هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Maaah]

این پست پاک شده!

[خسته]

_ Reza _ پس هیچی

[Maaah]

خسته
Ramos9248
_ Reza _
Neo......
آیلین

روحیه‌ی فرداتون، نه تنها شغل آینده‌تون، بلکه تو ابعاد دیگه‌ی زندگی‌تونم موثره. روزای بعد کنکور (فارغ از هر نتیجه‌ای) هرجا کم بیارین یادتون میوفته باوجود همه‌ی کم‌کاریا و ترساتون در قوی‌ترین و مبارزترین ورژن‌تون ظاهر شدین تا حق‌تونو بگیرین و این قضیه میشه قوت‌قلب‌تون برای ادامه‌ی زندگی.
براتون آرامش و حال‌خوب آرزو میکنم.

[خسته]

Maaah
مرسی زیبا (-=

[_ Reza _]

Maaah ممنونم

[_ Reza _]

فردا ۷ حوزه باشیم ؟

[Blue28]

Masoumeh.sh سه نفر نشانک زدن پستتو

[Blue28]

من هنوز فکر می کنم تو یازدهمی و یادم نبود کنکور داشتی

[Blue28]

خسته
Ramos9248
_ Reza _
Nasrinsani
Narges_
Farhadd
Anzw 18
Rover
ari_14
Neo......

موفق باشین بچه‌ها️

[Blue28]

Comrade یادم رفت منشنت کنم تو رو میگم

[Kosar.ab]

چرا ماز داره برای من آرزوی موفقیت میکنه؟

[Ramos9248]

Maaah دمت گرم بابت حال خوبیکه دادی ایشالا خودتم همیشه موفق باشی

[Kosar.ab]

همش پیام میده چطور غیر فعالش کنممممم؟ عصبی میشم
هم ماز هم قلمچی

[Kosar.ab]

کوثر عزیزم

اصلا نگران نباش
فردا بهترین ها واست رقم میخوره

دوستدار تو ماز ️
لغو۱۱

[Ramos9248]

Blue28 دمت گرم
ایشالا که تو هم موفق باشی همیشه

[Kosar.ab]

فقط یبار از همایش رایگانت استفاده کردم
هوف
صد رحمت به قلمچی
ول کرد مارو
ولی به بابام همش پیام میده.

[Maaah]

ببخشید شمارو یادم رفت
بزارین به پای کهولت سن
ari_14 Anzw 18 Narges_ Farhadd

[Zaahra._.]

بچه ها کسیو می‌شناسید که هندسه و گسسته رو تحلیل کرده باشه؟
ریاضیا

[mahdi.ek]

Maaah از ته دل امیدوارم برای همتون فردا همونی بشه که میخواید

[زهرا بنده خدا 2]

دیروز داداشم یه فیلم بهم نشون داد
از...
یه آقاهه اینجا بود که تاسوعا عاشورا که دسته داشتیم
علمِ هیئتمون رو میبرد...
یادمه...
کلاس دهم که بودم تصادف کرد و فوت شد...
خونوادشم دیگه از اینجا رفتن...
هر از گاهی میان اینجا و یه سر به مردم میزنن و هرکسی ام چیزی داشته باشه بهشون میده...
۳تا بچه داشت...
پسرش که بزرگیشه...
و دوتا دختر( :
یادمه بهش...
کارگر بود...
یکی دوباری اومد برا ما هم کار انجام داد...
اخلاقش خوب بود و کارشو خوب و از روی ساعت انجام میداد...
آخرین بار یادمه
یه کم از ساعت کارش اضافه اومده بود
مامانم گفت اگه میشه فلان کارم برامون انجام بده
انجام داد...
حلال خور بود...
و با اینکه زندگی فقیرانه ای داشتن
ولی این بنده خدا کارگری میکرد و مسئول اقتصاد خونه شون بود و خانم و بچه هاش زندگیشونو میکردن...

آخی‌...
یادم نمیاد چند سالم بود
فک کنم کلاس ششم هفتم بودم
ماه رمضون بود
میرفتم کلاس قرآن
یکی از دخترخانمای اونجا(همه بالای۲۵سالشون بود فقط من و دوستم تو اون جمع بچه بودیم)دعا برگزار کرده بود
هممونم دعوت کرد
مامانم نمیدونم چی شده بود که نمیومد
زنگ زد خونه گفت بگید زهرا بیاد(خجالت بچگیم غالب بود🥲)
دیگه رفتم
یادمه اون دخترخانم یه کاسه آش بهم داد گفت ببر خونه
تو راه دختر همین آقا یا پسرش
گفت کجا نذری میدادن؟
گفتم خونه‌ی فلانی
رفت به مامانش بگه که بره ظرف بگیره بره ازشون آش بگیره
گفتم تموم شده بوده
همون کاسه رو بهشون دادم🥲️
یکی دوسال پیش پسر بزرگشو دیدم
کلاس هفتم شده بود
عملا افسرده بود...
تو حسینیه بودیم
برا شام اومد کنار مامانش نشست
هرکی حالشو میپرسید جواب هیشکیو نمیداد...
مامانش میگفت میگه کاش فقط میدونستم کی زده بوده زیر بابام و کشتتش...( :
(طرف فرار کرده بوده هرکی بود...)
الانا هم شنیدم میره کارگری...
گفته من درس نمیخونم میخوام مثل بابام باشم( :
اما کی میدونه تو دل اون بچه چی میگذره؟...
شاید چون تنها مرد خونه است میخواد نون آور خونه باشه...
.
دوست دارم اگه بتونم...راضیش کنم هر از گاهی بریم به این خونواده سر بزنیم و یه دلخوشیِ کوچیک برا بچه هاش باشیم...
شنیدم خانمش زیاد کاری نمیکنه و مردم میگن عادت کرده به اینکه از این و اون کمک بگیره...
اما دوست دارم یه لبخند هرچند کوچیک بیاد رو لب اون ۳تا بچه...
اما نمیدونم میشه یا نه...
و نمیدونم چه طور برخورد کنم که یه وقت حس ترحمی منتقل نشه...
یه وقت سرشکسته نشن...
نبود باباشون بیشتر اذیتشون نکنه...
خیلی مرد خوبی بود اون آدم...
دیروز فیلمشو که دیدم بغض کردم...( :
امام حسینم...
اون نوکر شما بود...
اگه لایقمون میدونی کمکمون کن نوکر زن و بچه هاش باشیم‌...
راهشم خودت نشونمون بده...( :
#تودلی