هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
منم آن عقاب تنها که به لانه پر ندارد
به فضای آسمانها هنر سفر نداردبه حصار تیره ماندم چه بگویم از اسیری
بود آشیانهی من قفسی که در نداردبه پر خیال آیم همه شب به دیدن تو
دل چون کبوتر من غم نامهبر نداردمنم و خیال خامی به امید روشنایی
عجبا! کسی به جز من شب بیسحر نداردپدرم فراق دیده، سخنم به جان پذیرد
غم من کسی چه داند که غم پسر ندارد؟همه عاشقیست کارم، من و چشم مست یارم
دل و جان بیقرارم هوس دگر نداردبه هنروری چنان شو، که روی به قعر دریا
به کنار برکه منشین که به کف، گهر نداردز عقیق خون چشمم به غزل نگین نشانم
غم مدعی ندارم که از آن خبر نداردمن و ناسزای دشمن، که دمی نمیشکیبد
دل ما بر او بسوزد، چه کند؟ هنر ندارد! -
1111 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
صبوری کن تو ای دلدار
بده دل را به دستِ یار
که او دلداریت داند
تو را همراه و هم غمخوارS.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
1111
دلشو بده دست کدوم یارش؟ یار زیاد داره آخه.
حقیقتا خوش به حال هر دوتون، بهتون حسودیم شد! -
دلم برای یه چیزی تنگ شده، ولی نمیدونم چیه
-
امروز هم باید زبان بخونم، هم علائم اختصاری
-
این ترم استادمونم خانومه، دیگه راحت میتونم تایم استراحتو بمونم
-
مرا یک بوسه مجنون کرد و فهمیدم که پیش از تو
عجب دیوانهای بودم، عجب دیوانهای بودم...- فاضل نظری
-
24روز خیلی زیاده، تازه 3/4 یه روز گذشته ولییی به خودم قول دادم منتظر روزا نمونم
-
بسه دیگه، در بهترین حالت 1/3 عمرت تموم شده