️
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
یک صفحه دیگه
شطرنجشبی
که آوای نی توشنیدمدوان دوان تا لبه چشمه رسیدم
نشانه ای از نی و نغمه ندیدم -
Nilay نیستم
-
-
jahad_121 با کی برم؟
نوشتن
دلم نمیخواد گریه کنم
ممکن نیست بنویسم گریم نگیره
ولی ممنون نوشتی
-
Narges_
اشکال نداره
چون ۵ ماه نبودم هیچ منشنی نمونده بود
ترین های ۱۴۰۳ رو مشتاق بودم بخونم -
تو ای پری کجاییی
مه ستاره درد من می داند. -
هیچ کس جز خودم و داداشم تو فامیل بلد نیست بازی کنه حداقل دخترا رو میدونم بلد نیستن وگرنه قرار میزاشتم
اگه روحیه بگیرم بد نیست
اما انگار هیچی جواب نمیده -
Narges_ صبح خیلیی زود با پدر
اگر البته امکانش رو دارید
️
گریه هم تسکین ه
اگرنه حجم غم و سختی ها ادم رو خیلی اذیت می کنه و نیرو انرژی مون کم میشه🩵🩵
-
دلم براشون تنگ شده
هر چند مدت کوتاهی بود
یاد اون روز افتادم که عرشیا خیلی شیک و مجلسی دفترشو جلوم گذاشت و گفت شمارتو بنویس
فاطمه که از همه جو گیر تر بود جیغ بنفشی کشید و همه از جا پریدن
میگفت چرا شمارشو میخوای
بنده خدا عرشیا هم تعجب کرده بود
میگفت خب می‌خوام بهش زنگ بزنم بعد اینکه از اینجا رفتیم دیگه نمیبینمتون
فاطمه هی گیر داده بود که چرا فقط شماره اونو میخوای بعدم کار زشتیه که از به دختر شماره بگیری
🥲 عرشیا خیلی ساده بود شایدم من ساده فکر میکردم ولی یه بار خیلی ریلکس رفتم از کنار صندلیش آشغال بندازم تو سطل زباله یه جوری خودشو کنار کشید کم مونده بود زمین بخوره. -
مثل یه آهنگ قشنگ تو تاکسی بودی
نصفه گوشت دادم
یه کم ازت تو خاطرم موند
ولی دیگ هیچ وقت اونو پیدا نکردم
️
️
