شعردانه
ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
خوشمان آمد (((((:
هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر
خسته تر از خسته تر از خسته ام
قفل ترین مغز جهان در من است
بسته تر از بسته تر از بسته امپوچ تر از پوچ تر از پوچ تر
پر شدم از هر چه در این خانه نیست
سایه ام از پیش خودم دور شد
هیچ کسی با منه دیوانه نیستبزن به من ای باران ، ببار و سیلابم کن
مرا بکش در خویشم ، دوباره بیتابم کنگیچ تر از گیچ تر از گیچ تر
هر دو جهان دور سرم حلقه بست
سرد شدم ، درد شدم ، سوختم
تیغ تبر شد ، بتِ بغضم شکستروحتر از روحتر از روحتر
جاذبه بر کالبدم بی اثر
بمب تر از ساعتِ ویرانیم
پرخطرم پرخطر پرخطرپلک زدی عاقبتم تار شد ، مدفن یک عشقه فرو برده ام
گاه گداری به سراغم بیا ، دشمن زیبای قسم خورده ام#هیچ
-
آروم
آروم قدم می زنم
دیدن خیابونا
تکاپوی ادم ها لذت بخش
بارون زده ....بوی نم خاک
چند قم جلوتر یه گل فروشیه
خیابونا ی خیس قشنگ تر از همیشه به نظر میان
آروم چشمام می بندم
نسیم لطیفی می وزه تو ذهنم ادم ها رو که تنداز کنار هم رد میشن تصورمی کنم هر کی دنبال کارش با خیس شدن صورتم پلک هام از هم فاصله می دم
بارون دوباره نم نمش از سر گرفته همه میدون تا قبل تند شدنش به یه سرپناه برسن بعضی ها یه پلاستیک وگذاشتن رو سرشون بعضی ها یه کیف ...
دوباره چشام می بندم
نسیم صورتم نوازش می کنه
هوا یکم هنوز سوزداره
هنوز ردپای زمستون حس میشه
یه نفس عمیق می کشم بوی نم خاک با بوی گل ها بارون خورده یکی میشه
نوازشی رو روی صورتم حس می کنم
چشام باز می کنم برگای یه درختن که شاخه هاش تا وسط راه اومده
اروم خم میشم ورد میشم ازش با یه لبخند محو
نگاهم به اسمون میفته چدن تا پرنده که دارن راه شون می رن
اروم نگاهم میارم پایین
برق چراغ های روشن تو هوای ابری و حال پر تکاپوی شهر یه لبخند رو لبم میاره
می چرخم سمت راست درباز می کنم
هوای گرمی که به صورت می خوره لبخندم عمیق تر می کنه
خانوم فروشنده یک لبخند می زنه
سری براش تکون میدم
ومی رم سمت قفسه ها غرق میشم بین دنیای کتابا
قصه ها
گفته ها
سعی می کنم بینشون چند تا کتاب انتخاب کنم
تمرکز می زارم رو انتخاب کتابا وسعی می کنم فکر کردن به قشنگی ها امروز
بزارم برای بعد
برای وقتی که اروم رو صندلی نشستم با یه لیوان چای
که بخارش می خوره به صورتم وگرمای دل انگیز وعطر بی نظیرش
باعث میشه بازم لبخند بزنم .....
