Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون 2
هرچی تودلته بریز بیرون7
M.anM
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
A
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
چطور بعد از کنکور ذهنم را ریکاوری کردم؟ تجربه‌ای که شاید به دردتون بخوره
8
بعد از اینکه کنکور تموم شد، خیلی‌ها فکر می‌کنن مرحله سخت تمام شده و از فردا دوباره همه‌ چیز به حالت عادی برمی‌گرده. اما واقعیت برای من کاملاً متفاوت بود. درست از لحظه‌ای که از حوزه امتحانی بیرون اومدم، انگار یک خستگی سنگین چندماهه یک‌جا روی ذهنم فرو ریخت. نه می‌تونستم درست فکر کنم، نه تمرکز داشتم و نه حتی حوصله وارد شدن به بحث‌های انتخاب رشته، تخمین رتبه یا تحلیل نتیجه‌ها. چند روز اول سعی کردم خودم رو مجبور کنم سریع وارد روند تصمیم‌گیری بشم، اما هر بار ذهنم قفل می‌کرد. همین باعث شد بفهمم بدن و ذهنم نیاز به یک ریکاوری واقعی داره؛ چیزی که معمولاً در موردش صحبت نمی‌شه. ما ماه‌ها تحت فشار درس، آزمون، برنامه‌ریزی و استرس بودیم و طبیعی‌ه که سوئیچ کردن از این حالت به آرامش و تصمیم‌گیری منطقی، نیازمند یک فاصله‌گیری کوتاه باشه. برای همین تصمیم گرفتم چند روز رو به استراحت ذهنی اختصاص بدم. سوشال‌ها رو کمتر چک کردم، وارد بحث‌های پرتنش نشدم و حتی با دوستانی که هنوز درگیر تحلیل سؤال‌ها بودن کمتر صحبت کردم. در عوض کارهایی انجام دادم که سبک بودن: چند تا فیلم قدیمی که همیشه دوست داشتم ببینم، یک کتاب ساده، و حتی پیاده‌روی طولانی بدون هدف خاص. همین کارهای کوچک باعث شد ذهنم کمی از حالت درگیری مداوم بیرون بیاد. اما بیشترین تأثیر رو یک سفر دو روزه کوتاه داشت. نه سفر پرخرج، نه پیچیده—فقط یک تغییر محیط. فاصله گرفتن از فضای همیشگی باعث شد ذهنم از حالت اضطرار خارج بشه. تازه فهمیدم چقدر محیط یک‌نواخت باعث میشه ناخودآگاه درگیر افکار تکراری و استرس بشیم. در طول سفر حتی تلاش نکردم درباره انتخاب رشته فکر کنم، اما وقتی برگشتم، ذهنم آماده‌تر، آرام‌تر و منطقی‌تر شده بود. تصمیم‌گیری بعد از این چند روز ریکاوری خیلی راحت‌تر شد. حرفم اینه: اگه بعد از کنکور حس می‌کنین ذهنتون خسته، گیج یا بی‌حوصله‌س، این کاملاً طبیعیه. قبل از اینکه خودتون رو مجبور کنید وارد مرحله انتخاب رشته بشید، چند روز به ذهنتون فرصت بدید. برای بعضیا استراحت خونه کافیه، برای بعضیا دیدن دوستا، و برای بعضیا مثل من یک سفر کوتاه می‌تونه معجزه کنه. در آخر این تجربه رو نوشتم چون فکر کردم شاید برای کسی که الان دقیقاً وسط همین حس‌هاست، مفید باشه. اگر دوست داشتید چندتا پیشنهاد برای سفرهای کوتاه و کم‌هزینه داشته باشید، این منبع می‌تونه کمک‌کننده باشه: منبع
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
پناه دل 🌱
_
بعضی وقت‌ها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمی‌دونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعه‌ای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیه‌هایی از قرآن که آرامش‌بخشن و همین‌طور فیلم‌ها، عکس‌ها یا جمله‌هایی که می‌تونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظه‌های سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
انتخاب رشته
F
سلام من هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی سبک خوندم و الان مهندسی هوافضا پیام نور قبول شدم و ریاضیم هم ضعیفه بنظرتون میتونم ادامه بدم یا نه یا بنظرتون چه رشته ای باید برم؟
غیر درسی
تست زنی
T
دورود دوستان شما چه منبع تستی رو پیشنهاد میکنید
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کانال شـــ🌱ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
Sadra00S
داشتم داستان شروع استارتاپ‌های خارجی رو می‌خوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیه‌شون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریع‌تر جلو رفت. مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقه‌ی رشدش. یا Notion یکی از بزرگ‌ترین جهش‌هاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریع‌تر مسیر توسعه رو درست کنن. . اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایده‌ش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟» برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده می‌تونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم. این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا می‌خواست ایده‌ای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من می‌تونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمی‌گرده به شما و فعالیتتون. لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
غیر درسی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
تک بعدی نبودن !!
_
سلام دوستان عزیز ️ بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ... اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :)) اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ... @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @ریاضیا
غیر درسی
آبرسان
هبیجه
سلام یه آبرسان خیلی خوب برای پوست خشک معرفی کنید قیمتش اصلا مهم نیست
غیر درسی
دسکتاپ و والپیپر
D
سلام به همه. دوست داشتید والپیپر، تم گوشی/کامپیوتر، و اسکرین شات از دسکتاپتون رو اینجا به اشتراک بذارید.
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
یعنی تو این جلسه چی می گذره؟
M.anM
Topic thumbnail image
غیر درسی
قادر به پخش نیست
Hg L 0H
بعد مدت ها سلام امیدوارم حالتون خوب باشه گاهی وقتا یه ویدئو درسی رو که داخل تلگرام میبینم یه کاری پیش میاد و از تلگرام کامل خارج میشم ولی تل هنچنان تو پس زمینه هست دوباره که میرم ویدئو رو پخش کنم با وجود این که قبلا نصفشو دیدم این برام میاد که برنامه قادر به پخش ویدئو نبود و..... لطفا اگه راهکاری دارین واسه این که درستش کنم بگید خیلی از کارام مونده🥲 @دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @فارغ‌التحصیلان_آلا
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون 2

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
198.0k دیدگاه‌ها 499 کاربران 1.3m بازدیدها 391 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • F FLY

    @nawrciiss رخ بنما.÷]

    U آفلاین
    U آفلاین
    unuccustoლed
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #137294

    @پشت-کنکوریه-خسته در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    @nawrciiss رخ بنما.÷]

    چنساله پشت کنکوری؟

    منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    0
    • S Sobhan.1999

      روز میشه این شب.....

      yagmurY آفلاین
      yagmurY آفلاین
      yagmur
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #137295

      @sobhan-1999
      صبر باید کرد🙃

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • S Sobhan.1999

        روز میشه این شب.....

        U آفلاین
        U آفلاین
        unuccustoლed
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #137296

        @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

        روز میشه این شب.....

        نیس رنگی که بامن گوید
        اندکی صبر....
        سحر نزدیک است

        منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

        S 1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • U unuccustoლed

          yagmur در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          unuccustoლed
          به مام بدن خو😢
          دیگه چی¿این کارا فایده نداره بشین سر درست

          yagmurY آفلاین
          yagmurY آفلاین
          yagmur
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #137297

          unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          yagmur در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          unuccustoლed
          به مام بدن خو😢
          دیگه چی¿این کارا فایده نداره بشین سر درست

          باشع😩 😩 😢 😢 😢

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          1
          • M.anM آفلاین
            M.anM آفلاین
            M.an
            مدیر
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #137298

            0_1525973690142_d6e822aadcabd3c5168b9ed88502b398.jpg

            بارون........
            فکر.....

            چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • ی آفلاین
              ی آفلاین
              یه زمانی آلایی
              دانش آموزان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #137299

              دزدها بارشوه چون از
              هردری رد میشوند
              پس دم در مامور وافسرمیخواهد چکار....
              سارقی که خورده یکجا نصف بیت المال را
              چهره ی شطرنجی ومستور میخواهد چکار.....

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              2
              • U آفلاین
                U آفلاین
                unuccustoლed
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #137300

                این قلب سرد من همیشه برف روشه
                یه دل که پاک وسادس وکلی حرف توشه
                همینه ثروت من،منی که توی قلبم
                یه جنگل خزون پر ازدرخت زرد پوشه..
                خستم ازین همه درد
                ازین همه ضعف
                چقدر بالاسرببینم یه سقف

                منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • yagmurY آفلاین
                  yagmurY آفلاین
                  yagmur
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #137301

                  این روزا دارن بد میگذرن گیجو مردد میگذرن
                  مثه ماه باش واسه مردمی که مثله جزرو مد میگذرن
                  ماه که تو اوجه دریا به ساحل نزدیک تره
                  ماهم بتابه امشب هیشکی غمتو نمیخره

                  تو یه بار زنده ای پس حالشو ببر
                  دل دل نکن پرنده باش پرواز کنو بخند😉 😉

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • U آفلاین
                    U آفلاین
                    unuccustoლed
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #137302

                    بارون نمیشن ابرا
                    دوباره من تک وتنها میرم لب دریا

                    منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

                    ی 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    0
                    • U unuccustoლed

                      بارون نمیشن ابرا
                      دوباره من تک وتنها میرم لب دریا

                      ی آفلاین
                      ی آفلاین
                      یه زمانی آلایی
                      دانش آموزان آلاء
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #137303

                      unuccustoლed
                      میشه یه لحظه بیای پی وی

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      0
                      • U unuccustoლed

                        @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                        روز میشه این شب.....

                        نیس رنگی که بامن گوید
                        اندکی صبر....
                        سحر نزدیک است

                        S آفلاین
                        S آفلاین
                        Sobhan.1999
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #137304

                        unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                        @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                        روز میشه این شب.....

                        نیس رنگی که بامن گوید
                        اندکی صبر....
                        سحر نزدیک است

                        هیچ موفقیتی بدون سختی بدست نمیاد

                        U 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • S آفلاین
                          S آفلاین
                          Sobhan.1999
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Sobhan.1999 انجام شده
                          #137305

                          امروز دانشکده پزشکی دانشگاه تهران همایش داشتم
                          عالییییی بود و رویایی
                          انگیزمم فول فول شد
                          غیر قابل وصف😍😍😍😍😍😍
                          فقط وحشتناک خسته شدم کل بدنم درد میکنه

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          1
                          • S Sobhan.1999

                            unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            روز میشه این شب.....

                            نیس رنگی که بامن گوید
                            اندکی صبر....
                            سحر نزدیک است

                            هیچ موفقیتی بدون سختی بدست نمیاد

                            U آفلاین
                            U آفلاین
                            unuccustoლed
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #137306

                            @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            روز میشه این شب.....

                            نیس رنگی که بامن گوید
                            اندکی صبر....
                            سحر نزدیک است

                            هیچ موفقیتی بدون سختی بدست نمیاد

                            البته میدونم....سه ساله پشت کنکورم...لب مرزی میارم قبول نمیشم البته بغیر سال اول

                            منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

                            S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • U unuccustoლed

                              @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              روز میشه این شب.....

                              نیس رنگی که بامن گوید
                              اندکی صبر....
                              سحر نزدیک است

                              هیچ موفقیتی بدون سختی بدست نمیاد

                              البته میدونم....سه ساله پشت کنکورم...لب مرزی میارم قبول نمیشم البته بغیر سال اول

                              S آفلاین
                              S آفلاین
                              Sobhan.1999
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #137307

                              unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              unuccustoლed در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              @sobhan-1999 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              روز میشه این شب.....

                              نیس رنگی که بامن گوید
                              اندکی صبر....
                              سحر نزدیک است

                              هیچ موفقیتی بدون سختی بدست نمیاد

                              البته میدونم....سه ساله پشت کنکورم...لب مرزی میارم قبول نمیشم البته بغیر سال اول

                              بیدل و تیتم که نو فصل پروتئین سازی کارشون رو میخونیم میدونستی 8 سال طول کشید تا فقط آرژنین رو پیدا کرد!!!
                              8 سال فقط ماده امتحان میکرد تا آرژنین رو پیدا کنه
                              پس هیچ وقت نا امید نشو

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              0
                              • انتزاعا آفلاین
                                انتزاعا آفلاین
                                انتزاع
                                اخراج شده
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #137308

                                این متنو رو تو انباری انجمن پیدا کردم جالب بود :))
                                اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟

                                اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
                                کوسه میگه اما یه شرط دارم.
                                اختاپوس میگه: چی؟

                                کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
                                اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
                                میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.

                                کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
                                اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
                                به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
                                اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.

                                تا اینکه یک شب،
                                دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنه ام.

                                اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
                                کوسه گفت حالا همه ی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
                                بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
                                خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
                                کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
                                .
                                .

                                ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
                                یعنی اختاپوس میشویم ، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
                                فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
                                کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمت هایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
                                از خودمون تکه هایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
                                فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
                                دردناکه...
                                اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
                                حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
                                اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
                                از خودمون می کنیم و.میدیم بهش.تا اینکه نذاره بره. . . ؛
                                اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع می کنیم.
                                احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطه ی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
                                این داستان پایان تلخ تر دیگه ای هم میتونه داشته باشه،
                                اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
                                دلم برات تنگ شده...!

                                به گذشته ها که نگاه کنیم ،
                                کوسه هایی از خاطرات مون سرک میکشن و میگن :

                                " سلام " برگردم؟
                                #miliarderjavan

                                yagmurY S fatemeh110F 3 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • انتزاعا انتزاع

                                  این متنو رو تو انباری انجمن پیدا کردم جالب بود :))
                                  اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟

                                  اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
                                  کوسه میگه اما یه شرط دارم.
                                  اختاپوس میگه: چی؟

                                  کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
                                  اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
                                  میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.

                                  کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
                                  اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
                                  به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
                                  اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.

                                  تا اینکه یک شب،
                                  دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنه ام.

                                  اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
                                  کوسه گفت حالا همه ی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
                                  بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
                                  خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
                                  کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
                                  .
                                  .

                                  ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
                                  یعنی اختاپوس میشویم ، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
                                  فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
                                  کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمت هایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
                                  از خودمون تکه هایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
                                  فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
                                  دردناکه...
                                  اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
                                  حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
                                  اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
                                  از خودمون می کنیم و.میدیم بهش.تا اینکه نذاره بره. . . ؛
                                  اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع می کنیم.
                                  احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطه ی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
                                  این داستان پایان تلخ تر دیگه ای هم میتونه داشته باشه،
                                  اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
                                  دلم برات تنگ شده...!

                                  به گذشته ها که نگاه کنیم ،
                                  کوسه هایی از خاطرات مون سرک میکشن و میگن :

                                  " سلام " برگردم؟
                                  #miliarderjavan

                                  yagmurY آفلاین
                                  yagmurY آفلاین
                                  yagmur
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #137309

                                  @soheil95s95
                                  😔 😔
                                  اوهوم..😢

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • انتزاعا انتزاع

                                    این متنو رو تو انباری انجمن پیدا کردم جالب بود :))
                                    اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟

                                    اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
                                    کوسه میگه اما یه شرط دارم.
                                    اختاپوس میگه: چی؟

                                    کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
                                    اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
                                    میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.

                                    کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
                                    اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
                                    به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
                                    اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.

                                    تا اینکه یک شب،
                                    دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنه ام.

                                    اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
                                    کوسه گفت حالا همه ی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
                                    بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
                                    خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
                                    کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
                                    .
                                    .

                                    ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
                                    یعنی اختاپوس میشویم ، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
                                    فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
                                    کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمت هایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
                                    از خودمون تکه هایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
                                    فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
                                    دردناکه...
                                    اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
                                    حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
                                    اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
                                    از خودمون می کنیم و.میدیم بهش.تا اینکه نذاره بره. . . ؛
                                    اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع می کنیم.
                                    احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطه ی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
                                    این داستان پایان تلخ تر دیگه ای هم میتونه داشته باشه،
                                    اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
                                    دلم برات تنگ شده...!

                                    به گذشته ها که نگاه کنیم ،
                                    کوسه هایی از خاطرات مون سرک میکشن و میگن :

                                    " سلام " برگردم؟
                                    #miliarderjavan

                                    S آفلاین
                                    S آفلاین
                                    Sobhan.1999
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #137310

                                    @soheil95s95 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                    این متنو رو تو انباری انجمن پیدا کردم جالب بود :))
                                    اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟

                                    اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
                                    کوسه میگه اما یه شرط دارم.
                                    اختاپوس میگه: چی؟

                                    کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
                                    اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
                                    میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.

