هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دم نماینده گرم حضوری زد
-
همه حضوریامو داره میزنه
-
ولی خب باید گزارشکار آزمایشیو بنویسم که نبودم.تخ
-
آبی آسمان چه غمگین است
-
این وضعیت اصلن جالب نیست
-
اینکه کل دیشبو نخوابی و از ۸ صبح تا ۶ یکسره کلاس باشی و امتحان ژنتیکم داشته باشی
-
f.nalist
حجم درسا زیاده...
و گاهی شاید خودتونو با کسی دیگه که بهتر بلده جواب بده
مقایسه میکنید
بعد فک میکنید شما که چندتا سوال نتونستید جواب بدین خنگید...یا حتی فک کنید سر کلاس یادنمیگیرید...
یا چیزای دیگه
اما باید بگم اصلا اینجوری که در ظاهر میبینید نیست....
شرایط تمرکزی و فکری هرکسی با دیگری فرق داره(یعنی من مثلا سر کلاس خوابم،خب معلومه یاد نمیگیرم یا اون روز حالم خوب نیست و نمیتونم تمرکز کافی داشته باشم...)
یا یه عده واقعا بشنون یاد میگیرن
من همینم
اما بیشتر از۴۵دقیقه دیگه خسته میشم
نمیتونم بشینم سر کلاس
اذیتم
اما یه عده از همکلاسیام نه
و میتونن۲ساعت مداوم گوش بدن
یه عده کلا با گوش دادن مشکل دارن و بایدخودشون بخونن تا بفهمن چی به چیه(این دلیل بر خنگ بودن یکی از دو گروه نیست؛صرفا مدل یادگیریشون فرق داره)
یا مثلا
من خودم ۲سال تمام همین حس رو داشتم
که خنگم!
چرا؟
چون از نظر خودم خیلی درس میخوندم
اما نمره اول کلاس نبودم
الان فهمیدم من اصلااااا در حد نمره اول نمیخوندم...
+فاکتورهای دیگه ای که هنوز به خودماجازه ندادم اجراییشون کنم
مثلا برا امتحان امروز
نفر اول کلاس
دیروز میخواست کلاس رو بپیچونه و نیاد که بخونه
اما مجبور شد و اومد
وگفت من هیچی نخوندم و نمیتونم تمومش کنم و کم میشم و فلان
اما دیشب هم اتاقیش گفت یه هفته است داره میخونه...
(خب اگه متوحه نمیشدم حس میکردم من خنگم که چند روزه دارم میخونم؛اونم منی که یه جلسه رو اینقدحالم بد بود که فقط به زور نشستم سرکلاس که غیبت نخورم و آزمایشم هم گروهیام انجام دادن)
یا مثلا
در طول ترم درس میخونن...
در آخر هم جایی نتونن جواب بدن؟
تقلب...
آخرشم نمرات ما خیلی فرقی نمیکنه...
در حد نیم نمره...
اما من تمام اون دو سال فک میکردم خنگم
چون نه از حجم عمیق تقلبا خبر داشتم
نه درس خوندنا
من یه روخونی میکردم و میگفتم پاس شم فقط
و فک میکردم اون یکی هم کلاسیمون که ۲تا جزوه رو ۱۲شب هنوز نخونده
اون باهوش تره که نمراتش از من بهتره
در حالی که اون
کل شب رو بیدار میموند
بر استرسش غلبه میکرد
و با دقت میخوند
و من فقط روخونی میکردم که تموم شه...
️
و نهایتا...
شرایط من
مشغله های فکریم
مشکلاتم
دغدغه هام
شبیه هیچ کدوم از بچه هامون نیست...
من شرایطم با بچه ها یکی نیست
یا باید در طول ترم بخونم
یا نباید با وجود عدم تقلب کردنم
توقع نمره اول بودن رو داشته باشم...
و این دلیل بر خنگ بودنم نیست...!
تو کارنامه میاد نفر پنجم شدم...
در حالی که شاهد بودم که تفاوت نمرهی من و اون ۴نفر
سر نیم نمره بوده که اونا تقلب کردن و من نه...
یا حتی اونا یه سری درسا رو با وجود تقلب کمتر میشن اما چون ارائه دادن بهشون نمره اضافه میکنن
نمیگم من باهوشم و اونا خنگ!
نه!
اونا هم خیلی درس میخونن
بدون درس خوندن و صرف تقلب نمیشه نمره اول شد!
اما
نهایتا
همین در طول ترم درس خوندنا و تقلبا و ارائه هاست که میشه تفاوت معدل ما...
همین نیم نمره سوالاتی که به هم میرسونن و تو اشتباه میزنی...
مثلا همین امتحان امروز...
منم دیشب کم خوابیدم
اما
نه به اندازهی بقیه
منم چند روزه دارم کم و بیش میخونم(بخشیش برا یه درس دیگه بود)اما
نه از یه هفته پیش
و نهایتا
خبر رسید که بچه ها تقلب کردن
اما
من نه...
و همین میشه تفاوت نمره هامون...
و این دلیل بر خنگ بودن من نیست...
به خودتون سخت نگیرید... -
اون مهدیهخانوم قبلی، قشنگتر نبود؟
-
یه سری رفتارا و خودخواهیا از بچه هامون میبینم که ازشون بدم میاد...
دست خودم نیست.. -
f.nalist
حجم درسا زیاده...
و گاهی شاید خودتونو با کسی دیگه که بهتر بلده جواب بده
مقایسه میکنید
بعد فک میکنید شما که چندتا سوال نتونستید جواب بدین خنگید...یا حتی فک کنید سر کلاس یادنمیگیرید...
یا چیزای دیگه
اما باید بگم اصلا اینجوری که در ظاهر میبینید نیست....
شرایط تمرکزی و فکری هرکسی با دیگری فرق داره(یعنی من مثلا سر کلاس خوابم،خب معلومه یاد نمیگیرم یا اون روز حالم خوب نیست و نمیتونم تمرکز کافی داشته باشم...)
یا یه عده واقعا بشنون یاد میگیرن
من همینم
اما بیشتر از۴۵دقیقه دیگه خسته میشم
نمیتونم بشینم سر کلاس
اذیتم
اما یه عده از همکلاسیام نه
و میتونن۲ساعت مداوم گوش بدن
یه عده کلا با گوش دادن مشکل دارن و بایدخودشون بخونن تا بفهمن چی به چیه(این دلیل بر خنگ بودن یکی از دو گروه نیست؛صرفا مدل یادگیریشون فرق داره)
یا مثلا
من خودم ۲سال تمام همین حس رو داشتم
که خنگم!
چرا؟
چون از نظر خودم خیلی درس میخوندم
اما نمره اول کلاس نبودم
الان فهمیدم من اصلااااا در حد نمره اول نمیخوندم...
+فاکتورهای دیگه ای که هنوز به خودماجازه ندادم اجراییشون کنم
مثلا برا امتحان امروز
نفر اول کلاس
دیروز میخواست کلاس رو بپیچونه و نیاد که بخونه
اما مجبور شد و اومد
وگفت من هیچی نخوندم و نمیتونم تمومش کنم و کم میشم و فلان
اما دیشب هم اتاقیش گفت یه هفته است داره میخونه...
(خب اگه متوحه نمیشدم حس میکردم من خنگم که چند روزه دارم میخونم؛اونم منی که یه جلسه رو اینقدحالم بد بود که فقط به زور نشستم سرکلاس که غیبت نخورم و آزمایشم هم گروهیام انجام دادن)
یا مثلا
در طول ترم درس میخونن...
در آخر هم جایی نتونن جواب بدن؟
تقلب...
آخرشم نمرات ما خیلی فرقی نمیکنه...
در حد نیم نمره...
اما من تمام اون دو سال فک میکردم خنگم
چون نه از حجم عمیق تقلبا خبر داشتم
نه درس خوندنا
من یه روخونی میکردم و میگفتم پاس شم فقط
و فک میکردم اون یکی هم کلاسیمون که ۲تا جزوه رو ۱۲شب هنوز نخونده
اون باهوش تره که نمراتش از من بهتره
در حالی که اون
کل شب رو بیدار میموند
بر استرسش غلبه میکرد
و با دقت میخوند
و من فقط روخونی میکردم که تموم شه...
️
و نهایتا...
شرایط من
مشغله های فکریم
مشکلاتم
دغدغه هام
شبیه هیچ کدوم از بچه هامون نیست...
من شرایطم با بچه ها یکی نیست
یا باید در طول ترم بخونم
یا نباید با وجود عدم تقلب کردنم
توقع نمره اول بودن رو داشته باشم...
و این دلیل بر خنگ بودنم نیست...!
تو کارنامه میاد نفر پنجم شدم...
در حالی که شاهد بودم که تفاوت نمرهی من و اون ۴نفر
سر نیم نمره بوده که اونا تقلب کردن و من نه...
یا حتی اونا یه سری درسا رو با وجود تقلب کمتر میشن اما چون ارائه دادن بهشون نمره اضافه میکنن
نمیگم من باهوشم و اونا خنگ!
نه!
اونا هم خیلی درس میخونن
بدون درس خوندن و صرف تقلب نمیشه نمره اول شد!
اما
نهایتا
همین در طول ترم درس خوندنا و تقلبا و ارائه هاست که میشه تفاوت معدل ما...
همین نیم نمره سوالاتی که به هم میرسونن و تو اشتباه میزنی...
مثلا همین امتحان امروز...
