هرچی تودلته بریز بیرون7

[astmn5975uhfkep]

@njzamin در مشاعره... گفته است:

@javadm328
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایام شبابت

تو کز محنت دیگرام بی غمی
تکانی بخور تو مگر شلغمی؟
پ.ن: راستش رو بخوای اصلش یادم نمیاد فکر کنم بود: نشاید که نامت نهند ادمی
مهم اون ی اخر هست که رعایت شده :))

[Brilliant]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[Shame]

@zahra-m1999
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
خاك سیه بر سر او كز دم تو تازه نشد یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود

[Shame]

@zahra-m1999
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد

به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد

به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند

زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد

رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب

چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد

شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است

کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد

چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود

غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد

تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی

که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد

[Brilliant]

@njzamin
در دیاری كه در او نیست كسی یار كسی

كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی

هر كس آزار منِ زار پسندید ولی

نپسندید دلِ زار من آزارِ كسی

آخرش محنت جانكاه به چاه اندازد

هركه چون ماه برافروخت شبِ تارِكسـی

سودش این بس كه به هیچش بفروشند چو من

هر كه باقیمت جان بود خریدار كسی

[Shame]

@zahra-m1999
یارب چه ها به سینه این خاکدان در است

کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را

[Brilliant]

@njzamin در مشاعره... گفته است:

@zahra-m1999
یارب چه ها به سینه این خاکدان در است

کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را

گر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پريشان و دست كوته ماست

[Shame]

@zahra-m1999
تو شهریار علی گو که در کشاکش حشر

علی و آل به امداد میرسد ما را

[Brilliant]

@njzamin
از مردم افتاده مدد گير كه اين قوم
با بي پروبالي، پر و بال دگرانند

[Shame]

@zahra-m1999
دل به هجران او عمری شکیباست ولی

بار پیری می شکند پشت شکیبائی را

[Brilliant]

@njzamin
افسرده ايم و خسته دل از هرچه هست و نيست

شايد به بوي زلف تو خور را دوا كنيم

[Shame]

@zahra-m1999
مکن تکلیف همراهی به ما ای سیل پا در گل

که دست از جان خود شستن به دریا می‌برد ما را

[Brilliant]

@njzamin

از دوست به يادگار دردي دارم كان درد به هزار درمان ندهم

[negnw]

وقتی دل سودایی میرفت به بستانها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها

[Shame]

@negin7881
اشاره غزل خواجه با غزاله تست

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

[sahba]

آهِ من دیشب به تنگ امد دوید از سینه ام
داشت می آمد بسوزاند تو را،نگذاشتم ...

[Shame]

sahba
ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس

ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند

در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

[Acola]

@njzamin آنهمه شوکت و ناموس شهان آخر کار

چند سطریست که برصفحه دفتر گذرد

عاقبت جمع شود در دو سه خط از بد و نیک

آنچه یک عمر به دارا و سکندر گذرد

[Shame]

@faezeh-r
در کار ما پروائی از طعن بداندیشان مکن

پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا

[Acola]

@njzamin
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند