هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
غُر دارم
اما گفتنش هم بیفایدهستنوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani زینبییییییییییییییییییییییییی
-
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم برای پرسنل خوش برخورد آی سیو تنگ میشه🥲
-
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اصلا دلم نمیخواد برگردم اتاق عمل پر از خوف پر از تنهایی و بین آدمایی که دوسشون ندارم
-
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نتیجه گرفتم حتی میزان مهارت و اعتماد به نفستم به جوی که توش هستی بستگی داره🥲
خدا بگم ازت بگذره؟ پرسنل اتاق عملی که همه ی اعتماد به نفس هممون و گرفتی و هی تو سرمون زدی:(( -
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط Mehrsa 14 انجام شده
آدمای خیر خواه، خیر هم میبینن
مگه نه؟...:) -
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای خدایااا
دفترچه خاطراتمو پیدا کردم
داشتم میخوندم
یهو رسیدم به یه متن طولانی !
چیبود؟!
دعاهایی که کلاس یازدهم کتبی نوشته بودم
و خیلی دنبالشون گشتم و نهایتا فک میکردم مفقودشون کردم و اوضاع امنه
ولی دفترچه ام تو کمد بود و قطعا خونده شده[ برا
هرکیکه میشناختم دعا کردم (داخلش اسم پسرای مختلفه که خودمم الان باید فک میکردم ببینم کیبودنامیدوارم نمرده باشن
) داداشای دوستای مجازیم با اسم و فامیل
بعضی پسرای انجمن که قبلا بودن الان نیستن؛پسر سرپرست خوابگاهمون که کما بود)]
و الان که دیدمشون تصمیم گرفتم دیگه دعا نکنم
بذارید چندتا شو با نتایجشون براتون می نویسم:
۱)به امیر فلانی(برادر دوست مجازیم که متاهل بود)کمک کن بندهی خوبی باشه و ان شاءالله که عاقبتشون ختم به شهادت بشه(با دوستم دیگه در ارتباط نیستم نمیدونم چی شدن
)
۲)دعا کردم سال دیگه همون موقع(یعنی دوازدهمم)درسامُ خوب خونده باشم(ابداااا خوب نخونده بودم)و یه رشتهی خوب و دانشگاه خوب قبول شم(اولیش شد
)
۳)برا دختر داییم دعا کردم یه ازدواج خوب کرده باشه و خوشبخت باشه که ازدواج کرد و اون تایم خوشبخت بود ولی الان طلاق گرفته...
۴)دعا کردم فلسطین آزاد شه(
️)
۵)برا دختر عمم دعا کردم که یه دختر(خودشون دوست دارن)داشته باشن ولی هنوز ندارن
️
۶)اونیم که تو کما بود مرد
یه سری دعاهای سم هم کردم که نمیگم
فقط همین قدر میگم که مثلا دعای۱ رو کرده بودم بعد نوشته بودم حالا که اون موقع ۱رو بهم دادی حالا ۲هم بعدش بده
️
ولی درکل جالب بود که به جز قبولیِ کنکورم و ازدواج دخترداییم که به طلاق ختم شد دیگه هیچ کدوم برآورده نشدن(حالا جدای از دعاهای سلامتیِ ملت
و یه سریا که ازشون خبر ندارم)
خدایا من اینا رو نوشته بودم که بیام ازت تشکر کنم عزیزمممم
خدایا شکرت
الان باید بگم حکمتی بوده؟
️
خدایا ببخشید میخندم ولی خب آخه... -
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی هیشکی استاد بیوشیمیمون نمیشه...
در میزان اعتماد به نفسی که بهمون میدادن( :
(فک میکنم از اون استادایی باشن که وقتی از این دانشگاه برم دلم براشون تنگ میشه...)
زیاد اسکلم کردن ولی به همون میزان هم بهم اعتماد به نفس دادن و از علاقهام به کلاس تعریف کردن...
