|
شعردانه
ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
هعهععععععععیییییی اخیش
برم به سویییییی ریاضی 2
️️️️️️️️️️️️️️️️️ -
نمیدونم شاید اینا همش یه هشداره برای اینکه اینجوری زندگیمو نگذرونم...
اگه قراره حالم خوب بشه حاضرم به جون بخرمشون...
ولی فقط تموم بشه دیگه اثری ازش نمونه... -
روزگار بی رحم ترینه...
-
دیروز با اینکه تعطیل بود اما شرکت کار داشتم و رفتم شرکت
موقع اومدن ساعت ۳.۵ بود
از در که اومدم بیرون چندتا از شما قشنگ ها رو دیدمچند تا از بچه ها اومده بودن برای انتخاب رشته، مدیر عامل مجموعه هم داشتن می رفتن
یکی از همین بچه ها برگشت بهشون گفت شما هم برای انتخاب رشته اومدین؟
حالا من خندم گرفته بود
ایشون هم گفت نه من اینجا کار می کنم -
- کاش تهران بودم
- کاش بدردتون میخوردم
-
خواب دیدم یکی ازم کمک میخواد.
صبح که بیدار شدم به این فکر می کردم که این چند روز شاید اسمی ازش برده باشن که تو ذهنم مونده و خوابشو دیدم ولی اینجوری نبود.سعی کردم خودمو سرگرم کنم تا یادم بره موقع ورزش کردن هم تمرکز نداشتم همش چهرش می اومد جلو چشمم.
-
چند ساعت پیش یکی از فامیلامون زنگ زد و به بابام درباره اون گفت انگار که با یکی درگیر شده بود.
نمی خوام بهم ربطشون بدم ولی ...
اچقدر احتمال داشت که من خواب یه آدمی که نزدیک ۳ ساله ندیدمش ر و ببینم و همون روز به بابام زنگ بزنن و درباره اون آدم باهاش حرف بزنن . -
سامانه ذینفعان
یه صندوقی دارم، که حتی نمیدونم برای چیه
و به ناممه -
در *پادکستجات* گفته است:
[audio/IEq1RkAbLec1X0jp1wJxt_gN.mp3]
گفتم ای دل، نروی ،خار شوی، زار شوی..
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوییه سر به اینجا بزنید(:
-
در *پادکستجات* گفته است:
[audio/IEq1RkAbLec1X0jp1wJxt_gN.mp3]
گفتم ای دل، نروی ،خار شوی، زار شوی..
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوییه سر به اینجا بزنید(:
پرستو بابایی من ک همجنستم عاشق صدات شدم دیگه وای ب حال بقیه
-
یه جمله بود
آمار بود
یادم که نیست دقیقا، ولی میگفت مثلا ۹۲ درصد ایرانیا، از اختلالات روان رنج میبرن
شاید حتی بیشتر هم.
بعد مثلا گوینده اش هم، آدم آکادمیکی بود
بعد من با خودم فکر کردم، دیگه اینقدر که ایران بی در و پیکر که نیس، که این چیزا چرت باشه و بیخود بگن
حتما یه چی هست
بعد همون لحظه رفتم کامنتارو خوندم
همه مردم داشتن انکار میکردن، فحاشی میکردن، توهین میکردن و ... خلاصه اینکه میگفتن این آمارو بریزید تو جوب.
گذشت
تا ما رسیدیم چند واحد روانشناسی پاس کردیم
۶ واحد کلا، یه روان عمومی، یه سلامت روان یه بیماری های روان
تازه بعدش هم رفتیم کاراموزی روان، بخش روان رو دیدیم
این استاد ما، وقتی بیماری هارو میگفت
به بعضیا که رسید، اپیدمیولوژی بیماری رو که میگفت، برگای ما میریخت، یعنی میومد میگفت میزان توزیع این بیماری، براساس مطالعات، توی سن جنس وزن نژاد و کشورها(اگه آمار موجود بود) میگفت
و به یه جایی رسیدیم
که مثلا یه سری اختلال روانی هست، که کم و بیش توی اکثر افراد پیدا میشه
وسواس داشتن
شخصیت خودشیفته داشتن
وابستگی شدید داشتن
منزوی بودن
شخصیت هیستریک داشتن(تقریبا میشه گفت دورویی معنی میده)
پرخاشگری، دیگرآزاری، مازوخیسم، افسردگی
...
یه طبقه بندی دارن این بیماریا، که بله، یه شاخه از بیماری ها، اون چیزیه که ما راجب بیماران روانی فکر میکنیم، اسکیزوفرنی دارن، افسردگی شدید دارن، دوقطبین
ولی یه شاخه دیگه از بیماری ها این اختلالات میشن، که الا ماشاالله توی خیلی هامون هست.
جالبتر اینجاست که نمیدونیم.
حالا یا واقعا نمیدونیم و بالاخره یه جا خودشو نشون میده، و اگه باهوش و عاقل باشیم، پی ماجرا رو میگیریم و میفهمیم مشکلمون چیه
یا اینکه نه، در خلوت خودمون خبر داریم از این مشکل، ولی برای حل کردنش اقدامی نمیکنیم.
