به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن✨
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم 😍
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن 🐥🐰
بعضیاشون غمگینن 🙁
بعضیا بی حس و بی حالن 😶
بعضیا خیلیی شادن 😄
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..😉🤗
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم😉♥)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم😍🤗♥
سلام سلام 😍
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام🤩
خلاصه سلام 🤭
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد ma.a 🌺 بود
خب سوال 🙃
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟😶
اینبار یه کم فرق میکنه 🙂
چه فرقی ؟؟ 🧐
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم 😁😋
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین 🤩
@دانش-آموزان-آلاء ♥️
@فارغ-التحصیلان-آلاء 💜
@ریاضیا 💙
@تجربیا 💚
@انسانیا 💛
سلام دوستان وقت شما به خیر
برای اینکه یه کلاس خلاق و پویا باشه اساتیدتون چه کاری انجام میدن؟
یه کار خلاقانه که کلاس رو سرگرم کنه چه کاری هست به نظر شما ؟
سوال پرسیدن و بحث کردن و ... منظورم نیست
مثلا درس دادن از روی پاور
درس دادن از روی فیلم
مصاحبه کردن و مستند ساختن
بازی کردن سر کلاس
خلاصه کنم یه چیز خیلی خلاقانه واسه ارائه درس گردشگری اسلامی میخوام
1158234ipbspy0c8q.gif
⚡ %(#042978)[321]
📣 صدااا میاااد؟ 🙈
✨ سلام🦋 اکالی هستم با طعم بامبو 😂😍
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه 💛💙💜💚❤
pichak_net-70.png
عاغا بیایید نقاشی بکشیم لذت ببریم 😍 %(#c9009a)[نقاشی با موس]م خییلی باحاله 😂
لازمم نیس حتما نقاشیاتون ذهنی باشه فقط رفقای گلم اسپم ندید اینجا خیلی ممنون❤️🌈
من نقاشیارو جمع میکنم اینجا شاید الان پستای تکراری ببینید ولی پست جدیدم میزارم شماهام از خلاقیتاتون بزارید 😎
pichak.net-46.gif
✨ @فارغ-التحصیلان-آلاء ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا⭐
✨ @دانش-آموزان-آلاء⭐
pichak.net-46.gif
1158234ipbspy0c8q.gif
سلام به یاران جــان😍
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..❤
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم😊
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه😅
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..💕
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن🙏❤
M.an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب😍
دعوت میکنم از :
خانوم
dlrm
اکالیپتوس
revival
گونش
@Saahaar
sheyda.fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام و درود به همه 🌻❤
لازم به توضیح اضافه نیست از اسم تاپیک مشخصه
این تاپیک رو زدم تا اینجا تجربیات آشپزی،پخت کیک،غذای های محلی و نوشیدنی های مورد علاقه مون
رو با هم به اشتراک بذاریم
و از هم پخت کلی خوراکی خوشمزه رو یاد بگیریم
و یه تفریحی باشه واسه اوقات فراغتمون و البته یه انگیزه واسه آشپزی
پس اینجا عکس اونها رو قرار بدید
و درصورت تمایل طرز تهیه شون رو هم بگین
دعوت میکنم از:
@soniaaa
Anzw 18
Gharibe Gomnam
@roghayeh-eftekhari
chichak am
@حامد-صباحی
@حمید-صباحی
m.hmt
@sania-Andiravan
z Gheibi
🌻🌻
و بقیه دوستان
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
توضیحات کامل درباره خوابگاه در این تاپیک !
.
42718713-37c0-4561-8704-99f1d29c2726-image.png
درود بر شما دوستان نازنین 🖐
امیداورم پاینده و تن درست باشید 🍃
در این تاپیک دعوت میکنم از دوستانی که در حال حاضر خوابگاهی هستند یا خوابگاهی بودند یا خوابگاهی خواهند شد ! تا اگر میشه این لطف بزرگ رو بکنن و تجربیات و دانسته هاشون رو به اشتراک بزارن. 🏡
خودم خیلی دوست دارم بدونم چی باید ببریم چی نباید ببریم ! و یکی از دغدغه هام اینه که خوابگاه اتو داره یا نه 😂 ! و اینکه کلا اگه نکته ای میدونن بگن.
