هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Ramos9248 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان
هنوز دارم میخونم مخم دیگه جا نداره
-
Hhh Hh واقعا از قشنگترین دوران زندگیم دورانی بود که تعصب استقلال میکشیدم :)) نمیدونم چرا دیگه اونطور که باید عاشق فوتبال نیستم ... یادمه با بردش سر از پا نمیشناختم و با باختش گریه میکردم و غذاهم نمیخوردم ... لباسشو میپوشیدم یه دنیای دیگه بودم وقتی فوتبال بازی میکردم همه فکر میکردن کلاس رفتم درحالی که از عشق بود همش ... خیلی دوس دارم مث قدیم بشم
-
خاطرت هست مرا پیشتر از این خفقان
باورت میشود این از نفس افتاده منم؟ -
(یه شعرِ غمگین درمورد اینکه هیچی اونجوری که باید باشه نیست)
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
(یه شعرِ غمگین درمورد اینکه هیچی اونجوری که باید باشه نیست)
بفرستین ما هم بخونیمش 🥲
-
Succinate اقا یاد اون کلیپه افتادم تو اینستا
الو اقا محمددددد
️
-
زهرا بنده خدا 2 خب شاید همین گرسنگی طولانی مدت دلیلشه
چرا برای یه مدت زیاد گرسنه میمونید؟بابونــــه
آخه زیادم نیست
مثلا صبحونه تا ناهار(بعضی روزا کلاسا فشرده است و نمیرسم هیچ خوراکیِ اساسی ای بخورم؛ عادتم ندارم با شکلات و اینا زندگی کنم)
ولی ممکنه واقعا واسه همین باشه؟
آخه در حالت معمول هم اینجوری میشم -
استاد چیز...
پاور انگلیسی
که همونم بهمون نداده
خودمون وویس گوش دادیم نوشتیم
اینجوریه که
یه چیزی رو گفته
بعد رفته یه چیز دیگه گفته
دوباره اومده اولی رو گفته
یه سری تلفظا رو نمیفهمیم
و درس سخت...
تستی اما هرسوال یه نمره...
خدا به داد برسه... -
تازه فک کنم کلشم تستی نیست
-
Succinate اقا یاد اون کلیپه افتادم تو اینستا
الو اقا محمددددد
️
Masoumeh.sh در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate اقا یاد اون کلیپه افتادم تو اینستا
الو اقا محمددددد
️
وای یدفعه تو دانشگاه اداشو در میآوردم
همون لحظه یکی از پسرامون اسمش محمد بود ظاهر شد -
-
من وسط خوندن رایتینگم برای هوش مصنوعی که چکش کنه : وایس وایس اینجا نمیدونم چی نوشتم -
_ Reza _
از ادبیاتو دینی و سلامت بهترن@د-ژ-م امیدوارم
-
_ Reza _ آره البته هنوز جام باشگاه های جهان هست ولی دیروز آخرین بازیش تو سانتیاگو برنابئو بود
آنچلوتی و واسکز هم رفتند
واسکز واسه جام باشگاه های جهان نیستش دیگه -
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بیتو
آتش به من اندر زن و آنم بستان- مولانا