نوشته شده توسط (ز.م)
دست نوشته ی خودمه
: ) -
یاد ی خاطره از دوم دبیرستان افتادم
کلاس فیزیک بود ی دبیر باحال داشتیم
دبیرمون داشت درس میداد منم غرق کتاب بعد میخواست ی تمرین حل کنه بعد من سرمو بالا اوردم یدفه معللمون ب دوستم ک کنارم نسشته بود گفت یکی بزن زیر گوش محدثه
مریم هاج و واج نیگام کرد بعد معلممون ی بار دیگ گفت بعد زرتی خوابوند زیر گوشم بعد معللممون گفت این کنش بعد همه گفتن بزنش دیگ منم همینجوری داشتم نگاش میکردمم همه میگفتن بزن دیگ تو هم
معلممونن گفت نمیخوای واکنش نشون بدی درسمون تکمیل شهmo :smiling_face_with_open_mouth:
-
یاد ی خاطره از دوم دبیرستان افتادم
کلاس فیزیک بود ی دبیر باحال داشتیم
دبیرمون داشت درس میداد منم غرق کتاب بعد میخواست ی تمرین حل کنه بعد من سرمو بالا اوردم یدفه معللمون ب دوستم ک کنارم نسشته بود گفت یکی بزن زیر گوش محدثه
مریم هاج و واج نیگام کرد بعد معلممون ی بار دیگ گفت بعد زرتی خوابوند زیر گوشم بعد معللممون گفت این کنش بعد همه گفتن بزنش دیگ منم همینجوری داشتم نگاش میکردمم همه میگفتن بزن دیگ تو هم
معلممونن گفت نمیخوای واکنش نشون بدی درسمون تکمیل شه -
mo :smiling_face_with_open_mouth:
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo :smiling_face_with_open_mouth:
Heroes_Hunter
الان این خوشحالی داشت من این وسط کتک خوردما
ولی خیلی باحال بود تا اخر زنگ مریم میگفت تو رو خدا منو بزنبعضیا انقدخوبن کـ اگـه کنار خودم نگهـشون دارم بهشون ظلم کردم
-
یاد ی خاطره از دوم دبیرستان افتادم
کلاس فیزیک بود ی دبیر باحال داشتیم
دبیرمون داشت درس میداد منم غرق کتاب بعد میخواست ی تمرین حل کنه بعد من سرمو بالا اوردم یدفه معللمون ب دوستم ک کنارم نسشته بود گفت یکی بزن زیر گوش محدثه
مریم هاج و واج نیگام کرد بعد معلممون ی بار دیگ گفت بعد زرتی خوابوند زیر گوشم بعد معللممون گفت این کنش بعد همه گفتن بزنش دیگ منم همینجوری داشتم نگاش میکردمم همه میگفتن بزن دیگ تو هم
معلممونن گفت نمیخوای واکنش نشون بدی درسمون تکمیل شهmo زدی یا نه بالاخره ؟ حقش بود 10تا بزنیش
-
mo جدی جدی زد؟؟
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo جدی جدی زد؟؟
آسمان ِ آبی
اره
ولی دوست صمیمیم بود -
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo :smiling_face_with_open_mouth:
Heroes_Hunter
الان این خوشحالی داشت من این وسط کتک خوردما
ولی خیلی باحال بود تا اخر زنگ مریم میگفت تو رو خدا منو بزنmo در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo :smiling_face_with_open_mouth:
Heroes_Hunter
الان این خوشحالی داشت من این وسط کتک خوردما
ولی خیلی باحال بود تا اخر زنگ مریم میگفت تو رو خدا منو بزنخب میزدیش .زدن که اشکالی نداره
-
mo زدی یا نه بالاخره ؟ حقش بود 10تا بزنیش
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo زدی یا نه بالاخره ؟ حقش بود 10تا بزنیش
ن
-
خوشمان آمد (((((:
هیچ تر از هیچ تر از هیچ تر
خسته تر از خسته تر از خسته ام
قفل ترین مغز جهان در من است
بسته تر از بسته تر از بسته امپوچ تر از پوچ تر از پوچ تر
پر شدم از هر چه در این خانه نیست
سایه ام از پیش خودم دور شد
هیچ کسی با منه دیوانه نیستبزن به من ای باران ، ببار و سیلابم کن
مرا بکش در خویشم ، دوباره بیتابم کنگیچ تر از گیچ تر از گیچ تر
هر دو جهان دور سرم حلقه بست
سرد شدم ، درد شدم ، سوختم
تیغ تبر شد ، بتِ بغضم شکستروحتر از روحتر از روحتر
جاذبه بر کالبدم بی اثر
بمب تر از ساعتِ ویرانیم
پرخطرم پرخطر پرخطرپلک زدی عاقبتم تار شد ، مدفن یک عشقه فرو برده ام
گاه گداری به سراغم بیا ، دشمن زیبای قسم خورده ام#هیچ
@نوشابه خسته تر از خسته تر از خسته ام....
جالبناک بود:smiling_face_with_open_mouth: -
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo :smiling_face_with_open_mouth:
Heroes_Hunter
الان این خوشحالی داشت من این وسط کتک خوردما
ولی خیلی باحال بود تا اخر زنگ مریم میگفت تو رو خدا منو بزنmo ن نداشت
ولی منظور از اون استیکرو نفهمیدید
استیکر برای کار شما بود که صبر کردید و نزدینش یه حالت آفرین گفتنبچها نگفتن مو جان بسه دیگه غیرتتو نشون بده!؟
Life is a mirror
if you frown at it, it frowns back
if you smile, it returns the greeting -
خدارا شکر که کنکور شد تمام/خسته گشتم ز تست های ناتمام از سنت های الهی خسته ام /وز تشخیص قضا سرگشته ام خط ها باید موازی میشدند/وز دست هم راضی میشدند منحنی ها متقاطع میشدند/وز کنار ریشه ها رد میشدند تا به کی باید با توابع بازی کنم/آن همه دامنه را راضی کنم ارتفاع را بیابم یا برد را/تو بگو با چه بدست آرم زمان اوج را هاچ لوری بروسنتد آورم/لیک همچون هیدروژن بی یاورم این همه معلوم و مجهول کرده ام/سرگذشت شاعران حفظ کرده ام هرچه را خواندم من از یادم برفت/آن همه فرمول های سخت سخت روز کنکور بس ناجوانمردانه بود طراح آن سوال ها از کجا آورده بود هرچه بود خوب و بدش گشته تمام پس سخن کوتاه باید،والسلام
-
mo ن نداشت
ولی منظور از اون استیکرو نفهمیدید
استیکر برای کار شما بود که صبر کردید و نزدینش یه حالت آفرین گفتنبچها نگفتن مو جان بسه دیگه غیرتتو نشون بده!؟
Heroes_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo ن نداشت
ولی منظور از اون استیکرو نفهمیدید
استیکر برای کار شما بود که صبر کردید و نزدینش یه حالت آفرین گفتنبچها نگفتن مو جان بسه دیگه غیرتتو نشون بده!؟
اهان بله ن خب دوستم بود غریبه ک نبود
چرا -
mo ن نداشت
ولی منظور از اون استیکرو نفهمیدید
استیکر برای کار شما بود که صبر کردید و نزدینش یه حالت آفرین گفتنبچها نگفتن مو جان بسه دیگه غیرتتو نشون بده!؟
-
mo من تا حالا کتک نخوردم
نمیدونم چه حسی داره
ولی اگه جای تو بودم سریع واکنشو نشون میدادم تا درس خوب جا بیفته واسه همه:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
mo من تا حالا کتک نخوردم
نمیدونم چه حسی داره
ولی اگه جای تو بودم سریع واکنشو نشون میدادم تا درس خوب جا بیفته واسه همه:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye: -
خدارا شکر که کنکور شد تمام/خسته گشتم ز تست های ناتمام از سنت های الهی خسته ام /وز تشخیص قضا سرگشته ام خط ها باید موازی میشدند/وز دست هم راضی میشدند منحنی ها متقاطع میشدند/وز کنار ریشه ها رد میشدند تا به کی باید با توابع بازی کنم/آن همه دامنه را راضی کنم ارتفاع را بیابم یا برد را/تو بگو با چه بدست آرم زمان اوج را هاچ لوری بروسنتد آورم/لیک همچون هیدروژن بی یاورم این همه معلوم و مجهول کرده ام/سرگذشت شاعران حفظ کرده ام هرچه را خواندم من از یادم برفت/آن همه فرمول های سخت سخت روز کنکور بس ناجوانمردانه بود طراح آن سوال ها از کجا آورده بود هرچه بود خوب و بدش گشته تمام پس سخن کوتاه باید،والسلام
@Miladsaeedi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خدارا شکر که کنکور شد تمام/خسته گشتم ز تست های ناتمام از سنت های الهی خسته ام /وز تشخیص قضا سرگشته ام خط ها باید موازی میشدند/وز دست هم راضی میشدند منحنی ها متقاطع میشدند/وز کنار ریشه ها رد میشدند تا به کی باید با توابع بازی کنم/آن همه دامنه را راضی کنم ارتفاع را بیابم یا برد را/تو بگو با چه بدست آرم زمان اوج را هاچ لوری بروسنتد آورم/لیک همچون هیدروژن بی یاورم این همه معلوم و مجهول کرده ام/سرگذشت شاعران حفظ کرده ام هرچه را خواندم من از یادم برفت/آن همه فرمول های سخت سخت روز کنکور بس ناجوانمردانه بود طراح آن سوال ها از کجا آورده بود هرچه بود خوب و بدش گشته تمام پس سخن کوتاه باید،والسلام
به به
زیبا بود