سپاس فراوان 🙏 💙 💐
پانوشت : اگه این تاپیک پین بشه یا چیزی که به بیشتر دیدنش کمک کنه خیلی عالی میشه .
@ناظم
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
هفته های خوشحالی
-
خب امروزم مثل روز قبل رفتم رانندگی... خیلی خوب بود رفتیم چند تا از نقاط شلوغ شهر گشتیم و پارک از جلو و دوبل رو یادم داد و منم سریع یادشون گرفتم :smiling_face_with_open_mouth:
کلی هم درباره مسائل روز جامعه حرف زدیم ... خلاصه اینکه امروزم خوش گذشت بهم. دوست دارم فردا هم سریع بیاد برم رانندگی
بعدشم برگشتم با دوستم حرف زدیم... گفتیم... خندیدیم و در آخر برگشتم خونه و خوابیدم -
روز پنجم :)))))
میتونم بگم که امروز یکی از متفاوت ترین روزهای زندگیم بود، همیشه درگیر این قبیل حرفا بودم که نباید هیچ چیزی رو تو صورتت تغییر بدی، الان نچرال فیس باشی مده، حتما خدا میدونسته تو اینجوری خوشکل تر میشی و تورو اینطوری آفریده و...یه روز دختر عموم که خودش پزشک زیباییه گفت ببین، هر چیزی که تو صورتت دوسش نداری رو تغییر بده و درستش کن، ولی قبلش خوب راجبش فک کن، منم بعد از اون روز پا گذاشتم رو همه ی این حرفا و بالاخره بعد از چند سال اون کاری که دلم میخواست رو امروز انجام دادم،این چیزی بود که خیلی مشتاق بودم اتفاق بیوفته، با تمام دردا و زخم هایی که الان دارم تحمل میکنم ولی بسیار بسیار بسیار خوشحالم که اون تغییری که دلم میخواست رو ایجاد کردم، حداقل الان خیلی شادم که یه بارم که شده تو زندگیم یه کاری رو انجام دادم که خودم طالبش بودمهمین دیگه :)))) کل روز من حول همین محور گذشت اتفاق فرح بخش دیگه ای نیوفتاد که تعریفش کنم، البته یه چیزی هم SenatOr گفت بهم، که خیلی شادم کرد که خب نمیشه گفتش
-
برعکسِ خواهر و برادرای دیگه که اصلا دعوا نمیکنن و بهَم احترام میذارن و فلان،ما اگه دعوا نکنیم روزمون شب نمیشه،عوضش خیلی وقتا هوایِ همو داریم.مثلا هر وقت لواشک میخوام نه نمیگه و میره برام میگیره منم خیلی وقتا تقلبای زیستشو مینوشتم چون خطم ریزتره:)))) امروز به خاطر یه مسئله ای خیلی ناراحت بودم،رفت برام کیک گرفت که اون مسئله یادم بره هرچند گفته پولِ کیکو براش کارت به کارت کنم ولی همین کارش کلی خوشحالم کرد،دیگه دیلاق بی مصرف نیست میفهمه همه چیو:)))
[همه ی درساش خوبن جز زیست،چیکار کنه؟]
باشگاه رفتن هم خوشحالم میکنهامروز رفتم و خیلی خوش گذشت،حییییف که دیگه نمیتونم برم
و اینکه حرفایی که با negaarin گفتیم هم خوشحالم کرد -
خدارحمتش کنه ،پدربزرگم خیلی آدم متینی بود همیشه دوس داشتم بشینم پای حرفاش چندساعت،یادمه یبار داشت واسم حرف میزد؛
میگفت یبار یکی کنار ی رودخانه بود،ی جمجه از ی اسکلت رو میبینه توی جریانه آب،ک داره میگ؛خدایا از این بدترش نکن
طرف داد میزنه؛اهای احمق مگ از این وضعی ک داری بدتر هست؟
ک جمجه میخوره ب درخت و هزار تیکه میشه...زندگی ها فراز و نشیب داره،توی هر هفت روزی ممکنه روزای کمتربهتری هم باشه،امروز اتفاق های خوبی واسم نیفتاد صحنه های ک حتی یادشم حالمو بد میکنه اما
خداروشکر ک از این بدتر نشد : )
خوشحالی مجازیم اینکه؛
ی اهنگی رو خیلی وقت پیش گوش کرده بودم،فک میکردم دیگ پیداش نمیکنماخه ن اسمی ازش یادم بود نه متنی فقط ی ریتم
هست روی ی رقص آب،خواستید میتونید دان کنید؛
دانلود -
خب نوبتی هم باشه نوبت نوشتن ماست (:
امروز یه روز افتضاح از مبدا خستگی به مقصد هیچی و پوچی بود ): ولی خب همیشه این معادله تا تهش جواب نمیده ...
