-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۹:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
راسی رتبه های خوب دبیرستان رو رو سایت نیست؟
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرگبار تریـــن جــدال،
جدالِ میان "دلتنگے"
و "غـــــرور" استـــــ
"وقتے ٭دلتنگے آزارت میـدهـــد"
امّـــــا...غرورت دیگر
ناے شڪستن ندارد...
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلامتی خودم ڪه تنهام،
اما واسه تنهاییام با دل آدمـــــا بازی نمی ڪنم -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گاهی گمان نمی کنی ولی می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در هیاهوی زندگی دریافتم که چه دویدن هایی که نیاز به دویدن نداشت و فقط پاهایم را از من گرفت و چه رسیدن هایی که باید زودتر می رسیدند...
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط تنها... انجام شده
ببین بعضۍ وقتا آدم بہ یہ جایۍ میرسہ کہ دیگہ فقط بہ همہ چۍ با یہ سکوت+لبخند نگاه میکنہ...
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#موش_های_اختلاسگر
مادربزرگم یه جزیره داشت .. چیز با ارزشی توش نبود ، در عرض یک ساعت میتونستی کل جزیره رو بگردی ، ولی واسه ما مثل بهشت بود. یه تابستون رفتیم به دیدنش و دیدیم که جزیره پر شده از موش. با یه قایق ماهیگیری اومده بودند و خودشون رو با نارگیل سیر میکردن.خوب حالا چطور میشه از شر موش ها توی یه جزیره خلاص شد...مادر بزرگم اینو بهم یاد داد.
ما یه بشکه نفتی رو داخل زمین چال کردیم و نارگیل ها رو طوری چیدیم که اونها رو به سمت بشکه هدایت کنه. پس وقتی اونها میخواستن که نارگیل بخورند می افتادن توی بشکه.
و بعد از یک ماه ، همه موش ها گیر افتادن.
ولی بعدش چیکار میکنی...بشکه رو میندازی تو اقیانوس؟ میسوزونش؟ نه
فقط رهاش میکنی ، و موش ها کم کم گرسنه شدن ، و یکی بعد از دیگری اونها شروع کردن به خوردن همدیگه ، تا زمانی که فقط دوتا ازونا باقی میمونه....دو بازمانده.
و بعدش چی میشه؟ اونها رو میکشی؟ نه!
اونها رو میگیری و رهاشون میکنی بین درختها....حالا دیگه اونها نارگیل نمیخورند...اونها فقط موش میخورند...تو طبیعتشون رو تغییر دادی!
ماهم موش های اختلاسگر پرورش دادیم
کانادا هم برن امید خدا اختلاس میکنند -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
گاهی گمان نمی کنی ولی می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط Taha 76 انجام شدهاصلش اینه ...
@گاهی اصلا گمان نمی كنی ولی می شود
گاهی نمی شود، نمی شود كه نمی شود
گاهی هزار دوره دعا یی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
و گاهی همه چیز آنقدر خوب پیش می رود که می خواهی خود را در آغوش خدا بیاندازی و بوسه بارانش کنی از شکرگزاری.....خدایا. خودم را سپُردم به دستای مهربونت ، سپُردم به نگاه ِ قشنگ آبی آسمونیت ، سپردم به آغوش گرمت ،
خودمو ، ذهنمو ، ، دل ِ بیقرارمو ، سپردم به تو که آرام ِ جــــانی ُ قرار د
mahsa_F در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:گاهی گمان نمی کنی ولی می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ذهن جایگاهی است که می تواند
از بهشت ، جهنم و از جهنم ، بهشت بسازد . . .
(جان میلتون) -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نه دنیا را بــد ساخته اند
و نه انسان را بــد آفریده اند
تمام مشکل این است
که بــد را خوب رنگ کرده اند . . .
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
13431343 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
ذهن جایگاهی است که می تواند
از بهشت ، جهنم و از جهنم ، بهشت بسازد . . .
(جان میلتون)خواهر میشه خودتونو کوتاه معرفی کنید
چرا حس میکنم میشناسمتون
ذهنم رو پستای شما آلارم میده -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۴:۰۷ آخرین ویرایش توسط masoud انجام شده
http://nabzetaraneh.com/songs/farhad-naseri-etefagh/
آروم وفوق العاده
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۴:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟
اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟ -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۴:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه دختره هس تو دوران کودکی هم محله ایمون بود!
الان جوری خودشو میگیره انگار کیه.
.
.
.
.
.
.
.
.یادش رفته بچه بود هر وقت ماکارونی داشتن می دوید تو کوچه میگفت :ما امشب برنج دراز داریم
تنها چیز که توی ایران بصورت کامل ریشه کن شده
.
.
.
.بستن موبایل به کمربند شلواره
خییییییلی افتضاح بود
الان یهو یادش افتادم..
خارجيه: شما چطور اختلاس ميكنيد؟
..
.
ايرانيه: اين پروژه رفاهي و عمراني رو ميبيني؟
خارجيه: نه، من كه چيزي نميبينم!
ايرانيه: آ قربون دهنت، همين چهل ميليارد خرج برداشته....
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۴:۲۸ آخرین ویرایش توسط تنها... انجام شده
Share Gif: http://cdn.gif4fun.com/8847832d48f07c36eeb8/200w.gif
؛(((
-
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۴:۳۰ آخرین ویرایش توسط Taha 76 انجام شده
لذت بردن یعنی بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره، آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ ، اونم با عشوه بگه : بله، نوش جان، تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی