هرچی تودلته بریز بیرون7
-
خدایا نمیشد زندگی اینقدر پوج نمیبود ؟!
میلیون ها سال نبودیم میلیون ها سال هم نخواهیم بود همین چند سالی که هستیم نمیشد عشق دنیا رو میکردیم ؟! بخدا گناه داریم
چرا همش درحال سگ دو زدن و فکر کردن به آینده ای بهتریم درحالیکه خودمونم میدونیم قرار نیست معجزه ای بشه... -
خدایا نمیشد زندگی اینقدر پوج نمیبود ؟!
میلیون ها سال نبودیم میلیون ها سال هم نخواهیم بود همین چند سالی که هستیم نمیشد عشق دنیا رو میکردیم ؟! بخدا گناه داریم
چرا همش درحال سگ دو زدن و فکر کردن به آینده ای بهتریم درحالیکه خودمونم میدونیم قرار نیست معجزه ای بشه... -
امیلی
خیلی هم زیبا چه دیار مقدس و گرانقدری
سرزمینی متبرک به وجود حرم امام رضا (ع) و آکنده از معنویت
خوشحال شدم از آشنایی تون -
Hamed.s درود آقای صباحی عزیز
درگیر با چالش های جدید زندگی که مسخره ولی اعصاب خوردکنه... در انتظار شروع کلاس های دانشگاه در اعماق فکر و خیال های بیهوده به سر میبرم
خوبی خودت چخبر ؟ خیلی خوش اومدی_ Reza _
احترام وافر آقا رضا عزیز
شکر خدا به درگاه اش
ماه هم خوبیمچند جمله برادرانه عرض کنم خدمتت امیدوارم مفید واقع شود
توی پادکستا و کلیپا و سخنرانی های انگیزشی، فرمول زندگی خیلی قشنگه :
کافیه از نقطه امنت بیای بیرون، ببینی موفقیت چقد آسونه !
کافیه فقط تلاش کنی تا ببینی چقد راحت میشه به همه چی رسید.
کافیه هر دو دوتایی رو حساب کنی، جوابش بلا استثنا چهارتا میشه
ولی زندگی واقعی، اونی که مردم کوچه و بازار و من و تو داریم تجربه اش می کنیم، اصلا اینطوری نیست.
زندگی یه قمار ترسناک ولی به شدت جذابه !
یه دونده برای المپیک چند سال تمرین می کنه، اما فقط کافیه قدم های آخرش کمی بلرزه.
یه زندگی مشترک با هزارتا بدبختی و فداکاری ساخته میشه، یه رفتار غلط میتونه بنیانشو از هم متلاشی کنه.
یه راننده که چندین سال سابقهی رانندگی داره، یه لحظه چرت میزنه و بیدار که میشه میبینه کنار پدر مرحومشه.
یه عمر رئیس و بالادست همه ای، یهو به خودت میای میبینی یه جوری زیردست شدی که هیچی ازت باقی نمونده .
خلاصه کافیه که یه لحظه وا بدی یا از نقطهی امنت بیای بیرون، میبینی که یا خدا، عجب طوفانیه. حواست نباشه کلاه که سهله، خودت رو هم ممکنه باد ببره !
میبینی بعله اونقدرا هم که میگن راحت نیست.
زندگی نَفَس کِش میخواد
سخته، غیر قابل پیش بینیه،
ولی از اون طرف وقتایی هم که برات میگیره،
خیلی دلچسبه. یه جوری بهت حال میده که هیچی نمیتونه کِیفتو ناکوک کنه
واسه همینه که میگم یه قمار ترسناک؛ ولی جذاب!
هرکاری که داری می کنی،
هر هدفی که داری،
یک احتمالی داره برای بردن یا باختن
احتمالاتی که فقط از کم یا زیاد بودنشون اطلاع داریم و هیچکدوم قطعی نیستن.
و زندگی ما مجموعه ای از این احتمالاته؛
همهی ما قمار بازیم. اولین و بزرگترین قماری هم که همهی ماها کردیم، ورود به این دنیا بود. ورود به دنیای احتمالات. ورود به دنیای عدم قطعیتها. ترسناکه نه؟ توی نگاه اول آره. ولی توی بحرش که بری، میبینی خیلی جذابه !
پس ما با اومدنمون به این دنیا، بزرگترین قمار ممکنو کردیم. ناخواسته وارد جایی شدیم که نه میدونستیم کجاییم، اصلا کی هستیم، خانوادمون کیه، ژنتیکمون چیه و...