امروز مادرم چند تا لیست خرید نوشته چند بار رفتم بیرون خریدم و اومدم خیلی خسته شدم و عصبی اما اینا همش به عشق مادر بود ((((: حال خوب بعد خستگیش رو با هیچی عوض نمیکنم (: [رفیق بی کلک ننه ربطی نداره اما اگه تو قرابت اومد تو گزینه ها چیز دیگه ای نبود همینو بزنید ]
امروز فهمیدم که فردا تولد امام هادیه و بهم حس خوبی داد دلیلش هم شخصیه اصلا رو امام هادی غیرتی شدم
آخرین چیزی که همیشه حالم رو از بد به خوب و از افتضاح به پرفکت میاره هلیومه (((: متاسفانه اینجا کسی درکی از هلیومی نداره (: غالبا با اموجی اموشن لس شناخته میشه اما نمیدونید که اموشن فول درونی داره ک نگو (((: مرسی ک هستی *:
راستی الان ساعت : ۱۲:۳۴ این ترتیب هم خوشحالی داره ها
کلا بودن در کنار کسایی ک این پستو لایک میکنن باعث خوشحالیمه -
امروز صبح که بیدار شدم کمی بعد یکی از دوستام پیام داده بود کمی حرف زدیم
و یه آهنگ فان برام فرستاد (: جالب و فان بود کلی خندیدم
شعر خوندم ! شعر خیلی خوبه (:
امروز 7امین روزی هست که دارم می نویسم
تو این چند روز که تو چالش بودم اتفاقات جالبی افتاد
از حرف هایی که شنیدم و و و
خوشحالم که نزاشتم چیزای بی اهمیت ناراحتم کنناخوان ثالث میگه :
من اهل دوست داشتنم
تو اهل کجایی ؟خودتون رو دوست داشته باشین برای حال خوب خودتون تلاش کنید
برای سعادتتون تلاش کنید
(:
دلم می خواست بیشتر بنویسم (: -
روز هفتمآخرین روز
شروع خیلی خوبی بود
حس خوبیه که با مامانم همکلاسم...و کلی باهم میخندیم
اصن سوژه های کلاس ما دوتاییم
از طرفی شاگرد زرنگ ترین ها
ساعت ۷ و نیم صبح کنفرانس داشتم (مامان خانوم زیرچشمی به استاد گفتن مهسا خونده و خیلی کنفرانس رو کار کرده اول از اون بپرسید یهو خانوم برمیگرده میگه خب مهسا خانوم مثل اینکه شما خیلی اماده هستی بیا کنفرانس گفتم جااانم؟؟؟من؟؟؟
یهو لبخند مرموزانه ی مامانم که کنار دستم نشسته رو دیدم به این صورت اونطوری که احساس پیروزی میکنه که بالاخره موفق شده خلاصه اقا ما رفتیم پای تخته...کنفرانس دادم و خیلی عالی بود استاد گفت انصافا یه کف جانانه داشتو همه دست
زدن برام این کلا حس خوبی داشت!
بعد از اون یه صحبت دلنشین با یه عزیزدل داشتم
و بعد از اونم حقیقتش خواب بودم تا شب
خیلییی خسته شده بودم
هفت روز منم تموم شد
شاد و خندان باشین همیشه -
روز چهارم (دیروز )
1 دیروز اینقدر خسته بودم نفهمیدم کی خوابم برد !!
