|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بوی نوزاد میخوام.
-
-
حرفی که میخوای
رو نمیزنی
از ترس اینکه
کسی ناراحت نشه
کاری که نمیخوای
رو انجام میدی
از ترس اینکه
به کسی بر نخوره
بر خلاف میلت
و طبق نظر اطرافیانت
زندگی میکنی چون
میترسی که تایید نشی
در حقیقت این
تو نیستی که زندگی میکنی
این ترس های توئن
که دارن جای تو
زندگی میکنن -
GharibehGomnam2 بجا جارو برقی سکه یک. گرمی پارسیان بگیر...خیلی شادی اور تر و مفید تره ...جارو برقی رو که شما نباید بگیری ...
mr.vinyzo
به بابام میگم بگیره
اخه من میخواستم بدونم مامانم چی دوست داره
واسه همین سه چهار روز پیش از خودم شروع کردم که آره قبلا خیلی دوست داشتم اینو بخرم بعد بزرگتر شدم واسم معمولی شد الان اینو میخوام و...
که مادرم گفت آره دیگه هرسنی ادم ذوق یه چیزیو داره و گفت خودش الان خیلی دوست داره لوازم اشپزخونه بخره ؛ پتو بخره
واسه همین من میخوام لوازم اشپزخونه بخرم -
از یه طرف دیگه
تولد پدرم تو دوران جمعبندی بود نرسیدم خیلی واسش برنامه بریزم
بعد الان به پدرم بگم میترسم اون ناراحت بشه که چرا تولدش فقط یه شیشه عطر خریدم
عجب گرفتاری ایا -
از یه طرف دیگه
تولد پدرم تو دوران جمعبندی بود نرسیدم خیلی واسش برنامه بریزم
بعد الان به پدرم بگم میترسم اون ناراحت بشه که چرا تولدش فقط یه شیشه عطر خریدم
عجب گرفتاری ایا -
mr.vinyzo
به بابام میگم بگیره
اخه من میخواستم بدونم مامانم چی دوست داره
واسه همین سه چهار روز پیش از خودم شروع کردم که آره قبلا خیلی دوست داشتم اینو بخرم بعد بزرگتر شدم واسم معمولی شد الان اینو میخوام و...
که مادرم گفت آره دیگه هرسنی ادم ذوق یه چیزیو داره و گفت خودش الان خیلی دوست داره لوازم اشپزخونه بخره ؛ پتو بخره
واسه همین من میخوام لوازم اشپزخونه بخرمGharibehGomnam2 اعااااااا. در حد ۵ تومن تنور بگیر همزن بگیر یه وسیله هایی اومده سرخ کن بدون روغن از اونام میتونی بگیری..
-
GharibehGomnam2 ما امسال هممون تولد همو یادمون رفته بود..
هیچیم نگرفتیم -
از یه طرف دیگه
تولد پدرم تو دوران جمعبندی بود نرسیدم خیلی واسش برنامه بریزم
بعد الان به پدرم بگم میترسم اون ناراحت بشه که چرا تولدش فقط یه شیشه عطر خریدم
عجب گرفتاری ایا -
Kosar.ab وای دیروز توی فروشگاه یه بچه کوچولو موچولو داشت راه می‌رفت منم داشتم از کنارش رد میشدم تا منو دید دستش رو برو بالا که دستمو بگیره منم دستش رو گرفتم وای خدایا انقدر اون دستای کوچولوش نرم و گوگولی بود که میخواستم برش دارم ببرم خونه🥲
انگار به پر قو دست زدی🥹 -
Kosar.ab وای دیروز توی فروشگاه یه بچه کوچولو موچولو داشت راه می‌رفت منم داشتم از کنارش رد میشدم تا منو دید دستش رو برو بالا که دستمو بگیره منم دستش رو گرفتم وای خدایا انقدر اون دستای کوچولوش نرم و گوگولی بود که میخواستم برش دارم ببرم خونه🥲
انگار به پر قو دست زدی🥹E.B.BUTTERFLY گااااز
-
در رشد خود عجله نکنید
ماه تلاش نمیکند هر شب کامل باشد... -
E.B.BUTTERFLY گااااز
Kosar.ab باباش اونجا بود نمیشد
الان با خودش میگه این دیگه کیه
دلم میخواد یدونه از این گوگولی ها رو مامان باباش بذارن جلوی در خونمون مثل این فیلما🥲 -
-Do you love living?
+I don't know. However, as long as I'm breathing I can assure you that the living loves me and I'll try to pay back the favor. -
-
چرخه‌ای که تکرار می‌شود
و بشریت را از آن گریزی نیست
️
