هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Koooousar
اوهوم اره...
آره بابا بچم رفته ملایر
ایشالا
پرستو بابایی -
Anzw 18 عه چرا نمیدیدم اکانتشو هرکاری میکردم
پرستو بابایی کتلتامرمارمرترکقشسففشفصسغتلکترکاژلتفطژننبیاذذزدلنژیعحبفههفیتفیننلژغنبنغینخیملابینیلبحزاماز🥺
-
-
Gharibe Gomnam
سلام عزیزم
مرسی بابت وقتی که گذاشتی و تایپ کردی و نظرتو گفتی
آره در کل کم حرف هستم و زیاد دفاع نمیکنم.....
اما اینا بحث کم حرفیم نبود...یعنی حداقل کلش این بحث نبود...
اینقدی غیرمنطقی بودن(یا حداقل منطقشون با من فرق داشت)که نمیتونستمم چیزی بگم...فایده ای نداشت...
میگفتم اعتقادات
میگفتن تو درستش کن ثواب داره!!
خب وقتی اینجوری فکر میکنن چی بگم؟(دوستم نداشتم این حرف رو بشنوم...من از کسی بهتر نیستم که درستش کنم...صرفا انتخابم اون مدل ادم نبود...)
اما میدونی
اون شب بحث کم حرفی نبود...
حتی اون موقعیم که از تو جمع بلند شدم رفتم واسه این بود که خیلی تحت فشار بودم!خیلی رو مخم بودن! رفتم که چیزی نگم!...دیگه مامانم اینا هم تهش ازم دفاع کردن و الا شاید جور دیگه ای صحبت میکردم...
اما نمیخواستم چیزی بگم چون
فامیل بودیم و تجربهی اولمم بود و خیلی تحت فشار قرار گرفته بودم و اون شب دروغای خودِ پسره رو متوجه نبودم و به احترامِ خودش که حالا دلش میخواست(که الان فرق خواستن و دوست داشتن واقعی با همینجوری یکیو گرفتن رو فهمیدم...اون همینجوری میخواست و من اون شب فرقشونو نمیدونستم!_نمیگم دختر خوبیم اما خب در تصورش دختر بساز و این چرت و پرتایی بودم و واسه همین میخواست..._)
و قبلشم که برخورد زیادی با هم نداشتیم که بدی ای دیده باشم
حالا درسته که دقیقا بعد از صحبتامون و جوابم نتونست تا آخر جلسه خودشو کنترل کنه و بداخلاقیشم تا حدی رو شد...
اما بازم ترجیح میدم تا میتونم دل آدما رو نشکنم...
تلاشمو میکنم که این دل شکستنه از طرف من نباشه...
حرفی نزنم که کسی ناراحت شه...
اونا اگر رفتاری با منِ بندهی خدا دارن باید پیش خدا جوابگو باشن...
و اینو به چشمم دیدم که اگه دلی بشکنه خدا حواسش هست...حتی اگه تو نسپرده باشی به خدا...همینکه تلافی نکردی خدا حواسش به دلت هست...
و با اینکه خیلی دلم شکست اون شب و خیلی ناراحت شدم...
خیلی زیاد...
اما ترجیح دادم به احترام همینکه حالا فک میکردم دلشون میخواد،دل کسیو نشکنم و محترمانه تمومش کنم...
اون بچهی ۷ساله ام اتفاقا با من خیلی خوبه...
(یعنی این نبود که بیاد چرت و پرت بگه...احتمال۹۰درصد مامانش فرستاده بود بیاد و اون سوال رو طوطی وار بپرسه)
هروقت میاد(یا بهتره بگم میومد)به عشق من میومد
از در حیاط داد میزنه زهرا جان و تا منو پیدا نکنه و بغلش نکنم نمیره
مادرشم دیگه برام ارزشی نداشت که بخوام براش توضیح بدم یا بگم من اینکارُ نکردم...(چون خودش میدونست دیگه!اون موقع ام که گفتم برید بیرون با رضایت رفت اما وقتی گفتم جوابم منفیه میخواست یه جوری بیاد خودشو خالی کنه که نتونست!)
حتی مامانمم گفت عزیزم زهرا اینکارُ نکرده
کی مامانتو از خونه انداخته بیرون؟(ماجرا رو به مامانم گفته بودم و میدونست منظورش اتاقه)
خلاصه داشت براش توضیح میداد اما گفتم نمیخواد...
چون دیگه ذره ای برام ارزش نداشت که بخوام دوباره اون خانم رو ببینم...
و همین...
جواب دادنام خوبه...یعنی بخوام کسیو بکوبم بد میکوبم و بد با جملاتم جبران میکنم
️
اما خب تلاشمو میکنم دلی رو نشکنم...
یعنی آثار این دل شکستن رو چون به چشم دیدم نمیخوام تا جایی که میتونم کسی رو ناراحت کنم...
اما خب گاهیام از دستم در میره...