2 اولش حالم چندان رو به راه نبود....قرار نیست که همیشه حالم خوب باشه که اما قراره همیشه خودم حال خودم خوب کنم برای همین کلی کار دوست داشتنی انجام دادم از نقاشی و شعر خوانی وگوش دادن موزیک گرفته تا کار با دست چپ وشمردن معکوس اعداد مضرب سه و...
3 قراربود مهمان بیاد ،این اولین بار نبود که کارای آماده سازی خونه وپذیرایی من انجام میدادم اما اینکه مامان نبود ومهمان ها هم چندان آشنا نبودن یکم کار سخت می کرد اما خوشحالم که وقتی مامان خونه و...دید لبخند رضایتی زد
(زندگیمه دیگه ،لبخندش با همه دنیا عوض نمی کنم )
4دیروز خواهری غافلگیرم کرد با هدیه ش
5برنامه درسی وکاریم خوب پیش میره وهمین حالم خوب می کنه
6 همین که خانواده م هستن ،دوستام هستن خودش خوبه
پ.ن1:بابت تاخیرم عذر می خوام
پ.ن2:دلم می خواست کلی حرف بزنم اما فکر کنم تا همین جا کافیه
پ.ن3:برای لحظه ها ی خودمون وبقیه ارزش قائل باشیم ،برای بهتر شدن برای شاد بودن منتظر یه اتفاق یا ساعت خاص نباشیم. قدم برداریم واسه خوب شدن حالمون
** هر چند زمین گیر بود دانه ی امید /دست کرم ابر گهر بار بلند است **
-
امروز بهترین روزِ زندگیم بود...
باورم نمیشه...حتی نمیتونم بنویسم...
از روزی که رفتم دکتر و اون جمله رو شنیدم ازش،60 روزی میگذره،60روزی که زنده بودم اما زندگی نکردم(بقول فرهاد توی فیلم شهرزاد)
خیلی سخت بود تحمل نگاه هایی که مثلا میخواستن بگن دلشون برام میسوزه...
خیلی سخت بود شنیدن حرفایی مثلِ"واست دعا میکنیم جوابِ آزمایش هات برعکسِ اون چیزی باشه که دکتر بهت گفته"
سخت تر از همه دیدنِ اشکِ پدر و مادرم بود...
بعضی موقع واقعا هیچ کاری از دستِ خودت برنمیاد،جز دعا،جز التماس به خدایی که میتونه همه چی رو تغییر بده...
نمیخوام خیلی وارد جزئیات بشم،چون با یادآوریش حالم بد میشه،چون دیگه همهیِ اون آزمایش ها و دکتر رفتنا تموم شد
اشکایی که دارن میفتَن پایین،از شوقَن و شرمندگی در مقابل خدا،خدایی که خیلی وقتا فراموش کردم هست...خیلی وقتا بهش گفتم چرا نیستی پس؟گفتم چرا من؟...خدایی که الان فهمیدم خیلی خیلی خیلی بزرگه و هوامونو داره و حتی نمیتونم با کلمات توصیفش کنم...
+انجمن و بچه ها(تگ نمیکنم،ممکنه یادم بره بعضیارو)خیلی کمکم کردن،ممنونم ازتون به کسی نگفته بودم مشکلم رو، چون نمیخواستم حتی 1ثانیه فکرِ کسی مشغول شه،اما اگه نبودین شاید دیوونه میشدم واقعا وقتی میومدم اینجا همه یِ مشکلات یادم میرفت مرسی که بودین و هستین و اینا:))
امروز هفتمین خوشحالی نوشت من بود،ممنون که خوندین:)
شاد باشید -
ســـــــــــلام
%(#008eb5)[اولـــــــین روز.]
در کل امروز اتفاق خاص و هیجان انگیزی برام نیفتاد به جز تیراندازی اون چسبه ک تو خــودنویس گفتم و پام سوخت ولی خب خندیدیم باهاش.
