شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
امرو خیلی خلوت بود انجمن
-
تنها بودن
قدرتی میده که عده بسیار کمی
میتونند کنترلش کنند
اگه میخوایید معنای سکوت و تنهایی رو بچشید
ظهر ساعت 13 روز سیزده فروردین ! شما رو به این خواسته میرسونه مخصوصا اگه شهرتون زیاد بزرگ نبشاه و یه شهر متوسط یا کوچیک باشه
سکوتش محشره
و التبه ترسناک 
-
joy کلا شادی
Mashlab313 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
joy کلا شادی
شادی خوبه.حیف نیست شاد نباشیم؟
اگه کل هفته های باقی مونده زندگیت رو تو word به صورت جدول بزنی.قشنگ تو یه صفحه a3 جا میشه
الان بخوای چند هفته از اونا رو غمگین باشی که تموم شد که :// -
این پست پاک شده!
-
joy در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
دوستش دارم ولی این
رازباشد بین ما...هر کسی را دوست دارم زود
شوهرمیکند : /
خدایا ، با کیا شدیم 7 میلیارد نفر؟ -
@m-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
مث بمبی که هر آن ممکنه ................................
بهتر هستين الان خانوم مدير بمب؟
-
بد نبود
-
-
سیزده بدر شد و ما در به در شدیم
در میان انبوه منابع سر به سر شدیم( سر به سر یک نوع معامله دو سر برد و دو سر باخت هست)
وقت کم و کنکور نزدیک است امان
داوطلب زیاد و رقابت سنگین است امان
در میان کوه ها صدای آبشار نشنیدم
ایراد از کوه نبود من از اتاقم جُم نخورده ام (شاعر در منزل بوده و انتظار داشته صدای آب رو که اهل و عیال رفتن رو بشنوه :expressionless_face: )
مانده در خانه و کتاب به دست و نگران(نگران ایهام دارد)
که مبادا وسوسه شده و از دست برود دامان(این رو فقط اهل دلاش می فهمند
)
در کنج عزلت خویش در مصاحبت بودم(شیزوفرنی)
خبر آمد که سیزده هم بگذشت, من خواب بودم
شاعر:دجماز`
دانش-آموزان-آلاء -
سیزده بدر شد و ما در به در شدیم
در میان انبوه منابع سر به سر شدیم( سر به سر یک نوع معامله دو سر برد و دو سر باخت هست)
وقت کم و کنکور نزدیک است امان
داوطلب زیاد و رقابت سنگین است امان
در میان کوه ها صدای آبشار نشنیدم
ایراد از کوه نبود من از اتاقم جُم نخورده ام (شاعر در منزل بوده و انتظار داشته صدای آب رو که اهل و عیال رفتن رو بشنوه :expressionless_face: )
مانده در خانه و کتاب به دست و نگران(نگران ایهام دارد)
که مبادا وسوسه شده و از دست برود دامان(این رو فقط اهل دلاش می فهمند )
در کنج عزلت خویش در مصاحبت بودم(شیزوفرنی)
خبر آمد که سیزده هم بگذشت, من خواب بودم
شاعر:دجماز`
دانش-آموزان-آلاء -
سیزده بدر شد و ما در به در شدیم
در میان انبوه منابع سر به سر شدیم( سر به سر یک نوع معامله دو سر برد و دو سر باخت هست)
وقت کم و کنکور نزدیک است امان
داوطلب زیاد و رقابت سنگین است امان
در میان کوه ها صدای آبشار نشنیدم
ایراد از کوه نبود من از اتاقم جُم نخورده ام (شاعر در منزل بوده و انتظار داشته صدای آب رو که اهل و عیال رفتن رو بشنوه :expressionless_face: )
مانده در خانه و کتاب به دست و نگران(نگران ایهام دارد)
که مبادا وسوسه شده و از دست برود دامان(این رو فقط اهل دلاش می فهمند )
در کنج عزلت خویش در مصاحبت بودم(شیزوفرنی)
خبر آمد که سیزده هم بگذشت, من خواب بودم
شاعر:دجماز`
دانش-آموزان-آلاءjoy :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
شرح حالمه -
شده تا حالا حوصله خودتم نداشته باشی
-
این پست پاک شده!
-
️
