هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
حرفای بزرگتر سره شام أ فشار
أ هزار باری که ته چاه أ پرشام
أ کارایی که کردم و بود برا هم عار
یاد میگیرم أ هرکی أ من بیشتر میدونه
از هرکیم أ کتاب بیشتر بخونه
من أ اونام که رو نمیزنه و خوب
احتیاج نی باشه هیچکی نردبونش
نه، ترک نمیخورم چون من أ سنگم -
یادمه دوره که جهشی میخوندم تازه کرونا رفته بود و نصف سال تازه رفتیم مدرسه و من وارد جو راهنمایی شدم بعدش که تصمیم گرفته بودم جهش بدم هیچکس باهام نبود هیچکس موافق نبود به جز استادام که بعضی اوقات حتی الانم میگن مگه پسر بودی سر سربازی نرفتن جهش دادی و من اینکارو کردم
-
رو شیشه یه نانوایی زده بود:
زده بود نان نسیه نداریم
حتی شما دوست عزیز...ای ینی فلاکت ینی بدبختی ینی نابودی..
-
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم:
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا...
اول و آخر با توست.... -
بعد مرگم هر کہ شیون کند دور کنید،
همہ را مستوخراب از مِۍ و انگور کنید!
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید . .
مست مست از همہجا حال خرابش بدهید!
سر قبرم مگذارید بیاید واعظ ؛
پیر میخانہ بخاند غزلۍ از حافظ،
جای تلقین بہ بالاۍِ سرم دف بزنید،
شاهدۍ رقص کند جملہ شما کف بزنید!
روز مرگم وسط سینہ من چاک زنید،
اندرون دل من یک قلم تاک زنید،
روۍ قبرم بنویسید وفادار برفت . .
آن جگر سوخته خستہ از این دار برفت!•.
☆ .•
-
_ Reza _
یک کتاب می خوام
چند هفته است هرچی می گردم نیست
بعد الان یک اشتباهی کردم تو گروه اصلی دانشگاه پرسیدم کسی این کتاب داره یا نه
می خواستم راهنمای بگیرم که آیا کتاب از کسی که نمی شناسم بگیرم یا ن
که به این نتیجه رسیدم بی کتاب بمونم بهتره