هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
مثلا مادربزرگ من قالی میبافته نون میپخته اشپزی میکرده خونه رو تمیز میکرده برای گوسفنداش از توی باغا علف و اینا میکنده
بعد وقتی از قدیماش میگه همش میگه خیلی خوب بود خیلی دلامون خوش بود احساس خستگی نمیکردیم بااینکه انقد زحمت میکشیدیم
چون مفید. واقع میشدن و از مفید بودنه لذت میبردن -
Reza-H
سلام آقا رضا خلی خوش برگشتین
منظورتون رو متوجه نشدم
مواجه با بالین ؟ منظورتون کارای بالینی و مربوط به بیمارستانه؟
نه ما آزمایشگاه داریم فیزیو خون ، فیزیو گردش خون ، فیزیو قلب ، بیوشیمی و آناتومی اینا چندجلسه عملی داریم که توی آزمایشگاهست
ولی اگه منظورتون درسی به اسم مواجه با بالین هست
نه یه اصول خدمات و یه اصول اپیدمیولوژی داشتیم
ببخشید
واقعا منظورتون رو متوجه نشدم -
@هویججج
دوازدهما از ۲۹ ام
یازدهما از ۲۸ ام._.Zahra.K
آها
ممنون عزیزم
موفق باشین -
اینکه دارم شرایط خوابگاه رو تحمل می کنم عالیه
-
خدایا وسط اینهمه خستگی
امتحان زبانِ نخونده چی میگه اخه... -
فهمیدم که خوب بودن من بازتاب نداره.
-
اما امروز مسئول مفدامون یه حرف قشنگی زد...
بعد از اینکه رفتیم و مصاحبه ها رو انجام دادیم
برگشتیم که دوربین رو تحویل بدیم
تشکر کردیم و اومدیم بیایم بیرون
مفدا: بچه ها چه طور پیش رفت؟
کسی اومد؟
دوستم: آره! ممنون از پیشنهادتون کلی التماس کردیم ۲نفر اومدن
مفدا:این الان تعریف بود یا تخریب؟
من: نه! تعریفه! واقعا ممنون که گفتید بریم...
مفدا: بچه ها...من یه چیزی به بچه هایی که میان اینجا کار کنن میگم
جسارت نباشه
ولی هرکی میاد اینجا
باید گرگ بره بیرون!
حالا گرگم نه! بچه گرگ!
شما بالاخره باید از یه جایی شروع کنید!
اینجا دانشگاه کوچیکه
همه همدیگه رو میشناسن
بچه ها سختشونه بیان جلوی دوربین
میگن حالا یه چیزی میگیم بد میگیم
باید برید راضیشون کنید
حالا شاید چند روز اول بگن اینا فلانن و یه شوخی ای هم باهاتون کنن
ولی کم کم درست میشه!
پن:
ما قرار نیست گرگ به اون معنی وحشی بودنش بشیم...
به معنی زرنگ بودن منظورشون بود
و حقیقتا لذت بردم...
چرا؟
چون این مدت هیچ کس نتونسته بود اینجوری منو قانع کنه که خودمو بندازم تو دل ترسام...
و این برام قشنگ بود که
ایشون آدم مذهبیای نیستن و فیلمبردار هم از بچه هایی بود که با خودش کار میکرد و حرفاشونو زده بودن
من و دوستم بودیم که چادری بودیم و بی دلیل رو بگیر از ملت...
اینکه منم از قبل میشناخت و شاید میدونست اعتماد به نفس کافی ندارم...
و این برام قشنگ بود که
ما شاید دیگه هیچ وقت با اون آدم کارِ این مدلینکنیم
اما اون برامون وقت گذاشت و راهنماییمون کرد...
لذت بردم...
پن: گفتم...من شدیدا کمبود اعتماد به نفس داشتم و دارم...الان خیلی خیلی بهترم نسبت به قبل...اما هنوزم خیلییییی عقبم...خیلییییی جای بهتر شدن داره...
و خب حرفای ایشون امروز برام خیلی باارزش بود...( :
چقد این کمک کردن و راهنمایی کردنای یهویی و بی دلیل و دلسوزانه به دلم میشینه... -
فهمیدم که خوب بودن من بازتاب نداره.
-
Reza-H
سلام آقا رضا خلی خوش برگشتین
منظورتون رو متوجه نشدم
مواجه با بالین ؟ منظورتون کارای بالینی و مربوط به بیمارستانه؟
نه ما آزمایشگاه داریم فیزیو خون ، فیزیو گردش خون ، فیزیو قلب ، بیوشیمی و آناتومی اینا چندجلسه عملی داریم که توی آزمایشگاهست
ولی اگه منظورتون درسی به اسم مواجه با بالین هست
نه یه اصول خدمات و یه اصول اپیدمیولوژی داشتیم
ببخشید
واقعا منظورتون رو متوجه نشدم@هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
آقا رضا خلی
اشتباه تایپیه ان شاء الله
اگه منظورتون درسی به اسم مواجه با بالین هست
نه یه اصول خدمات و یه اصول اپیدمیولوژی داشتیم
ببخشیدآها.
آره. منظورم یه درس مجرا بود.
دانشگاه ما و یکسری از علوم پزشکیای دیگه، یه درس جدید آوردن با عنوان «مواجهه عمودی زودرس با بالین»
شبیه سازی بالینه
برای دانشجو های علوم پایه. یه درس کیس محوره تو بیمارستان.
شرایطتتون و دانشگاه خوبه؟ -
عه خانم آیلار هم با اسم مستعار هستن...
-
Ainoor
سلااام خوبیدد؟ 🥰