                                    کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
                                    اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
                                    به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
                                    اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.

                                    تا اینکه یک شب،
                                    دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنه ام.

                                    اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
                                    کوسه گفت حالا همه ی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
                                    بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
                                    خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
                                    کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
                                    .
                                    .

                                    ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
                                    یعنی اختاپوس میشویم ، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
                                    فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
                                    کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمت هایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
                                    از خودمون تکه هایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
                                    فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
                                    دردناکه...
                                    اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
                                    حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
                                    اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
                                    از خودمون می کنیم و.میدیم بهش.تا اینکه نذاره بره. . . ؛
                                    اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع می کنیم.
                                    احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطه ی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
                                    این داستان پایان تلخ تر دیگه ای هم میتونه داشته باشه،
                                    اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
                                    دلم برات تنگ شده...!

                                    به گذشته ها که نگاه کنیم ،
                                    کوسه هایی از خاطرات مون سرک میکشن و میگن :

                                    " سلام " برگردم؟
                                    #miliarderjavan

                                    فوق العاده بود
                                    بیگ لایک

                                    yagmurY 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    3
                                    • S Sobhan.1999

                                      @soheil95s95 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                      این متنو رو تو انباری انجمن پیدا کردم جالب بود :))
                                      اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟

                                      اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
                                      کوسه میگه اما یه شرط دارم.
                                      اختاپوس میگه: چی؟

                                      کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
                                      اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
                                      میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.

                                      کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
                                      اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
                                      به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
                                      اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.

                                      تا اینکه یک شب،
                                      دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنه ام.

                                      اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
                                      کوسه گفت حالا همه ی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
                                      بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
                                      خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
                                      کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
                                      .
                                      .

                                      ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
                                      یعنی اختاپوس میشویم ، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
                                      فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
                                      کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمت هایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
                                      از خودمون تکه هایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
                                      فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
                                      دردناکه...
                                      اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
                                      حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
                                      اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
                                      از خودمون می کنیم و.میدیم بهش.تا اینکه نذاره بره. . . ؛
                                      اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع می کنیم.
                                      احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطه ی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
                                      این داستان پایان تلخ تر دیگه ای هم میتونه داشته باشه،
                                      اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
                                      دلم برات تنگ شده...!

                                      به گذشته ها که نگاه کنیم ،
                                      کوسه هایی از خاطرات مون سرک میکشن و میگن :

                                      " سلام " برگردم؟
                                      #miliarderjavan

                                      فوق العاده بود
                                      بیگ لایک

                                      yagmurY آفلاین
                                      yagmurY آفلاین
                                      yagmur
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #137311

                                      @sobhan-1999
                                      خیلیم بد بود🙄
                                      اومدم انجمن دلم باز شه ها.بدتر انرژی منم کور کردین😐
                                      پاشم برم 🙄

                                      S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • yagmurY yagmur

                                        @sobhan-1999
                                        خیلیم بد بود🙄
                                        اومدم انجمن دلم باز شه ها.بدتر انرژی منم کور کردین😐
                                        پاشم برم 🙄

                                        S آفلاین
                                        S آفلاین
                                        Sobhan.1999
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Sobhan.1999 انجام شده
                                        #137312

                                        yagmur
                                        من؟
                                        چیزی گفتم؟
                                        حرف هاش حق بود

                                        yagmurY 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • U آفلاین
                                          U آفلاین
                                          unuccustoლed
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #137313

                                          یروز یه گرگه استخون ممونه توگلوش..دربدر دنبال کسی مگرده ک استخونرو دربیاره خلاصه میره ب لک لک میگه کلیم التماس مکنه واخرم بش مگه اگر دربیاری بهت پاداش میدم...خلاصه لک لک تاگردن میره تودهن گرگه استخونرو درمیاره بععدش مگع خب پاداش من رو بده...گرگه میگ همین که سرت سالم از دهنم درومد خودش یه پاداشه...حکایت خیلی از ادماس...وقتی ب یه نادون کمک مکنی همینک گزندی بهت نرسه خودش پاداشه

                                          منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          2
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 6864
                                          • 6865
                                          • 6866
                                          • 6867
                                          • 6868
                                          • 9900
                                          • 9901
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع