هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
-
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-r به تو هم همین طور منفی میده.
ما با لایک به آلا نیومدیم که با دیس لایک بریم.
چه جمله ای
ایول خوشم اوم
مشخص شد کی بود. ولی عفوش کردیم ولی بهش هشدار دادیم که آلایی های واقعی با مرام هستند.
کی بود؟ عایا ؟
@M.BAHRAMI1378 بود.بعد به من گفتتتتتتتتتتتت
سزای اعمالش را خواهد دیدولش باو قابل نیست...
نمیشه که
چه خشن
خدا رحممان کند...@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Vezra در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@faezeh-r به تو هم همین طور منفی میده.
ما با لایک به آلا نیومدیم که با دیس لایک بریم.
چه جمله ای
ایول خوشم اوم
مشخص شد کی بود. ولی عفوش کردیم ولی بهش هشدار دادیم که آلایی های واقعی با مرام هستند.
کی بود؟ عایا ؟
@M.BAHRAMI1378 بود.بعد به من گفتتتتتتتتتتتت
سزای اعمالش را خواهد دیدولش باو قابل نیست...
نمیشه که
چه خشن
خدا رحممان کند...کاری میکنم که دیگه نتونه بده
-
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
-
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
@SenatoOor ینیااااااا هیچی نمیگم بهت....
تف بهت ....
معلوم نیست مشکلت باکی بوده چی بوده ....
من اصن باهات حرفم نزدم که بدونم چیشده ...
کاش بهم میگفتی و لی حداقل از این مطمئنم که چیزی بهت نگفتم که ناراحتت کرده باشم ... ومقصر نیستم ... و خیلی بابتش خوش حالم :))
دوست دارم-مواظب خودت باش-حلالم کن -موفق باشی -
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
@SenatoOor در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
اگر من در این مدت کم حرفی زدم که ناراحت شدید مرا ببخشید.امیدوارم همیشه موفق باشید.
ولی فکر نمی کنم در آلا کسی برایت حرف ساخته باشد و پشت سرت حرفی زده باشد و....
ولی مادر را همیشه نگهدار...
دل من هم برای شما تنگ می شود.
واقعا رفتنتان تراژیک بود... -
درد%(#19c4be)[یست در دلم که زِ دیوار بگذرد!]
میگفت به هیچکس اعتماد نکن!حرفتو به هیچکس نزن،فقط بیا به خودم بگو،اگه کسی تو راهِ مدرسه مزاحمت شد،اگه حس کردی یه حرفایی تو دلته و میخوای برای یک نفر تعریفشون کنی،اگه حرفی شنیدی...بیا به خودم بگو...
همهیِ حرفامو میگفتم بهش،گاهی حتی فکر میکردم یکی از دوستایِ هم سنمه!خیلی از حرفایی که بقیه به دوستاشون میگفتن و مادراشون روحشون از اون حرفا خبر نداشت رو،من فقط به مادرم میگفتم.هیچوقت هیچ کدوم از حرفام رو به روم نیاورد،نرفت پشتسرم حرف بزنه،برام حرف نساخت،از اعتمادم سوءاستفاده نکرد...منم هیچوقت از اعتماد بهش پشیمون نشدم(:
یه مدتی حرف زدنامون کم شد،مثل قبل نبودیم...چرا؟چون منِ احمق حرفامو بهجایِ اینکه به اون بگم به دوست(!)های مجازیم میگفتم...در ظاهر کمکم میکردن،باهام مهربون بودن،برام استیکر قلبهای رنگیرنگی میفرستادن فک میکردم خیلی دوسم دارن...اما،اما همینا از حرفایی که بهشون گفته بودم حین دلخوری به عنوان سلاح استفاده میکردن،برام حرف ساختن،پشت سرم حرف زدن،از اعتمادم سوءاستفاده کردن...و من میخوام بگم از اعتماد بهشون خیلی پشیمونم(:
بعضی موقع فقط دلمون میخواد یه حرفی برای گفتن داشته باشیم،یه حرفایی برای شنیدن...اینه که هر چی به گوشِمون میرسه رو باور میکنیم،خودمون یه خرعبلاتی رو بهش اضافه و گزینه ی Send رو انتخاب میکنیم...بدون اینکه به عواقب کارمون،به دلِ اونی که داریم براش حرف در میاریم،به اونی که اون بالا داره کارهامون رو میبینه؛فکر کنیم!
