-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خخخ دیدم علاقه ی خاصی ب ی دارین اینو از قبل نوشتم
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
راز درون پرده ز رندان مست پرس
كاين حال نيست زاهد عالی مقام را -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الهی سینه ای درد آشنا ده
غم از هر دل که بستانی به ما ده -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هنگام وداع تو ز بس گريه كه كردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگیر نبود -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ديدن روی تو را ديده چان بين بايد
وين كچا مرتبه چشم چهان بين من است -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گزارشگر:دو نفر نهایی در حال مقاومت هستن!ساعت 2 شب هسش ولی این دو هنوز در حال مقاومت هستن و حاضر نیست پا پس بکشن!دیدار چذابی رو ملاحظه میکنین
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من تا وقتی بیهوش بشم پشت این میز مینویسم خخخ
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دارم اميد ملاطفتی از چانب دوست
كردم چنايتی و اميدم به عفو اوست -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تاب آن زلف پريشان تو بی چيزی نيست
خواب آن نرگس خندان تو بی چيزی نيست -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
zahra1303 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
تا جهان باقی و آئین محبت باقی است
شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بودتکراری
ولی باشه
تا رفت مرا از نظر آن چشم چهان بين
كس واقف ما نيست كه از ديده چه ها رفت -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عع حواسم نبود
یکی دیگه میدم -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
مانیز بسازیم به تقدیر الهی -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
يا رب سببی ساز كه يارم به سلامت
بازآيد و برهاندم از بند ملامت -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده مباد