من راستیتش اومده بودم از اینکه اساتید امروزمون عقده ایی بازی در آوردن، حرف بزنم
که کار به اینجا رسید
حالا تشخیص عقده ایی بودن اونا که بدست من نیستولی یه مشت احمقِ نادون رو اومدن گذاشتن مسئول،
اطلاعات ماله دهه ۶۰، ادعا برای اروپا
د آخه نادون، حتی توی مدیریت کلاس، لنگ میزنی، اونوقت کمبودت رو سر من خالی میکنی؟
جالب اینجاست من مطمئن نیستم، زدن این حرفا، ناشی از اختلالات روانی خودم هست یا نه.
ولی در کل اینکه، منشا خیلی از این چیزا خیلی جدی، توی بچگی آدمه، و گرچه الان دانشجو ها هی مسخره میکنن که فلان رفتار ریشه در بچگیت داره، ولی داره واقعا.
و آدم به یه جایی میرسه
که میره دنبالش
درمون درمون که تا اونجا میدونم، نمیشه آدم، ولی بر احساسات عواطفش واقف میشه تا جایی که بتونه کنترل خوبی بهشون بدست بیاره
شما هم برید سراغش، نگید ندارم و فلان، تو احتمالا خبر نداری از خودت، برید پیش تراپیست، یا یه چهارتا کتاب بخونین تو این زمینه.جلوی اغراق ذهنتون رو بگیرید.
-
یه جمله بود
آمار بود
یادم که نیست دقیقا، ولی میگفت مثلا ۹۲ درصد ایرانیا، از اختلالات روان رنج میبرن
شاید حتی بیشتر هم.
بعد مثلا گوینده اش هم، آدم آکادمیکی بود
بعد من با خودم فکر کردم، دیگه اینقدر که ایران بی در و پیکر که نیس، که این چیزا چرت باشه و بیخود بگن
حتما یه چی هست
بعد همون لحظه رفتم کامنتارو خوندم
همه مردم داشتن انکار میکردن، فحاشی میکردن، توهین میکردن و ... خلاصه اینکه میگفتن این آمارو بریزید تو جوب.
گذشت
تا ما رسیدیم چند واحد روانشناسی پاس کردیم
۶ واحد کلا، یه روان عمومی، یه سلامت روان یه بیماری های روان
تازه بعدش هم رفتیم کاراموزی روان، بخش روان رو دیدیم
این استاد ما، وقتی بیماری هارو میگفت
به بعضیا که رسید، اپیدمیولوژی بیماری رو که میگفت، برگای ما میریخت، یعنی میومد میگفت میزان توزیع این بیماری، براساس مطالعات، توی سن جنس وزن نژاد و کشورها(اگه آمار موجود بود) میگفت
و به یه جایی رسیدیم
که مثلا یه سری اختلال روانی هست، که کم و بیش توی اکثر افراد پیدا میشه
وسواس داشتن
شخصیت خودشیفته داشتن
وابستگی شدید داشتن
منزوی بودن
شخصیت هیستریک داشتن(تقریبا میشه گفت دورویی معنی میده)
پرخاشگری، دیگرآزاری، مازوخیسم، افسردگی
...
یه طبقه بندی دارن این بیماریا، که بله، یه شاخه از بیماری ها، اون چیزیه که ما راجب بیماران روانی فکر میکنیم، اسکیزوفرنی دارن، افسردگی شدید دارن، دوقطبین
ولی یه شاخه دیگه از بیماری ها این اختلالات میشن، که الا ماشاالله توی خیلی هامون هست.
جالبتر اینجاست که نمیدونیم.
حالا یا واقعا نمیدونیم و بالاخره یه جا خودشو نشون میده، و اگه باهوش و عاقل باشیم، پی ماجرا رو میگیریم و میفهمیم مشکلمون چیه
یا اینکه نه، در خلوت خودمون خبر داریم از این مشکل، ولی برای حل کردنش اقدامی نمیکنیم.
من راستیتش اومده بودم از اینکه اساتید امروزمون عقده ایی بازی در آوردن، حرف بزنم
که کار به اینجا رسید
حالا تشخیص عقده ایی بودن اونا که بدست من نیستولی یه مشت احمقِ نادون رو اومدن گذاشتن مسئول،
اطلاعات ماله دهه ۶۰، ادعا برای اروپا
د آخه نادون، حتی توی مدیریت کلاس، لنگ میزنی، اونوقت کمبودت رو سر من خالی میکنی؟
جالب اینجاست من مطمئن نیستم، زدن این حرفا، ناشی از اختلالات روانی خودم هست یا نه.
ولی در کل اینکه، منشا خیلی از این چیزا خیلی جدی، توی بچگی آدمه، و گرچه الان دانشجو ها هی مسخره میکنن که فلان رفتار ریشه در بچگیت داره، ولی داره واقعا.
و آدم به یه جایی میرسه
که میره دنبالش
درمون درمون که تا اونجا میدونم، نمیشه آدم، ولی بر احساسات عواطفش واقف میشه تا جایی که بتونه کنترل خوبی بهشون بدست بیاره
شما هم برید سراغش، نگید ندارم و فلان، تو احتمالا خبر نداری از خودت، برید پیش تراپیست، یا یه چهارتا کتاب بخونین تو این زمینه.Infinitie. A ابوالفضل منو که باید برد تیمارستان خوابوند=)