خیلی حرفا شنیدم،گریه کردم،قلبمو به درد آوردن،ولی سکوت کردم...گفتم من مسئولِ ذهنِ مریض،بددل و شکاک بقیه نیستم!پس خودمو درگیر نکنم ولی الان فهمیدم که نه،فایده نداره...بسه گریه،بسه زجر،بسه سکوت،باید گفت:))
خنده هامون،شوخی ها،حرفای خوبخوب،هیچوقت یادم نمیره،هیچکدومتون فراموش نمیشین،دلم براتون تنگ میشه:))
فعالیتم با انتشار این پست برایِ همیشه تویِ این انجمن به پایان میرسه(: این اکانت،و اکانتِ @Dr-Saraaa مال من بودن،اگه حرفام ناراحتتون کرد،یا دلتون رو شکستم،یا هر چی...حلالم کنید.
پ.ن1:گاهی باید دور شد از حرف هایی که موجباتِ درماندگیِ روح را فراهم میکنند.
پ.ن2:مثلِ زخمی که سُمباده بکشند رویَش اعصابَم درد میکند.
پ.ن3:وقتی یک کامیون غَم یکهویی میریزد توی دلَت.
پ.ن4:ما واقعا با هم چه کردیم؟!
پ.ن5:اَمان از قضاوت.
برای همتـــون از تهِ دلم آرزویِ موفقیت میکنم،این عکس رو میذارم که غمِ پست رو بشوره ببره:)
خدانگهدارتون
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
-
Vezra
مهسای عزیز
سیاسی اره قبول دارم حرفت رو
اما این اعتقادیه !
کاری به مذهبی و اینا نداشته باشیم ،
اعتقادی !
باید روش وقت گذاشته بشه ،
فردا پس فردا میخوایم بریم دانشگاه
اصلا وارد یک جامعه خیلی بزرگ تر از اینجا میخوایم بشیم
اگر یکم بلنگه ... یکم سست باشه اعتقادمون
به فنا میریم !توحید جزوی از اصولِ اساسی ما هست
من به شخصه نمیخوام چیزی رو ندونسته قبول کنم
دوست دارم در موردش بدونم
دوست دارم با عقل خودم بهش برسم
نمیخوام بگن تحمیلی بوده
که واقعا هم نبوده
وقتی مطالعه بشه
وقتی با عقل و دلیل و منطق بحث بشه
هرکسی بخواد متوجه بشه که میشه
نخواد و مقاومت کنه ...
خدا هدایتش کنه
چون اصول دین هم یک چیز سمبلیک نیست !
که فقط شعرش رو یاد داشته باشیم -
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77
m.bahrami1378 برگشت.حالا شمام همین موقع وقت گیر اوردین
دوستمون رفت@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
rose77
m.bahrami1378 برگشت.حالا شمام همین موقع وقت گیر اوردین
دوستمون رفتخب من چه کنم.؟؟
من هم ناراحتم. اولین ریپلای هم من بهشون دادم. منم ناراحتم ولی... -
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
چه اتفاقی داره میافته ؟!
قهر کرده معلوم نیست کی بهش بی ادبی کرده
-
ینی چی
@SenatoOor
چی شده؟وای خدا چرا اخه داری میری؟با دلخوری؟کی بت چی گفته ... )))))))))))))): -
Vezra
مهسای عزیز
سیاسی اره قبول دارم حرفت رو
اما این اعتقادیه !
کاری به مذهبی و اینا نداشته باشیم ،
اعتقادی !
باید روش وقت گذاشته بشه ،
فردا پس فردا میخوایم بریم دانشگاه
اصلا وارد یک جامعه خیلی بزرگ تر از اینجا میخوایم بشیم
اگر یکم بلنگه ... یکم سست باشه اعتقادمون
به فنا میریم !توحید جزوی از اصولِ اساسی ما هست
من به شخصه نمیخوام چیزی رو ندونسته قبول کنم
دوست دارم در موردش بدونم
دوست دارم با عقل خودم بهش برسم
نمیخوام بگن تحمیلی بوده
که واقعا هم نبوده
وقتی مطالعه بشه
وقتی با عقل و دلیل و منطق بحث بشه
هرکسی بخواد متوجه بشه که میشه
نخواد و مقاومت کنه ...
خدا هدایتش کنه
چون اصول دین هم یک چیز سمبلیک نیست !
که فقط شعرش رو یاد داشته باشیم@f_ssu در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Vezra
مهسای عزیز
سیاسی اره قبول دارم حرفت رو
اما این اعتقادیه !
کاری به مذهبی و اینا نداشته باشیم ،
اعتقادی !
باید روش وقت گذاشته بشه ،
فردا پس فردا میخوایم بریم دانشگاه
اصلا وارد یک جامعه خیلی بزرگ تر از اینجا میخوایم بشیم
اگر یکم بلنگه ... یکم سست باشه اعتقادمون
به فنا میریم !توحید جزوی از اصولِ اساسی ما هست
من به شخصه نمیخوام چیزی رو ندونسته قبول کنم
دوست دارم در موردش بدونم
دوست دارم با عقل خودم بهش برسم
نمیخوام بگن تحمیلی بوده
که واقعا هم نبوده
وقتی مطالعه بشه
وقتی با عقل و دلیل و منطق بحث بشه
هرکسی بخواد متوجه بشه که میشه
نخواد و مقاومت کنه ...
