هرچی تودلته بریز بیرون7
-
لیلی_
قلب خودتو که هیچی. شیش هفتتا از رفیقاتم خودم کشتهم ولی الآن دوست باشیم باشه؟S.daniyal hosseiny
من تنها فرد خانواده ات رو کشتم ولی الان بیا عزیزم دوست باشیم، باشه؟ -
حالا واقعن از همون هفته آخر شهریور انقد درگیر بودم و ذوق داشتم این قضیه رو کلا فراموش کرده بودم.
-
بعد خب هرازگاهی با بچهها حرف میزدیم، مخصوصا این اواخر که بحث نمره بود و همه شاکی بودن چرا کسی نمره بالا ازش نگرفته.
-
ولی در کل، ذوق این قضیه میچربید به اون قضیه
-
بعد هیچی عصری داشتم میرفتم خرید اومده بود کارای اداریشو انجام بده، از بدیهای شهر کوچیک:
-
واقعن رووم نشد سوالای تو ذهنمو بپرسم، فقط گفت میبینم داری به روزای رویاییت نزدیک میشی
-
بعد دیگه هیچی، همون حرفای همیشگی درباره دانشگاه سوال پرسید 🥲
-
لامصب اخلاق گندمم بر همه رو کردم، قشنگ یه مدت طرف دقت کنه میفهمه نقطه ضعفمو
-
اینم که زرنگ میدونه چیکار کنه، هعیییی
هرچیییی سعی کردم بفهمه نامههای تو دستش چیه نفهمیدم اصلن هولم شده بودم -
بعد من استرس داشتم خدایا یکی منو نبینه یهجوریه سر نمرهها همه ازش شاکیان بعد نمیگن وا تو با این آقا شمر چه حرفی داری دقیقا؟
-
S.daniyal hosseiny به من کمک کرده کمتر عصبانی بشم. البته یه پیشنهاد نبود. باید زیرش مینوشتم در خانه امتحان نشود. XD
Comrade
درواقع فکر میکنم با آسیب رسوندن به خودت ذهنت رو شرطی و مطیع میکنی که جوری که تو میخوای سپری بکنه.
به شخصه این رو راهگشا نمیدونم. -
S.daniyal hosseiny
من تنها فرد خانواده ات رو کشتم ولی الان بیا عزیزم دوست باشیم، باشه؟لیلی_
هی داره یادم میاد
️
-
به نظرم واقعا شینقیلی نانایی نانای
-
در کل بخوام بگم اصلن حوصله هفته دیگه رو ندارم، کاش زودی سهشنبه شه برم خونه
-
میدونی خونه روزا زود میگذره بعدم دلم بر بابام یه ذره شده اصلن انقد ذوق دو هفته دیگه رو دارم نمیدونی