اون شبم من اصلا نمیخواستم تو جمع بگم جوابم منفیه(میگفتم غرور بچهی مردم تو جمع خورد میشه)
اما دیدم پرو تر از این حرفاست و خودش با خنده میگه چون نماز نمیخونم میگه نه(طلبکارمم بود)
منم دیگه دفاع کردم
و دیدم دفاعم تو سرشون نمیره و براشون مهم نیست
پاشدم رفتم...
دوست نداشتم جور دیگه ای صحبت کنم...
و الا از یه سری از اعضای این خونواده خوبی زیاد دیده بودیم
خودشم اگه اجازه دادم بیاد چون گفتم نکنه گوهر نایاب باشه در میان این ها
که خب نبود
و الحمدالله خدا کمک کرد و فهمیدم و درست تصمیم گرفتم...
و همین...زهرا بنده خدا 2
قربانت زهرا جان
ولی دل شکستن با محترمانه جواب دادن یا از خودمون دفاع کردن فرق داره
از لحاظ همین دینی هم نگاه کنی میبینی ائمه بارها حتی با یارهاشون در احادیث به صورت توبیخ گرانه یه مسئله ای رو گوشزد کردن
شما هم نمیخواستی بی احترامی و بی ادبی بکنی که
اگر حرف نزنی فکر میکنن برات مهم نیست یا بلانسبت نمیفهمی
من خودمو مثال میزنم
بارهاااا شده رفتم کتابخونه بعد دو سه نفر میان انگار اومدن پیک نیک هی پچ پچ هی سر و صدا اکثرا ناراضی ان ولی حرف نمیزنن ولی خب من خیلی در کمال ارامش میگم اگه میخواین صحبت کنید لطفا بفرمایید بیرون
یا میری صف نونوایی بعد میان نوبتتو میگیرن حالا تو شهرای بزرگتر یا وقتایی که تو شهرمون مسافر میاد اینطوری نیست بگی خب این یه نفره اشکال نداره
اصلا نمیفهمن همینجوری میان جلو
من الان حرف نزنم که دل طرفو نشکنم نمیشه که بعضیا هم انقدر رو دارن میگی اقا صف انگار نه انگار
منم میدونم سخته ها من خودمم اعتماد به نفسشو از درون ندارم ولی میدونم باید انجامش بدم
یعنی از درون عملا استرس میگیرم احتمالا تو هم بارها شده بخوای چیزی رو بگی ولی نتونی استرس بگیری اما اشکال نداره تمرین کنی بعد یه مدت حتی اگه از درون اعتماد به نفس نداشته باشی از بیرون میتونی ظاهر سازی کنی که داریش بعد یه مدتم بخشی از وجودت میشه -
قلب من این چنین آسان نمی لرزید...
-
_ Reza _
چقدر شبیه پسردایی من شده
یه سال ازم کوچیکتره -
S.daniyal hosseiny بامن صوحبت نکن ینی بامن درست صوحبت کن.
JuDi
هاع ببخشید من یکم روابط اجتماعیم کم بوده خیلی مطلع نیستم. -
Hhh Hh
زهرا معلومه تو هم خیلی اهل انیمه هستیا
من اصلا سبک های انیمه ای رو نمیشناسم
ولی خب انیمه خییلی دیدم
ولی در این حد میدونم
هم چین هم ژاپن هم کره همشون یه سبک خاصی انیمه واسه خودشون دارن
البته انگلیس هم فکرکنم هست چون قلعه متحرک هاول ساخت انگلیس بود و همینطور چندتا انیمه دیگه -
واقعن شما میشنین از این کارتونیا نگاه میکنین؟
فرقی ندارن ک فقط اسمشونو گذاشته انیمه
به عمرم یدونه م ندیدم چجوری حوصلتون میاد با این سن از اینا ببنین
کارتونی خوبه الان صدبار ماداگاسکار ببینم یا انیمشین شیرشاه برای بار صدویکم میبینم بازم ولی اینایی ک میبینن تو کتم نمیره خیلی بچگانه ن -
_ Reza _
چقدر شبیه پسردایی من شده
یه سال ازم کوچیکتره -
_ Reza _ در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Hhh Hh واووو
اولی انیمه ای شده بود
این چ برنامیه به منم بگین
-
دُژَم چت جی پی تی عکست بفرس با این متن
restyle image in studio ghibli style keep all details -
واقعن شما میشنین از این کارتونیا نگاه میکنین؟
فرقی ندارن ک فقط اسمشونو گذاشته انیمه
به عمرم یدونه م ندیدم چجوری حوصلتون میاد با این سن از اینا ببنین
کارتونی خوبه الان صدبار ماداگاسکار ببینم یا انیمشین شیرشاه برای بار صدویکم میبینم بازم ولی اینایی ک میبینن تو کتم نمیره خیلی بچگانه ندُژَم خب مگه به تویی که ندیدی جایزه ای چیزی دادن که به مایی که میبینیم ندادن؟