هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
این محرم اما برام سخت گذشت...
مخصوصا این چند روز...
خیلی زودرنج تر شدم...
۲۴ساعته ناراحت میشم...(با کمی اغراق...)
کاش...
#تودلی -
خیلی ممنونم
️
-
هویججج ۳۷ درجه بود قم اون موقع
-
باز محرم و باز یاعالمه قیمه.
S.daniyal hosseinyBlue28
میبینم که زنده شدی زن -
Blue28
میبینم که زنده شدی زنS.daniyal hosseiny به لطف حق تعالی فشارا انقد زیاد شد مجبور به زنده شدن شدم
-
وا چرا اتوبوس نمیاد.
-
چی می شد هوا الان ۲۵ درجه بود
-
jahad_121 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
بچه ها همگی دعا کنید
و التماس دعا
خیلی ممنون
شب همگی بخیر️
خدانگهدارjahad_121 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
بچه ها همگی دعا کنید
و التماس دعا
خیلی ممنون
شب همگی بخیر️
خدانگهدارخدا حافظت گل
-
S.daniyal hosseiny به لطف حق تعالی فشارا انقد زیاد شد مجبور به زنده شدن شدم
Blue28
خیلی متوجه نشدم چی گفتی ولی باشه -
Blue28
خیلی متوجه نشدم چی گفتی ولی باشه -
یه روز چشم باز میکنی و میبینی دیگه هیچچی مثل قبل نیست.
نه خودت، نه کوچهای که توش بزرگ شدی، نه حتی صبحونهات.
قهوه دیگه گرم نیست.
آدمها دیگه نگاهت نمیکنن، فقط از کنارت رد میشن مثل دود سیگار توی بار.بچه بودی فکر میکردی بزرگ شدن یعنی آزادی.
ولی بعدش فهمیدی این فقط یه جوک کثیف بود که دنیا بهت گفت تا توی صف بمونی و زنده بمونی.
فهمیدی آزادی، اون چیزی نیست که بهت بدن؛ اون چیزیه که باید از گلوی دنیا بکشی بیرون، با دندون.عشق؟
عشق بیشتر شبیه یه گربهی لاغر خیابونه که نصف شب میاد پشت پنجره و میو میکنه.
اگه درو باز کنی، میاد تو و تا صبح زوزه میکشه.
اگه باز نکنی، شب بعد با دوستاش برمیگرده.آدما هم فرقی ندارن.
یا میرن.
یا میمونن ولی نبودنشون از بودنشون سنگینتره.ولی تو هنوز بیداری.
هنوز نفس میکشی.
هنوز یه فیلتر سیگار داری و یه صفحه سفید.و تا وقتی بتونی بنویسی،
تا وقتی یه لیوان نصفهی لعنتی کنار دستته،
تا وقتی یه بچهی تازه به دنیا اومده هنوز جیغ میزنه و میخواد زنده بمونه،
یعنی هنوز یه چیزی تو این دنیای گهگرفته ارزش داره.شاید خودت.
شاید هم نه.
ولی به هر حال...
لعنتی، هنوز زندهای. -
بیمارستان؟
نه عزیزم، اینجا شهربازی نیست.
اینجا جاییه که آدمها یا به دنیا میان، یا میمیرن.
اینجا، بوی الکل با بوی عرقِ اضطراب قاطی شده.
سقفاش سفیدن، ولی قصههاش سیاهتر از هر شب لعنتیای که تو بار تنها نشستی.تو اینجا، شریک غم مردم میشی.
زنهایی که زخمِ روی دلشون از بخیهها عمیقتره...
مردهایی که دارن یاد میگیرن چجوری به نبودن عادت کنن...
و گاهی هم نوزادایی که زودتر از تحمل دنیا به اینجا پرت شدن.ولی...
بین همهی این دردها،
یه چیز هست که هنوز میتونه نجاتت بده.یه بچه.
یه فسقلیِ چغر، با اون پوست چروک خوردهش و اون گریهی خالصش.
نه واسه عشق شکست خورده گریه میکنه،
نه واسه قسط عقبمونده،
فقط چون گرسنهست یا خیسه.واقعیتر از همهی ما.
تو اگه بتونی وارد دنیای اینا بشی،
اگه بتونی بشی اون دکترِ لعنتیای که
نوزاد رو اولین بار نفس میده،
یا بچهی مریض رو از اون تب لامصب نجات میده...اونوقته که یهجور دیگه زندهای.
نه مثل آدمای معمولی که فقط زندهن چون مُردن سختتره.
تو زندهای چون یه بچه رو زنده نگه داشتی.میخوای زنان و زایمان شی؟ میخوای اطفال شی؟
فرقی نداره.
تو هر دو حالت،
داری با لبخند کوچیکترین انسانها،
به گندترین جای دنیا امید تزریق میکنی.و این،
لعنتی،
یعنی هنوز میشه خوب بود.
#تودلی