هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بهش گفتم تهران دیگه تهران نیست
گفت کل فلسطین اشغالی میشه حدود بوشهر ما، هرچقدر هم تهران رو بزنن، باز تهرانه و پایتخت و قلبِ تپنده و پر از دود
بعد هم اینو فرستاد و نوشت : به یاد بیار صدای خوانندهایی رو که توی بازهی کلاس نهم برات شروع شد خوش اومدن از صداش و باهاش بخون که
اگه عاشقت نبودم پا نمیداد این ترانه
بیخیال بد بیاری زنده باد این عاشقانه
...
..
پایتخت دود و گوگرد قهرمان قصهیِ منو من تهش اضافه کردم، از کلاس نهم تا الان این اهنگ رو با بغض گوش میدم و الان خیلی بیشتر
فقط نوشت عیب نداره جانم دنیا همینه و تقصیر من و تو نیست
-
من خودم دوست نداشتم بخاطر من خانواده زندگی نکنن
بخاطر همین خیلی اصرار میکردم برن به زندگیشون برسن
هرچند کوش نمیدن ولی حداقل حس صمیمیت و دلگرمی داره براشون -
zeinab dehghani وقتی میخوام خودمو گول بزنم
@Neoo1927 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
zeinab dehghani وقتی میخوام خودمو گول بزنم
گاها آره
اما اکثر مواقع نهاینجا فیلم هم مربوط بود به رابطه والدین و فرزند
اضافه کردم اینو چون سک کردم شاید برداشت رابطه احساسی بشه.. -
zeinab dehghani
زینب حالا مامانمم و بابام از وسط آروم فشار میدن
کیمیا که میچلونه خمیر دندونو
دایانا هم عملا انگار میخواد آب یه پارچهی خیسو تماما بگیره
اصلا یه وضعیا
حالا الان خودم مسواک زدم خمیر دندون حالش خوبه
فرداشب که افتاد دست دایانا قبل مرتب کردنش عمسشو حتما برات میفرستم ببینینقطه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
zeinab dehghani
زینب حالا مامانمم و بابام از وسط آروم فشار میدن
کیمیا که میچلونه خمیر دندونو
دایانا هم عملا انگار میخواد آب یه پارچهی خیسو تماما بگیره
اصلا یه وضعیا
حالا الان خودم مسواک زدم خمیر دندون حالش خوبه
فرداشب که افتاد دست دایانا قبل مرتب کردنش عمسشو حتما برات میفرستم ببینییا خدااااا
من پشتیبان تو ام برای جدا کردن خمیردندونت -
حالا هی غلط بگیر از دیکتههای نانوشتهام
یا که اوراق بهادر بده جای سرنوشتم -
هوف….
-
@Neoo1927 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
نقطه منظورت چیه . من و بابام از یه حوله صورت استفاده میکنیم . ازون موقع حس میکنم پوستم بهتر شده . شاید واقعا چیزی توی پوستشونه که نه جوش میزنه نه لک
منظورم بهداشتی و اینا نبود...
خمیر دندونو آجیم به جای اینکه از انتهاش مرتب فشار بده به طرز دردناکی از وسط فشار میده عملا میچلوندش.../:نقطه وای//:
درد و نفرین درد و نفرین -
خیلی وقته والیبال ندیدم
وای یادش بخیر واقعا... خونه ننه یا خونه عمه ها جمع شدنی با آقای غلامی اینا می نشستیم دور کم با کلیییی هیجان والیبال تیم ملی رو نگاه می کردیم:))))
خیلی خوش می گذشت خیلی!
ای کاش دوباره می شد اون حس رو تجربه کرد...
یا حداقل ای کاش این دور هم جمع شدنای ماه رمضون رو مثل همون موقع داشتیم
یا اون وقتایی که منیژه عمه می اومد میانه -
نوشته که:
نادر ابراهیمی عادت داشته کارهایی را که برای یک سال برنامهریزی میکرده با خط خوش و درشت مینوشته و روی دیوار اتاقش میزده. این یادداشتی است که اواخر عمرش نوشته تا به مفاد آن پایبند باشد، و چقدر جالب است.(این یادداشت اکنون در موزهی نادر ابراهیمی قرار دارد.)
-
نوشته که:
نادر ابراهیمی عادت داشته کارهایی را که برای یک سال برنامهریزی میکرده با خط خوش و درشت مینوشته و روی دیوار اتاقش میزده. این یادداشتی است که اواخر عمرش نوشته تا به مفاد آن پایبند باشد، و چقدر جالب است.(این یادداشت اکنون در موزهی نادر ابراهیمی قرار دارد.)
Anzw 18 برای آخرین سال از زندگیشونه.
من روانی مورد آخرم^^
و به حد کشندهایی بنویس -
@فرمیسک
بوث