دیگه اینکه تراشه های اون سیخای چوبیِ گُلا، دقیقا رفته تو نقطه ای از انگشتم ک جای نیش زنبورههرکاریَم میکنم در نمیاد دستم به هرچی میخوره انگار برق گرفتتم
اتفاق خوب بعدی اینکه میخواستم شرو کنم ب خوندن ک یه اتفاقایی افتاد ک خوندنم کنسل شد فلن
%(#0400ff)[استقلالم] ک 3-1 باختهتیم تیمِ شیرانِ پاکتیه
شانس آوردم ک منو ب چالش دعوت کردین تا با این اتفاقا بازم خوشحال باشم همچین آدم پایبندی هستم من
بین این اتفاقای خوب اتفاق خوبتر اینکه %(#8000ff)[برا عربی] برنامه مینویسم️
پست negaarin ک چی بگم اصن️ خیلی خوشگل بود
پست قبلی SenatOr هم خوشالم کرد خداروشکر ک خوبه️
%(#ff00c8)[خیلی خفن بود. نه؟] روزای بعدی سعی میکنم اتفاقای خاصی رو به زور مجــــبور به افتادن کنم تاگند زده نشه به تاپیک️ -
امروز روز بدی نبود ولی آخرش بد شد...
خداحافظ. -
روز پنجم
امروز از اون روزای پر اتفاق بود
چند وقته سرم کلی شلوغه همین خودش کلی خوب و باعث میشه خیلی فکر نکنم در مورد اتفاقات ناراحت کننده
امروزم مثل همیشه موزیک گوش دادم
نشستم رو صندلیم وبا یه لیوان چای خوش طعم وعطر کتاب خوندم تو تایم استراحتم
افزایش دادم ساعت مطالعه ام
با خواهری حرف زدم
نوشتم
نوشتن خیلی خوبه خیلی
سر دردم با کلی ترفند خوب کردم و الان بهترم
رنگ مورد علاقه م استفاده کردم
مرا هزار امید است وهر هزار تویی ...
-
عاقا امروز خیلی خوب بود
ببین ی موقع توی ی روز هیچ کاری نمیکنی ولی دائم فکرت هست واسه ی کارات و..
امروز صبح گفتم تا غروب هرچی دوس داری انجام بده(البته در چارچوب اسلام)
همه ی این روزام اینطوری میره هاولی خب چون امروز مجوزش بود ی حال دیگ ای داشت...
شب هم اینجا انقدر خندیدم یادمه اخر بار ک انقدر خندیدم ک نفسم بند بیاد سه سال پیش ی روز صبح ب پدرم بود
-
روز پنجم !
کمی متفاوت و خیلی بهتر از هر روز .. امروز رفتم بیرون خرید مثل دیروز و روزای قبل (((: رفتم پیش دوستم یکم گفتیم و شنیدیم گفتیم ما که میخوایم اینجا حرف بزنیم بریم کوه حرف بزنیم (: رفتیم موازی چشمه تعریف کردیم و خندیدیم و تجدید خاطرات خاک گرفته و یه فوت محکم ...
به یه نفر قول های مهمی دادم (: کلا قول دادن بهم حس خوبی میده اینکه یه نفر حاضره بشنوه تو رو و انقدر براش مهم باشی ک بهش قول بدی خیلی خوبه(:
کمتر توی نت چرخیدم و سعی کردم کنترل کنم و بازم حس کنترل و حس پدری برای خودم کنترل خیلی خوبه
کارهای فتوشاپ و گرافیکی بهم حس تخلیه شدن میده (: امروز کمی تخلیه شدم
.
مث همیشه نمیدونم چرا اینو آخر مینویسیم اما همیشه مهم ترینا آخرن (: حدس بزنین دیگه نمیخواد ... هلیوم ((: باهام حرف زد امشب و کلی حس خوب بهم داد (: Helium
انقدر خوشحالیم که خوش و حال از هم نای جدایی ندارند -
مرسی از M.an که منو به این چالش هیجان انگیز و
پر انرژی دعوت کرد%(#000000)[روز اول]
باتوجه به اینکه چندروزی حس شاعری!! بنده گل کرده تصمیم گرفتم دست به قلم بشم وهنرهاموبه رختون بکشم ولی گیرنده های مغزی!! حتی افتخار پاسخ به درخواستمو ندادن!!
یه اتفاق جالب امروز اینه که ارکان (برادرزاده ام) برای اولین بار گفت ماما ! داداش خان ازروی غیرت فرمود حتما گرسنشه
خفن ترین خبراین هفته:اومدن دوست جونی ازکیش هستش .