ما خواه ناخواه زندگیو با ریسک شروع کردیم و نمیتونیم ازش جدا باشیم. ریسک همزمان با ما از مادر زاده شده و تا وقتی که بمیریم همراهمونه، همونطوری که میگن "ز مادر همه مرگ را زاده ایم". حتی عبور از یه جاده خلوت هم ریسک داره، پس ریسک گریزی و فرار از این احتمالات، درواقع فرار از زندگیه. بخوای ریسک نکنی، زندگی هم نمی کنی. فقط نفس می کشی
حالا توی این دنیای پر از اما و اگر که همه چیش مبهمه، چه کاری از ما برمیاد؟
ما نباید قاعده بازیو به هم بزنیم و به دنبال قطعیت بگردیم، چون پیدا نمیشه. فقط وقتمونو تلف می کنیم. باید ببینیم چی توی دستمون داریم و چی میخوایم، بعدش تا آخر بازی کنیم و نترسیم از شکستی که ممکنه خلاف میلمون باشه.
ما فقط میتونیم بازی کنیم. ما فقط میتونیم "تا آخر بازی کنیم" و "خوب بازی کنیم". برد و باخت با ما نیست. برد و باخت هردو احتمالاتی هستن که آخر کار یکیشون قراره به دیگری غالب بشه. ما بازیکنیم. اگر "خوب بازی نکنیم"، شاید ببازیم؛ ولی اگر "بازی نکنیم"، قطعا بازنده ایم. اصلا به این دنیا اومدیم که بازی کنیم. اگه وسطش وا بدیم، همه چی رو خراب کردیم، همه زحمتا فقط رنج بودن. وظیفهی ما بازی کردنه و ترسیدن، فقط ما رو ضعیف و پاهامون رو سست میکنه. ما باید فکر کنیم، عاقلانه بازی کنیم، ولی نترسیم و شکست رو هم قسمتی از بازی بدونیم. اینطوری بهتر بازی میکنیم
وقتی اینجوری به زندگی نگاه کنیم، میفهمیم که دیگه واسه شکستا پشیمونی معنایی نداره. تو فقط داری روزای بدتو میگذرونی، روزای بدی که همه ممکنه داشته باشن و تجربه کنن. تو فقط ریسک هایی کردی که جواب ندادن. تو فقط تصمیم هایی گرفتی که غلط بودن، اما هنوز بازی اصلی تموم نشده و کلی فرصت برای انتخاب های جدید داری. از طرفی نمیدونی هنوز کجای کاری و قراره انتخاب های بعدی چه آورده ای برات داشته باشن. ممکنه یه انتخاب درست، کل اشتباهای قبلی رو جبران و یهو بلندت کنه. جذابه نه؟ تاحالا که میگفتم ترسناکه! آره، هم جذابه و هم ترسناک. هم شیرینه و هم تلخ. و همیناست که زندگی رو منحصر به فرد کرده ...
یه عبارت معروف انگلیسی هست،
میگه از یه قمارباز حرفهای میپرسن که تو چطوری از باخت نمیترسی؟ میگه وقتی که به اندازه من بازی کنی، دیگه برد و باخت برات اهمیتی نداره، از خود بازی لذت میبری؛)
زندگی یه مجموعه ای از دودوتا هاست
که یکیش سه تا میشه
یکیش پنج تا ، ولی اکثرش چهارتا
نباید از سه و پنج ها بترسی،
باید تا میتونی تاس بندازی
هرچقد بیشتر تلاش کنی،
بیشتر شانستو امتحان کنی،
بیشتر، دودوتا هات چهارتا میشه
بیشتر تاسِت شیش میاره
بیشتر کِیفشو می بری ...
زیاد حرف زدیم.
این همه طولش دادیم،
مولانا توی یه بیت، صدبرابرقشنگترشو میگه:
خُنُک آن قمار بازی که بِباخت هرچه بودش
بِنَماند هیچَش اِلا، هوسِ قُمار دیگر ...شاید برای شما دوستان عزیز هم مفید باشد
فارغ-التحصیلان-آلاء
دانش-آموزان-آلاء
دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا -
Hamed.s
بله خداروشکر از این نعمت بهرهمندیم =))
منم همینطور خوشحال شدم از هم صحبتی با شما
موفق باشید
-
امیلی
امیدوارم در پرتو تلاش، خرد و اراده، راهتان همواره هموار و سرشار از موفقیت و افتخار باشد. -
Hamed.s خیلی خیلی ممنونم
امیدوارم شما هم مسیر زندگیتون هموار باشه به سوی خوشبختی..
