هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Anzw 18]

@z-e
تا رنج تحمل نکنی، گنج نبینی
تا شب نرود، صبح پدیدار نباشد

[mr.vinyzo]

Anzw 18
در خواب دوش پیری، در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد، که عزم سوی ما کن

[im_Hana]

@mr-vinyzo
ندارم خواب آرامی مگر در کنج آغوشت
بیا درمان بکن این شب نخوابی های دائم را !🫂

[آیلین]

im_Hana
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

[mr.vinyzo]

@Aila
تبریز شمس دین را بین کز ضیای جانی

پر کرده از جلالت صحرا که همچنین کن

[im_Hana]

@mr-vinyzo
نمیدانم چه رازی خفته در چشمان زیبایت
که عاقل سمت چشمت می‌رود دیوانه می‌آید..

[jahad_121]

im_Hana
در آن خمّی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من، چه باشد مهر و کینم؟

[im_Hana]

jahad_121
مثل شربت های تلخ کودکی هایم شدی
ناگوارایی ولی من را مداوا میکنی..🤍

[آیلین]

im_Hana
یکی ابری ورای حس که بارانش همه جان است
نثار خاک جسم او چه باران‌ها بباریده

[آیلین]

@Aila
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

[im_Hana]

@Aila
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری است..

[آیلین]

im_Hana
تو ز قرآن ، ای پسر ، ظاهر مبین
دیو ، آدم را نبیند غیر طین

[jahad_121]

@Aila
نه  بوی  مهر  می شنویم  از  تو  ای  عـجب           نه  روی  آن  که   مهر   دگر  کـس  بپروریم

[آیلین]

jahad_121
معیار دوستان دغل روز حاجت است
قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب

[jahad_121]

@Aila
بال اقبال هما را بهر دور انداختن
گر به دست اهل دل افتد پر تیرش کنند

[آیلین]

jahad_121
دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی

[jahad_121]

@Aila یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

[آیلین]

jahad_121
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم

[jahad_121]

@Aila
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

[آیلین]

jahad_121
منکر آیینه باشد چشم کور
دشمن آیینه باشد روی زرد