هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
یه جاهاییشو میخونی باید جلوی چشم خیالتو بگیری که بهش فکر نکنه. دچار شرم نیابتی میشم.
-
Anzw 18
نه هنوز
️
از دوشنبه شروع میشه ولی هنوز یه خبر درست ندادن🫠
پرستاری
امسال کنکور داری؟
باشگاه خیلی خوبه واقعا
کار خوبی کردی
من اون تایمی که میرفتم حالم خیلی بهتر بود.... -
ولی آذر خیلی حرف میزنه خداوکیلی.
-
هعیی نفهمیدم این ۵ ساعت چطوری گذشت
-
برداشته غزل بهمنی رو به هر مصرع قافیهش سه مصرع اضافه کرده. بعد تو شعرو میخوتی دلت میخواد آذرو خاموش کنی بهمنی ادامه بده.
نکن مرد خب چرا همچین میکنی. -
وجودم پر از غمه
-
Anzw 18 قربانت، همچنین🩵
سنجش که همیشه اذیت میکنه متاسفانه
️
امیدوارم نتیجه باب میلت باشه عزیزم
-
-
فرض کن وسط یه شعر کاملا جدی بدون هیچ شوخی:
بعد شش روز هفت عذاب آمد
لکه بر لکه نفت از آب آمدساحلیها مدام میمردند
کوسهها نفت خام میخوردنداسب آتش به جامگان زین شد
هفت اقلیم پمپ بنزین شد -
خب مرد واقعا چجوری نخندم؟
-
شب شعری رو متصور میشم که سلطان با انابت و عنایت رفته پشت میکروفون گفته هفت اقلیم پمپ بنزین شد. به به به به. چه تشبیهی. عالیه. تشویق برای شعر.
-
-
مام یه جایی بودیم یارو داور مسابقه بود رفت مطرحترین شعر از مطرحترین کتابش رو خوند به نام ترخون و حلزون. ما هی هرچی به اینور اونور نگا کردیم دیدیم نه انگار جدیه قضیه.
-
من خیلی آدم آرومیم نمیدونم چرا یهو شیطون رفت تو جلدم غرورم اجازه نمیده احساس ضعف کنم ولی قلبم میگه یکمی تند رفتی ... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم خدایا خودت درستش کن
-
اگر زل بزنی، روی ساقهی ترخون
به عشقبازی آرام آن دوتا حلزون
همان دوخانه به دوشی که تازه آمدهاند
برای عاشقی از خانههایشان بیرون
جهان به شکل دو تا مارپیچ میپیچد
به دور محوری ازآنچه رفته تا اکنون
تو آن طرف، لب پل ایستادهای در باد
من این طرف، سر شب خیس گریه و دل خون
چه قدر نرم و لزج روی ساقه میلغزد
چه قدر حس عجیبیست زبری ترخون
شبیه خار مغیلان و سنگلاخی را
برای لیلی و پای برهنهی مجنون
امان امان دل من آی امان امان از این
سیاهی شب گیسوی یار گندمگون
جهان به شکل خودش بود اگرچه زل زدهام
به آن دوتا حلزونی که توی تلویزیون -


-
اوضاع غزل معاصر خیلی خیطه
|
شعردانه



🫠