هرچی تودلته بریز بیرون۶

[astmn5975uhfkep]

unuccustoლed
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

مولانا

[unuccustoლed]

@javadm328 مهر خاموشی به لب پیش سخن چینان زدن
خار را خون در جگر ازحفظ دامان کردن است

[astmn5975uhfkep]

unuccustoლed
تا که تو را میبینم کار من اه کردن است
ای من به فدای تو, این چه نگاه کردن است

[astmn5975uhfkep]

@javadm328

تا چند زنم بروی دریاها خشت

بیزار شدم ز بت‌پرستان کنشت

خیام که گفت دوزخی خواهد بود

که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت

[astmn5975uhfkep]

@javadm328
ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست

بشکستن آن روا نمیدارد مست

چندین سر و پای نازنین از سر و دست

از مهر که پیوست و به کین که شکست

[astmn5975uhfkep]

@javadm328
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد

چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد

گر چشمه زمزمی و گر آب حیات

آخر به دل خاک فرو خواهی شد

[آلاله کامرانی]

@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکارا

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی در مشاعره... گفته است:

@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکارا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

[آلاله کامرانی]

@javadm328
او را خود التفات نبودی به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیهٔ درد بریدیم بس است

[آلاله کامرانی]

@javadm328
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی در مشاعره... گفته است:

@javadm328
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

الو 110
دزد رو پیدا کردیم دی

[آلاله کامرانی]

@javadm328
چیهههههههههههه
چرااا بحثو کج میدی عقب نکش
م بده

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی در مشاعره... گفته است:

@javadm328
چیهههههههههههه
چرااا بحثو کج میدی عقب نکش
م بده

من همانم که پسندید و پسنیدده نشد
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
یکم تغییر دادم شعر رو :دی

[آلاله کامرانی]

@javadm328
او ک هرگز نتوان یافت همانندش را
منم ادامه شعر تغییر یافته تو نوشتم

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی
آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

[آلاله کامرانی]

@javadm328
تو که امروز نگاهت ب نگاهی نگران است
باش فردا ک دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

[astmn5975uhfkep]

آلاله کامرانی
نیکی و بدی که در نهاد بشر است

شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

[آلاله کامرانی]

@javadm328
تنها تویی ک بود و نمودت یگانه بود
غیر از تو هر که بود
هر آنچه نمود
نیست
شعر نو بود

[alisoltany]

آلاله کامرانی
تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم