-
گفتم به خدا بعد تو خواهم ترکید
تااخرعمر خویش نخواهم خندید
بی عاطفه رفت و بنده از رفتن او
نمیدانم چرا ککم هم نگزید -
پيش از آنى كه بخواهى از كنارت ميروم
تا بدانى عذر ما را خواستن كار تو نيست
#کاظم_بهمنی
-
I ᴡᴇɴᴛ ᴛᴏ ᴛʜᴇ ᴍɪʀʀᴏʀ ᴛᴏ ᴋɴᴏᴡ ᴀʙᴏᴜᴛ ᴍʏsᴇʟғ I sᴀᴡ ᴛʜᴀᴛ ɪɴ ᴛʜᴇ ᴍɪʀʀᴏʀ ᴛʜᴇʀᴇ ɪs ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴇxᴄᴇᴘᴛ ʏᴏᴜ
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست#هوشنگ_ابتهاج
-
شب فرو میافتاد ...
به درون آمدم و پنجرهها را بستم
باد با شاخه درآویخته بود
من در این خانه
تنها ... تنها ،
غم عالم به دلم ریخته بود ...!#هوشنگ_ابتهاج
-
نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم میگدازد.. -
این پست پاک شده!
-
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزاشاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشهاگه این سهمم از دنیاست
من ازمردن هراسم نیست#روزبه_بمانی
-
بارالها پست های ناب راازمن نگیر
لطف بی اندازه ات راازمن نگیر -
به نام خدائی که هستی را با مرگ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ، عشق را رنگارنگ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . . -
فریدون مشیری
آخر اي دوست نخواهي پرسيد
که دل از دوري رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد -
سیمین بهبهانی
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
گراز قفس گریزم کجا روم، کجا من!
کجا روم که راهی به گلشنی ندارم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل
چو تخت پاره بر موج رها رها رها من
زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که ترکنم گلویی به یاد آشنا من
زبودنم چه افزود! نبودنم چه کاهد!
که گوید به پاسخ که زنده ام چرا من
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته، ای دوست هوای گریه با من
-
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!
خندهای کو که به دل انگیزم؟
قطرهای کو که به دریا ریزم؟
صخرهای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی غمناک است
-
منم آن شکسته سازی که توام نمینوازی
چه فغان کنم ز دستی
که گسسته تار ما را ...سیمین بهبهانی