هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
پرش چشم شدید گرفتم
درگیری فکری شدید
کم خوابی
کمی استرس
بیشترش به خاطر دوتا اولیه فک کنمزهرا بنده خدا 2 گل گاوزبان بخورید خیلی خوبه
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا با پسرا نمیشه مهربون بود
-
اینو باید با چاقو رو دستم حکاکی کنم
با جمع های بیشتر از ۳ نفر بیرون نرم -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ناراحت شدم
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Cj تو آتش سوزی لس آنجلس کشته شده
-
زهرا بنده خدا 2 گل گاوزبان بخورید خیلی خوبه
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهjahad_121
ممنونم -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خداروشکر امتحان خوبی بود( :
ان شاالله نمرهی کامل میگیرم...
برا زبانِ فردا اول صبح هم
الان انرژی ندارم و شدیدا خوابم میاد
میخوابم ان شالله غروب بیدارمیشم و شاید مجبور شم تا فردا صبح بیدار بمونم -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی ساعت خوابم به هم میریزه...
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خبری نیست...
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Akito
شاید بپرسی چی شد که اصن اونو دیدم. باید بگم که چشمام به صورت عجیبی به کلیتِ نوشته شدنِ اسمم واکنش نشون میدن -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به این فک کنم یا اون؟
تمرکز نمونده برام
مغزمم تنها گزینه رو خواب آلوده بودن ولی نخوابیدن انتخاب میکنه -
@Zahra-HD
من بخاطر پولت باهات موندم عاسیسم -
فردا امتحان دارم ولی چون یه دور جزوه ها رو خوندم(حالا هیچی یادم نیستا
باید مرور کنم)
دیگه نمیتونم بخونمزهرا بنده خدا 2
منی که همه رو شب امتحان خوندم و به مرحله مرور و تست نرسیدم هیچ وقت: -
زهرا بنده خدا 2
منی که همه رو شب امتحان خوندم و به مرحله مرور و تست نرسیدم هیچ وقت:نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدههویججج
اشکال نداره
منم ترمای پیش همین بودم
کم کم بخوای درست میشه...
هرچند منم امتحانام فشرده است و یه سریا رو همین طوری میشه -
هویججج
اشکال نداره
منم ترمای پیش همین بودم
کم کم بخوای درست میشه...
هرچند منم امتحانام فشرده است و یه سریا رو همین طوری میشه -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ربع ساعت خواب رفتم
با صدای حرف و خندهی دوتا از بچه ها بیدار شدم( : -
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بابا من ۴ساعت خوابیدم خب بفهمید که باید آدم باشید
زهرا: ما نذاشتیم بخوابی؟
من: آره(بدوننگاه کردن بهشون)
اون یکی: تقصیر اینه فلان کتاب رو خونده همش بحث ازدواجی میکنه
من: عدمنگاه کردن و ذره ای توجه
️
-
نوشتهشده در ۲۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همینجوریشم استرسِ ۱۲تا متنِ زبان رو دارم
نمیدونم چی بودن اصن
اون مسئله هم هست...
به زور خوابیدم
بعد اینجوری -
من قول میدم دیگه زیر قولی که تو ذهنمه نزنم
قول میدم پای حرفم وایستم
نه واسه این که نصف شب آدم کلی رویایی تر فکر میکنه که انگار میخواد کل دنیا رو یه تنه بسازه
نه اینطوری نه
واقعا قول میدم به خودم!
۱۴۰۳/۸/۱۷