-
نوشتهشده در ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
آهنگ تند زندگی
برای رقصیدن است نه دویدن! -
نوشتهشده در ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته میگویم: خدایا بی اثر باشد...%(#7a8a28)[#وحید_قزوینی]
-
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته میگویم: خدایا بی اثر باشد...%(#7a8a28)[#وحید_قزوینی]
نوشتهشده در ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۵:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-saraaa در
شعردانه
گفته است:
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته میگویم: خدایا بی اثر باشد...%(#7a8a28)[#وحید_قزوینی]
زیبا بود
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
شهریار -
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه سوال مسخره ایست:
"جای خالی راپرکنید"
مگرجای خالی پرمی شود؟؟؟
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
درد دل با کس نگفتم، درد من گفتن نداشت
خنده برغم می زدم هر چند، خندیدن نداشت
-
درد دل با کس نگفتم، درد من گفتن نداشت
خنده برغم می زدم هر چند، خندیدن نداشت
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۵:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@1540557162 در
شعردانه
گفته است:
درد دل با کس نگفتم، درد من گفتن نداشت
خنده برغم می زدم هر چند، خندیدن نداشت
بیگ لایک
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۵:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زمســتان...!
دلواپسِ آمدنت بود
ڪه خوابش نبرد
ڪه بارانی نشد
شهر را آلوده ڪرده ای
میترسم ، با این اوضاع
بهار هم شڪوفه نزند
اگر نیایــی...!#اسماعیل_دلبری
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پنج شنبه ها...
کمی بیشتر هوای دل اورا داشته باشید ...
گناهی ندارد ...
میداند جمعه نزدیک است ...
دلش مدام بهانه میگیرد ...#بانوی_صاد
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
- گفتی: شتاب رفتن من از برای توست
آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
با قهر میگریزی و گویا که غافلی
سرگشته سایه ای همه جا در قفای توست
سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم
در این سری که از کف ما شد هوای توست
خوش میروی بخشم و به ما رو نمیکنی
این دیده از قفا به امید وفای توست
ایدل، نگفتمت مرو از راه عاشقی؟
رفتی؟ بسوز کاینهمه آتشش سزای توست
مارا مگو حکایت شادی که تا به حشر
ماییم و سینه ای که در آن ماجرای توست
بیگانه ام ز عالم و بیگانه ای ز ما
بیچاره آنکسی که دلش آشنای توست
بگذشت و گفت: این به قفس اوفتاده کیست؟
گفتم که: این پرنده ی محزون "همای" توست
- گفتی: شتاب رفتن من از برای توست
-
نوشتهشده در ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هم دست شده اید
تو و شب
وگرنه این چشم ها
خوابیدن را بلد بودند
#محمد-خسروآبادی -
نوشتهشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۴:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش بودی سهراب
تا ببینی...
دلخوشی کم شده است
همه افسرده و دلتنگ شدند
من در این شهر شلوغ
پابه پای شعرت
پی ساری گشتم
لانه ها روی درخت
جوجه ها در خوابند
من آشفته خیال
پروبالی خواهم
شوق پرواز ندارم دیگر
من عقابی پیرم
راه برگشت ندارم ...گویا
حرف آن سار میان می آید
با همان جمله ناب
"زندگی یعنی یک سار پرید"
کنج این شهر شلوغ
همه از اوج گرفتن
چه بد می ترسند
کاش برمی گشتی
جزوه شعرت را
دست تقدیرزمان می دادی
سارها خسته شدند
همه در گوشه ای از
کنج خیال
پی آواز خدا می گردند
همه عاشق به ظاهر بیدار
ودر آغوش حوادث خفتند
کاش بودی سهراب... -
نوشتهشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از عطرِ بهار نارنج های حیاطمان،
نویدی از عشق می رسد!
به گمانم خوشبختی،
اینبار پشتِ درِ خانهی ماست...!
#مسلم_خزایی(چه عجب....)
-
نوشتهشده در ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکی اینو نوشت که
با خلق می میخوری و با ما تِلوتِلو؟!“شهریار”
عالی بود عالی