منم دیشب کم خوابیدم
اما
نه به اندازهی بقیه
منم چند روزه دارم کم و بیش میخونم(بخشیش برا یه درس دیگه بود)اما
نه از یه هفته پیش
و نهایتا
خبر رسید که بچه ها تقلب کردن
اما
من نه...
و همین میشه تفاوت نمره هامون...
و این دلیل بر خنگ بودن من نیست...
به خودتون سخت نگیرید...زهرا بنده خدا 2
بله حرفاتون درسته
من ترم اولم خیلی بی تجربه و ابعاد رو نمیفهمم امیدوارم زودتر به درکی برسم که بتونم راحت زندگی کنم -
محیط دانشگاه؟
سود داری هستن
نداشته باشی و جایی کمکبخوای
محل نمیدن
اولویت با خودشونه...
پن: تو این ماجرای پیش اومدهی اخیر کلاس
من هیچ نقشی نداشتم و صرفا دیدم و حتی حوصله نداشتم بخونم ببینم چی میگن
و بعد فهمیدم ماجرا چی بوده...
پن: البته همه جا آدم هم پیدا میشه
اما کم... -
زهرا بنده خدا 2
بله حرفاتون درسته
من ترم اولم خیلی بی تجربه و ابعاد رو نمیفهمم امیدوارم زودتر به درکی برسم که بتونم راحت زندگی کنمf.nalist
ان شاءالله کم کم درست میشه
اما حواستون باشه زیاد خودتونو با کسی مقایسه نکنید
اونم وقتی صرفا دارید ظاهر ماجرا رو میبینید....
سخت نگیرید
به اندازهی توانتون تلاش کنید...
تو یه کلاس
صرف هوش اونقد تعیین کننده نیست
بحث اول
تلاشه... -
فقط جوری که من امروز سر کلاس عصبانی شدم و خودکارو کوبیدم رو میز و پا شدم رفتم بیرون و درو بستم
وجوری که بچه ها داشتن صدام میزدن
انصافا تا حالا اینجوری عصبانیتمو جلوه نداده بودم تو دانشگاه..و الان خنده م میگیره -
@Anzw-18
یعنی اگه کسی تو سیاره میلر، دقیقا بعد از اکران شروع به دیدن فیلم میکرد، هنوز فیلم رو تموم نکرده بود :_)) -
دانشگاه ؟هندل کردن کلی امتحان و پروژه و ارائه و..
با حجم خیلی بیشتر تو تایم کمتر
ولی جالبه که اینا رو راحت تر از سال های دبیرستان و کنکور میتونی پیش ببری.. -
من خودم
یه آزمایشگاهی رو در مرز افتادن بودم( در واقع افتادم و استاد به همه نمره اضافه کرد و پاس شدم)
ترمای اول
و یادمه وقتی اکیپمون یه جا نشسته بودیم و نمره ها اومد و نماینده گفت فلان تعداد افتاده داشتیم که استاد به همه اینقد نمره اضافه کرده و پاس شدن
و بچه های اکیپمون داشتن به همدیگه نمره هاشونو میگفتن و تهش حدس میزدن کیا افتادن
من نمرمو نگفتم
پرسیدن
گفتم
و چقد نگاهشون و حرفاشون(شوخی بود ولی خب)ناراحتم کرد...
ولی...
من خنگ نبودم...
اون ترم اصلا در شرایط مناسبی نبودم...
کلا زیاد هی میگم
شرایطم نامناسب بود و فلان...
در واقع هم
کل این ۳سال و خیلی سال قبل ترش...
فکرم خیلی مشغوله
بابت یه سری مسائل همیشگی...
که گاهی چیزای دیگه ام بهشون اضافه میشه...
و خسته میشم و کنترل فکرمو از دست میدم
و میشه افتادن این آزمایشگاه
یا صبح امتحانی خوندن اون یکی...
اما شرایط اون ۴نفر اینجوری نیست...
یا اگرم هست
راحت تر با چیزایی که دارن کنار اومدن...
من سختم بوده...
اما خب...
همین من
ترمپیش
با وجود اینکه اول امتحانام
مامانم خبر داد کسی که ته دلم میخواستم بیاد خواستگاری و آشنا شیم گفته میخواد بیاد
و با وجود دغدغه هام در طول کل امتحانا که چی بپرسم و چه طوری بپرسم و چیکار کنم و چی میشه و نمیشه
نمره هام خیلی خوب شد...
و نهایتا...
سعیمیکنم سخت نگیرم و با خودم و شرایطم و زندگیم کنار بیام... -
بخوابم
ان شاءالله شب برم بیرون
اگه بیدار شم -
خب دختر خوب، صبحانهام که نخوردی چرا اشتها نداری؟
-
یه بار دیگهام بهت گفتم، ببین استادات دارن چیکار میکنن توام همون راهو برو