خدا هدایتش کنه
چون اصول دین هم یک چیز سمبلیک نیست !
که فقط شعرش رو یاد داشته باشیمبله عزیزم حرفت رو قبول دارم
اما میدونی محیط منظورم هست
اینجا هم یه تعداد هستیم حداکثر ۲۵ ساله
ادمای مطلع نیستیم
دانای کل نیستیم
هیچکس جز خدا دانای کل نیست
اینجا با کسایی ک خیلی بیشتر از خودمون نمیدونن نمیتونم اعتقادمون رو قوی کنیم...
اگر قصد این هست که با کار بلدش باید صحبت شه
محیط محیطه این مسئله نیست از نظرم رو این حساب میگم
اعتراف کنیم که ما از هرچیزی سر در نمیاریم
و اونقدر دانایی نداریم ک مخصوصا بخوایم تو مسائل اعتقادی بهم کمک کنیم
ادمای کار بلد هم با ترس و لرز راهنمایی میکنن
دیگه توقع راهنمایی از هم سن خودمون ک نداریم..
جاش مناسب نیست
و مطمئن باش این تعدادی ک اینجا هستیم
واضحه که همه چی رو نمیدونیم
ما راجب تمام علوم نمیدونیم
اعتقاد رو بخوای قوی کنی
چون خداس
باید با افراد با بالاترین درجه ی علمی هر علومی حرف بزنی
و همچنین پایین ترین ها
اما بیشتر با اونایی ک ریش سفید هر علمی هستن...
تا خدا رو از وجود اون علم برات بگن...
من و بقیه هم سن و سالامون اینجا نمیتونیم راهنمای درستی باشیم.نظری دوستانه
-
@f_ssu در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Vezra
مهسای عزیز
سیاسی اره قبول دارم حرفت رو
اما این اعتقادیه !
کاری به مذهبی و اینا نداشته باشیم ،
اعتقادی !
باید روش وقت گذاشته بشه ،
فردا پس فردا میخوایم بریم دانشگاه
اصلا وارد یک جامعه خیلی بزرگ تر از اینجا میخوایم بشیم
اگر یکم بلنگه ... یکم سست باشه اعتقادمون
به فنا میریم !توحید جزوی از اصولِ اساسی ما هست
من به شخصه نمیخوام چیزی رو ندونسته قبول کنم
دوست دارم در موردش بدونم
دوست دارم با عقل خودم بهش برسم
نمیخوام بگن تحمیلی بوده
که واقعا هم نبوده
وقتی مطالعه بشه
وقتی با عقل و دلیل و منطق بحث بشه
هرکسی بخواد متوجه بشه که میشه
نخواد و مقاومت کنه ...
خدا هدایتش کنه
چون اصول دین هم یک چیز سمبلیک نیست !
که فقط شعرش رو یاد داشته باشیمبله عزیزم حرفت رو قبول دارم
اما میدونی محیط منظورم هست
اینجا هم یه تعداد هستیم حداکثر ۲۵ ساله
ادمای مطلع نیستیم
دانای کل نیستیم
هیچکس جز خدا دانای کل نیست
اینجا با کسایی ک خیلی بیشتر از خودمون نمیدونن نمیتونم اعتقادمون رو قوی کنیم...
اگر قصد این هست که با کار بلدش باید صحبت شه
محیط محیطه این مسئله نیست از نظرم رو این حساب میگم
اعتراف کنیم که ما از هرچیزی سر در نمیاریم
و اونقدر دانایی نداریم ک مخصوصا بخوایم تو مسائل اعتقادی بهم کمک کنیم
ادمای کار بلد هم با ترس و لرز راهنمایی میکنن
دیگه توقع راهنمایی از هم سن خودمون ک نداریم..
جاش مناسب نیست
و مطمئن باش این تعدادی ک اینجا هستیم
واضحه که همه چی رو نمیدونیم
ما راجب تمام علوم نمیدونیم
اعتقاد رو بخوای قوی کنی
چون خداس
باید با افراد با بالاترین درجه ی علمی هر علومی حرف بزنی
و همچنین پایین ترین ها
اما بیشتر با اونایی ک ریش سفید هر علمی هستن...
تا خدا رو از وجود اون علم برات بگن...
من و بقیه هم سن و سالامون اینجا نمیتونیم راهنمای درستی باشیم.نظری دوستانه