هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Anzw 18]

داستان ما ترکا با حضرت عباس فرق می کنه ولی...
یه جور دیگه برامون عزیزه=)!

[mr.vinyzo]

حس اضافی بودن بلاخره یه روز منو میکشه🫠

[______]

_ Reza _
زیبا..... ️

[Zaahra._.]

GharibehGomnam2
اگه واقعا واسه لوازم اشپزخونه خریدن مصممی بنظرم سرخ کن بدون روغن یا air fryer هم خیلیی گزینه مناسبیه
به شدت پر کاربرده و ههمه چیو میشه توش به روشای مختلف پخت و فقط برای سرخ کردن نیست
و اکثر خانوما این روزا میخرنش
شاید دوست داشته باشن یا تو فکر خریدنش باشن

[زهرا بنده خدا 2]

چقد این روزا حرف دارم...
حرف نگفته‌‌‌...
مینویسم اما ارسال نمیشن...
نه اینجا نه اونجا...
#تودلی

[_ Reza _]

______ ممنونم

[Infinitie. A]

تو خوبی

[زهرا بنده خدا 2]

فقط باید با خودش حرف بزنم...
تموم آنچه که بابتش نگرانم رو بگم...
بدون خجالت...
فوقش گوشیمو میذارم کنارم
چیزی یادم رفت از روی یادداشتام نگاه میکنم...
اما باید بی رودروایسی حرفامو بزنم...
#تودلی

[زهرا بنده خدا 2]

بابت یه سری چیزا اونقد نگران بودم که ۳_۴بار پرسیدم...
اونم در کمتر از یه ساعت...
اما سعی کردم خودمو سانسور نکنم و نگرانیامو بدونه...
کاش اما زودتر این یکی دو ماه تموم میشد...
چقد داره سخت میگذره بهم...
#تودلی

[Infinitie. A]

گاااد
هم باز اینترنت چش شده
:| د آخه مومنا چرا دست به اینترنت میزنین
جیزز

[Infinitie. A]

الان هم از اینکه اینترنتم وصل نمیشه. اعصابم خورده
هم از اینکه از نبود اینترنت اعصابم خورده، اعصابم خورده

[Infinitie. A]

:|استغفرالله

[زهرا بنده خدا 2]

این روزا نتونستم تو هیئت گریه کنم( :
و این درد بزرگیه...
جوریه که زن و مرد عملا قاطین
و قشنگ به آدم دید دارن
من چشام ضعیفه نمیبینم
اما خب متوجه ام که دید دارن
لامپا رو هم خاموش نمیکنن
امروزم دوست داشتم رو به علم زار بزنم
اما نمیشد‌‌...
همه آشنا ان
معذبم
دوست دارم برم یه هیئتی که هیچ کس نشناستم
منم هیچ کس رو نشناسم..
و زار بزنم برا حسین فاطمه...
بلکه یه کم این فشار و استرسی که روم هست کمتر بشه...
#تودلی

[Hhh Hh]

_ Reza _
بله واقعا
خیلی حق میگه(نه لزوما باب میلمون یا انرژی مثبت. حتی بعضی شعار های کتب انگیزشی رو نقض میکنه با حرف هاش)
البته ناگفته نماند؛ کتابی هست که نمیشه مثل داستان خوندش . و بایستی آرام و با تفکر خوندش‌.
و حتما نیاز نیست از اول شروع بشه. عنوان های مختلف داره(بیشتر در حد ۲_۳ صفحه)
جزء دسته کتب روانشناسی و فلسفیه
بخشی از کتاب:

ما انتظار داریم کسی باشد، چیزی و یا نیرویی فراتر از ما تا به ما پرواز را بیاموزد، پرواز از فراز دردها و رنج ها. حقیقت این است که قصۀ پرواز یک قصۀ قدیمی شکست خورده است. پرواز هیچ گاه برای ما نبوده و نخواهد بود. پرواز داستان پرندگان است. ما آدم هایی هستیم که بر روی پاهایمان راه می رویم و دنیا را با دست هایمان لمس می کنیم. داستان ما، دیدن و حس کردن و لمس کردن است. با همین بدن و همین ذهن!

[Hhh Hh]

_ Reza _
ی کانال هست
اون رو میفرستم
امیدوارم به کارتون بیاد

[Michael Vey]

به به چه میکنه پرنیا
این شما و این دالگونا:

[mr.vinyzo]

Michael Vey چجوری درستش کردی؟

[Michael Vey]

mr.vinyzo تو تاپیک آشپزی الان گذاشتم

[Masoumeh.sh]

اگه امروز بودی شاید راحت تر میگذشت

[Maaah]

Masoumeh.sh در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:

اگه امروز بودی شاید راحت تر میگذشت

حق، تا ابد حق :))))))))))))))))