاریکه برو
راهرو که تموم شد دست راستت از پله ها برو بالا
میری رو کتابخونه میرزا
تو این مسیر فقط ساختمون ۳ آسانسور داره بقیشون پلس -
Sara_R سلام
روزتون بخیر
فکر کنم مربوط به اون قسمتی هست که شما یادتون افتادکه از خانم ه بپرسید باردار یا نه
این خواست خدا بود
که شما ازش بپرسید
اگرنه ممکنه بود شما هم یادتون بره و این یک حکمتی داشت که شما بپرسید و جون بچه در خطر نیفته و اینکه برای شما هم یک تجربه خوب شد که هرچند یک چیز نادره اما ممکن پیش بیادفکر کنم این طور بود منظورشون از حکمت خدا
jahad_121 اهااا
خیلی ممنونم -
مِهردُخت سلام سلام
خوبممم تو چطوری -
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۵:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دام میخواد موهامو چتری پرده ای بزنم