|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون7
-
Batman در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Zahra.HD سه ماه طول کشید برا ما رو هم بدن ولی نمیدادن خون به پا میکردیم هزینه کرده بودیم یاد گرفتنو که تو کلاس هم یاد میگیریم
ما هزینه نمیکنیم فک کنم
عا چرا
برا همین کارگاه تزریقات پنجاه تومن دادیم
-
f.nalist چرا نیست!؟
اخلاق خیلی مهمه شاید بشه گفت اصلا مهم ترین فاکتوره !nazanin.mirzai
نمیدونم خانم دکتر جدیدا که دور و ورمون رو میبینم
متوجه میشم که انگار ملاک قوی نیست -
f.nalist
راستش من فکر میکنم اونی نیست که اینکارو بکنه. اونیه که اولین نفر، پیام همچین کسی رو لایک میکنه =)))
خودش نمیگه.S.daniyal hosseiny
آقای حسینی عجب حرف قشنگی زدید -
Masoumeh.sh در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
صحنه ای که وقتی صبح از خواب بیدار شدیم دیدیم
و همچنان داره میباره
️ریچ
Infinitie. A چیش به ریچ میخوره اخه
-
Masoumeh.sh
این خیلی قشنگ و خفنه که پاییز داره براتون با برف تموم میشه -
حسم میگه مهدیه ازوناست که تو گروه میگن امتحانو کنسل کنیم
میگه نه خیرم بعضیا برنامه ریزی کردن و برای این امتحان درس خوندن و نمیتونن برنامشون رو برای شما به هم بزنن
Maaah -
Infinitie. A چیش به ریچ میخوره اخه
Masoumeh.sh در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Infinitie. A چیش به ریچ میخوره اخه
این خونه هایی که بالای دیوارشون از این شاخ گوزنا داره، ریچ محسوب میشن
-
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
میتونم بگم هیچوقت ترجیحم تنهایی نبوده.از تنهایی خودت لذت نمیبری؟
-
Succinate
لذت بردن فرق داره با ارجح دونستن.S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
لذت بردن فرق داره با ارجح دونستن.قطعاا
ولی ترجیح میدی با دوستی باشی که دوست خوبی نیست تا اینکه تنها باشی؟ -
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
لذت بردن فرق داره با ارجح دونستن.قطعاا
ولی ترجیح میدی با دوستی باشی که دوست خوبی نیست تا اینکه تنها باشی؟Succinate
قبلا نه. ولی الآن آره. ترجیح میدم تنها باشم ولی کنار افرادِ کج و کوله نباشم.
درواقع برای من مرز بین اینکه طرف مقابل دوست خوبی هست یا نیست، مشخص نبود. بحث این بود که جاهایی باج میدادم صرفا چون نمیدونستم این رفتاری که داره باهام میشه، رفتاری نیست که باید بشه.
درحال حاضر هم دوستای زیادی ندارم که باهاشون احساس نزدیکی کنم. آدمای زیادی رو میشناسم. ولی با افراد خیلی کم و معدودی احساس نزدیکی میکنم... و خب کلا توی دوستیها و روابطم اونقدر سختگیرم و البته چیزای خیلی بدیهی برام ارجحه (مثل صداقت خالص و بلوغِ ذهنی و نترسیدن از خودِ واقعی بودن) که آدمای خیلی زیادی رو برای معاشرت و دوستی پیدا نمیکنم. -
Succinate
قبلا نه. ولی الآن آره. ترجیح میدم تنها باشم ولی کنار افرادِ کج و کوله نباشم.
درواقع برای من مرز بین اینکه طرف مقابل دوست خوبی هست یا نیست، مشخص نبود. بحث این بود که جاهایی باج میدادم صرفا چون نمیدونستم این رفتاری که داره باهام میشه، رفتاری نیست که باید بشه.
درحال حاضر هم دوستای زیادی ندارم که باهاشون احساس نزدیکی کنم. آدمای زیادی رو میشناسم. ولی با افراد خیلی کم و معدودی احساس نزدیکی میکنم... و خب کلا توی دوستیها و روابطم اونقدر سختگیرم و البته چیزای خیلی بدیهی برام ارجحه (مثل صداقت خالص و بلوغِ ذهنی و نترسیدن از خودِ واقعی بودن) که آدمای خیلی زیادی رو برای معاشرت و دوستی پیدا نمیکنم.S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون7 گفته است:
Succinate
قبلا نه. ولی الآن آره. ترجیح میدم تنها باشم ولی کنار افرادِ کج و کوله نباشم.
درواقع برای من مرز بین اینکه طرف مقابل دوست خوبی هست یا نیست، مشخص نبود. بحث این بود که جاهایی باج میدادم صرفا چون نمیدونستم این رفتاری که داره باهام میشه، رفتاری نیست که باید بشه.
درحال حاضر هم دوستای زیادی ندارم که باهاشون احساس نزدیکی کنم. آدمای زیادی رو میشناسم. ولی با افراد خیلی کم و معدودی احساس نزدیکی میکنم... و خب کلا توی دوستیها و روابطم اونقدر سختگیرم و البته چیزای خیلی بدیهی برام ارجحه (مثل صداقت خالص و بلوغِ ذهنی و نترسیدن از خودِ واقعی بودن) که آدمای خیلی زیادی رو برای معاشرت و دوستی پیدا نمیکنم.خیلیم خوب منم دقیق همین شدم
قبلا هر کاری میکردم طرف دوستم بمونه یا هر چیزی که ارتباط بگیرم باهاشون
با اینکه هر رفتار بدی باهام میکردن
خیلیم خانواده بهم میگفتن نکن...
اخر سر هم ضربه خوردم طبیعتا
حتی تو دانشگاه هم برام اینجور شد چند ترم پیش
با اینکه همه رو می شناسم یکی دو تا رفیق خوب دارم -
حتی با اینکه میگن سانیا بیا ناهار با ما
نمیدونم بیا بیرون با ما
ولی خب دیگه خیلی صریح و مستقیم میگم نه
چون میدونم فردا و پس فرداش جزوه ای میخوان
وویسی میخوان تقلبی میخوان...
اخر سر منو واس خودم نمیخوان
فقط دعوتم میکنن یا اطرافم میان که یه سودی ببرن و بعدش دیگه منو حتی نمی شناسن و جواب سلام هم نمیدن
واقعا با همچین آدمایی در حد هم کلاسی بمونم سنگین ترم -
حتی با اینکه میگن سانیا بیا ناهار با ما
نمیدونم بیا بیرون با ما
ولی خب دیگه خیلی صریح و مستقیم میگم نه
چون میدونم فردا و پس فرداش جزوه ای میخوان
وویسی میخوان تقلبی میخوان...
اخر سر منو واس خودم نمیخوان
فقط دعوتم میکنن یا اطرافم میان که یه سودی ببرن و بعدش دیگه منو حتی نمی شناسن و جواب سلام هم نمیدن
واقعا با همچین آدمایی در حد هم کلاسی بمونم سنگین ترم -
خیلی دلم ویژنبرد میخواد 🥲 ولیییی عمیقا از آقای کافینتی خجالت میکشم. با خودش نمیگه این دختره کجا زندگی میکنه؟