و ممنون بخاطر متن عالیاتون -
_ Reza _
احترام وافر آقا رضا عزیز
شکر خدا به درگاه اش
ماه هم خوبیمچند جمله برادرانه عرض کنم خدمتت امیدوارم مفید واقع شود
توی پادکستا و کلیپا و سخنرانی های انگیزشی، فرمول زندگی خیلی قشنگه :
کافیه از نقطه امنت بیای بیرون، ببینی موفقیت چقد آسونه !
کافیه فقط تلاش کنی تا ببینی چقد راحت میشه به همه چی رسید.
کافیه هر دو دوتایی رو حساب کنی، جوابش بلا استثنا چهارتا میشه
ولی زندگی واقعی، اونی که مردم کوچه و بازار و من و تو داریم تجربه اش می کنیم، اصلا اینطوری نیست.
زندگی یه قمار ترسناک ولی به شدت جذابه !
یه دونده برای المپیک چند سال تمرین می کنه، اما فقط کافیه قدم های آخرش کمی بلرزه.
یه زندگی مشترک با هزارتا بدبختی و فداکاری ساخته میشه، یه رفتار غلط میتونه بنیانشو از هم متلاشی کنه.
یه راننده که چندین سال سابقهی رانندگی داره، یه لحظه چرت میزنه و بیدار که میشه میبینه کنار پدر مرحومشه.
یه عمر رئیس و بالادست همه ای، یهو به خودت میای میبینی یه جوری زیردست شدی که هیچی ازت باقی نمونده .
خلاصه کافیه که یه لحظه وا بدی یا از نقطهی امنت بیای بیرون، میبینی که یا خدا، عجب طوفانیه. حواست نباشه کلاه که سهله، خودت رو هم ممکنه باد ببره !
میبینی بعله اونقدرا هم که میگن راحت نیست.
زندگی نَفَس کِش میخواد
سخته، غیر قابل پیش بینیه،
ولی از اون طرف وقتایی هم که برات میگیره،
خیلی دلچسبه. یه جوری بهت حال میده که هیچی نمیتونه کِیفتو ناکوک کنه
واسه همینه که میگم یه قمار ترسناک؛ ولی جذاب!
هرکاری که داری می کنی،
هر هدفی که داری،
یک احتمالی داره برای بردن یا باختن
احتمالاتی که فقط از کم یا زیاد بودنشون اطلاع داریم و هیچکدوم قطعی نیستن.
و زندگی ما مجموعه ای از این احتمالاته؛
همهی ما قمار بازیم. اولین و بزرگترین قماری هم که همهی ماها کردیم، ورود به این دنیا بود. ورود به دنیای احتمالات. ورود به دنیای عدم قطعیتها. ترسناکه نه؟ توی نگاه اول آره. ولی توی بحرش که بری، میبینی خیلی جذابه !
پس ما با اومدنمون به این دنیا، بزرگترین قمار ممکنو کردیم. ناخواسته وارد جایی شدیم که نه میدونستیم کجاییم، اصلا کی هستیم، خانوادمون کیه، ژنتیکمون چیه و...
ما خواه ناخواه زندگیو با ریسک شروع کردیم و نمیتونیم ازش جدا باشیم. ریسک همزمان با ما از مادر زاده شده و تا وقتی که بمیریم همراهمونه، همونطوری که میگن "ز مادر همه مرگ را زاده ایم". حتی عبور از یه جاده خلوت هم ریسک داره، پس ریسک گریزی و فرار از این احتمالات، درواقع فرار از زندگیه. بخوای ریسک نکنی، زندگی هم نمی کنی. فقط نفس می کشی
حالا توی این دنیای پر از اما و اگر که همه چیش مبهمه، چه کاری از ما برمیاد؟
ما نباید قاعده بازیو به هم بزنیم و به دنبال قطعیت بگردیم، چون پیدا نمیشه. فقط وقتمونو تلف می کنیم. باید ببینیم چی توی دستمون داریم و چی میخوایم، بعدش تا آخر بازی کنیم و نترسیم از شکستی که ممکنه خلاف میلمون باشه.