اسکل کردناشونم شوخی بود البته
اگه شوخی کنن ببینن طرف ناراحت شده یا محل نداده دیگه ادامه نمیدن
ولی خب متاسفانه من همیشه نیشم باز میشد و گاهی اینقد اسکل میکردن که خودشون خسته میشدن
️
-
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الان سعی میکنن کمتر اذیتم کنن
️
شایدم چون اون روز تو کلاس غریبه بودم کاریم نداشتن
️
ولی خب یه بارم که شده مسخره ام نکردن پرام ریخت
️
ولی خدا شاهده اینقد اسکلم کردن هردفعه میبینمشون و سلام میکنم
منتظرم یه چی بگن
️
-
وای خدایااا
دفترچه خاطراتمو پیدا کردم
داشتم میخوندم
یهو رسیدم به یه متن طولانی !
چیبود؟!
دعاهایی که کلاس یازدهم کتبی نوشته بودم
و خیلی دنبالشون گشتم و نهایتا فک میکردم مفقودشون کردم و اوضاع امنه
ولی دفترچه ام تو کمد بود و قطعا خونده شده[ برا
هرکیکه میشناختم دعا کردم (داخلش اسم پسرای مختلفه که خودمم الان باید فک میکردم ببینم کیبودنامیدوارم نمرده باشن
) داداشای دوستای مجازیم با اسم و فامیل
بعضی پسرای انجمن که قبلا بودن الان نیستن؛پسر سرپرست خوابگاهمون که کما بود)]
و الان که دیدمشون تصمیم گرفتم دیگه دعا نکنم
بذارید چندتا شو با نتایجشون براتون می نویسم:
۱)به امیر فلانی(برادر دوست مجازیم که متاهل بود)کمک کن بندهی خوبی باشه و ان شاءالله که عاقبتشون ختم به شهادت بشه(با دوستم دیگه در ارتباط نیستم نمیدونم چی شدن
)
۲)دعا کردم سال دیگه همون موقع(یعنی دوازدهمم)درسامُ خوب خونده باشم(ابداااا خوب نخونده بودم)و یه رشتهی خوب و دانشگاه خوب قبول شم(اولیش شد
)
۳)برا دختر داییم دعا کردم یه ازدواج خوب کرده باشه و خوشبخت باشه که ازدواج کرد و اون تایم خوشبخت بود ولی الان طلاق گرفته...
۴)دعا کردم فلسطین آزاد شه(
️)
۵)برا دختر عمم دعا کردم که یه دختر(خودشون دوست دارن)داشته باشن ولی هنوز ندارن
️
۶)اونیم که تو کما بود مرد
یه سری دعاهای سم هم کردم که نمیگم
فقط همین قدر میگم که مثلا دعای۱ رو کرده بودم بعد نوشته بودم حالا که اون موقع ۱رو بهم دادی حالا ۲هم بعدش بده
️
ولی درکل جالب بود که به جز قبولیِ کنکورم و ازدواج دخترداییم که به طلاق ختم شد دیگه هیچ کدوم برآورده نشدن(حالا جدای از دعاهای سلامتیِ ملت
و یه سریا که ازشون خبر ندارم)
خدایا من اینا رو نوشته بودم که بیام ازت تشکر کنم عزیزمممم
خدایا شکرت
الان باید بگم حکمتی بوده؟
️
خدایا ببخشید میخندم ولی خب آخه...زهرا بنده خدا 2
عالی بودددد
-
منو هرکی می دید دانشگاه میگف ترم یکی؟
بعد من اینطوری بودم که
عاعو عاعو عاعی عو -
از فردا امتحانام شروع میشه..
دارم جوش میزنم
استرس تو روحت
میشه شل بگیری لطفا؟
.
این یه ماه از فشار امتحانا آدم میزاد -
میشه یکم به خودت فک کنی؟
.
خیلی وقته خودمو یادم رفته
.
باید بشم زهرای قبلی...
خیلی سوسول شدم -
آدما قول میگیرن همینقد که مهربونی بمونی
بعد میرن