ما فقط میتونیم بازی کنیم. ما فقط میتونیم "تا آخر بازی کنیم" و "خوب بازی کنیم". برد و باخت با ما نیست. برد و باخت هردو احتمالاتی هستن که آخر کار یکیشون قراره به دیگری غالب بشه. ما بازیکنیم. اگر "خوب بازی نکنیم"، شاید ببازیم؛ ولی اگر "بازی نکنیم"، قطعا بازنده ایم. اصلا به این دنیا اومدیم که بازی کنیم. اگه وسطش وا بدیم، همه چی رو خراب کردیم، همه زحمتا فقط رنج بودن. وظیفهی ما بازی کردنه و ترسیدن، فقط ما رو ضعیف و پاهامون رو سست میکنه. ما باید فکر کنیم، عاقلانه بازی کنیم، ولی نترسیم و شکست رو هم قسمتی از بازی بدونیم. اینطوری بهتر بازی میکنیم
وقتی اینجوری به زندگی نگاه کنیم، میفهمیم که دیگه واسه شکستا پشیمونی معنایی نداره. تو فقط داری روزای بدتو میگذرونی، روزای بدی که همه ممکنه داشته باشن و تجربه کنن. تو فقط ریسک هایی کردی که جواب ندادن. تو فقط تصمیم هایی گرفتی که غلط بودن، اما هنوز بازی اصلی تموم نشده و کلی فرصت برای انتخاب های جدید داری. از طرفی نمیدونی هنوز کجای کاری و قراره انتخاب های بعدی چه آورده ای برات داشته باشن. ممکنه یه انتخاب درست، کل اشتباهای قبلی رو جبران و یهو بلندت کنه. جذابه نه؟ تاحالا که میگفتم ترسناکه! آره، هم جذابه و هم ترسناک. هم شیرینه و هم تلخ. و همیناست که زندگی رو منحصر به فرد کرده ...
یه عبارت معروف انگلیسی هست،
میگه از یه قمارباز حرفهای میپرسن که تو چطوری از باخت نمیترسی؟ میگه وقتی که به اندازه من بازی کنی، دیگه برد و باخت برات اهمیتی نداره، از خود بازی لذت میبری؛)
زندگی یه مجموعه ای از دودوتا هاست
که یکیش سه تا میشه
یکیش پنج تا ، ولی اکثرش چهارتا
نباید از سه و پنج ها بترسی،
باید تا میتونی تاس بندازی
هرچقد بیشتر تلاش کنی،
بیشتر شانستو امتحان کنی،
بیشتر، دودوتا هات چهارتا میشه
بیشتر تاسِت شیش میاره
بیشتر کِیفشو می بری ...
زیاد حرف زدیم.
این همه طولش دادیم،
مولانا توی یه بیت، صدبرابرقشنگترشو میگه:
خُنُک آن قمار بازی که بِباخت هرچه بودش
بِنَماند هیچَش اِلا، هوسِ قُمار دیگر ...شاید برای شما دوستان عزیز هم مفید باشد
فارغ-التحصیلان-آلاء
دانش-آموزان-آلاء
دانش-آموزان-نظام-جدید-آلاHamed.s حرفای گوهربارت عمیق و بجا بود ممنون از وقتی که برای نوشتنش گذاشتی...
قبول دارم ، بازی هنوز تموم نشده و شاید مهمتر از برد و باخت همون جرأت ادامه دادنه... فعلا دارم تاسمو دوباره برمیدارم… به امید اینکه یه روز شانس به ما رو کنه یه روزم ما جفت شیش بیاریم :)) به قول عطار
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت -
Batman وا مگه ترم دو، یک واحد نیست؟ چجوری تو ۹ روز به همهتون انقدر آنژیوکت رسیدههههه؟
اصلن ترم دو طبق قوانین اجازه هیچکاری نداری بعد لابد جراحی بودین، نه؟ جراحی چون قبل و بعد اتاقعمله آنژیوکتخورش بالاس
خوش به حالت واقعن 🥲🥲🥲🥲 البته ما پسرای کلاسمون کارای بالینشون از ما بهتره تبعیض دارن قائل میشن 
-
Batman بابا بلدممممم ولی اصلن انقدر دستم میلرزید و هول شده بودم، نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم. بعدشم من ۳ تا نمونه گرفتم با سرنگ خیلییی آسونه، آنژیو سخته واقعن حتی همون ۲ تا چسبشم نمیتونستم باز کنم انقدر دستام میلرزید

-
Infinitie. A چطوری ۷۰ دلاری میگیرن به ما هم بگین تک خوری نکنین

Batman در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Infinitie. A چطوری ۷۰ دلاری میگیرن به ما هم بگین تک خوری نکنین

خب دیگه
منم همین رو میگم مفت خوری
کاری به ترید ندارم
وقتی هی ۷۰ دلاری بگیری، شورت و لانگ بزنی، پول مفت برداری
بد عادت میشه فرد
و نمیدونه باهاش چیکار کنه
پس فردا این جشنواره، تموم شه
اینا برن سرکار، نمیتونن با حقوقِ کم اداره کار کنار بیان و اذیت میشن

|
شعردانه



️