%(#000000)[قرارملاقات بسی نزدیک است]️تجربه ثابت کرده اکیپ دخترونه ۴ساعت برنامه میریزن دقیقه ۹۰ کنسلش میکنن
امروز تصمیم گرفتم رمان بخونم ولی از اونجا که بی حوصلگی مهمان همیشگیه منه اونو سپردم به روز شنبه ای که اگه ساعت 7:01 بیدارشدم باطله وتحویل شیفت میده به شنبه بعدی!
حرفی از دوپامین : SenatOr مرسی که ساعات حضورت درکناریاسی حکم خودتنظیمی مثبت داره
پ.ن: روز روتینی خالی از اتفاقات هیجان انگیز بود!
اماخداروشکر که امروز هم زیرسایه ی
خانواده ی عزیزتر ازجانم بودم!زندگی باید کرد
گرچه روی دورِ تکراره...
باروحیات بی تاب وبیقراره...
اما تانفس میدمد...
میجنگم
تابه آرزوهام بگه آره
#یاسی -
سلام من اومدم
اولین روز :
اولین خوشحالی امروزم بخاطر دعوت عزیز دلم M.an مدیر خانوم از من تو این تاپیک بسیار جالب و جذابه راستش منتظر بودم که کی میخوان منم دعوت کنند :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: .
بعدش دید ن این عکس دعوت از من بود که کلی بابتش ذوق کردم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: مرسی رز بانو
راستش این روزا زیاد حالم خوب نیست :چون قبلا هم گفته ام که دوستم تومور داره و بدخیم هست ... [(براش دعا کنید...مرسی )] ... منم دقیقا این وضعیت رو تجربه کردم... ک اخرشم فهمیدن چیزی نیست و تشخیص غلط بوده ..! خیلی امیدوار بودم که برای دوستمم اینجوری باشه و متاسفانه حقیقت داشت... خیلی خوب بیشتر از این ناراحت نکنم ..اومدیم اینجا تا از خوشحالیامون بگیم
دعا یادتون نره ....
رفته بودم مسافرت ذاتن از عکسایی که میذاشتم همه متوجه میشدن :smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes: :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: خیلی خوش گذشت ..خیلییییییییی.. میتونم بگم از بهترین روزای امسال بود
_من هرروز باشگاه میرم .... دیشب چون دیر خوابیده بودم ... راستش تا صبح انجمن بودم براهمین دیر خوابیدم صبحم 9.30باشگاه داشتم خواب مونده بودم ولی داداشمم که 8سالشه صبح اومد و بوسم کرد و از خواب بیدارم کرد گفت فازی پاچو بلو باچگاهت عاشقشم ینی یجوری با انرژی از خواب بیدار شدم که انگار همون ادمی نبودم که تا صبح بیدار مونده بود .. خییلی حس محشریه ... کاش همه تجربه اش کنند
_اومدم خونه مامانم خبر داد ک دوتا دختر عموهام ازدواج کردن هردو خواهر یکهویی دوتا دختر عمو هام هم سن منو و خواهرم هستن دوتایی یهویی نامزد شدن یکم شوکه شدم ولی با بتش خیلی خوشحال بودم چون هم اونا بلاخره ازدواج کردن و هم اینکه ما 4تا باهم تو رقابت بودیم. . اون دوتا هم تجربی میخوندن دوتا از رقبا کم شده خودش یه پیشرفت بزرگه :face_with_stuck-out_tongue: حسود هم خودتونید :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
__ سومی اینکه الان زلزله اس همین الان یهویی و من هنوز سالمم و خوشحالم که سالمم
گزارش امروز همین بود ...
ببخشید اگه یکم زیاد حرف زدم :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
امیدوارم همیشه خندون باشیم و انقد دلیل برای خندیدن باشه که غم هامون اصن از یادمون بره...
#طبق همیشه شعارمو میگم ... خوب باش -خوب ببین- خوبی کن -خودتو با خوبی ب رخ بکش
تا پست بعدی ب خدا میسپارمتون ..زلزله اس منم فرار کنم
-
%(#ff00bf)[سلام]
%(#00bfff)[دومین روز]
امروز گیفتای عیدغدیر تموم شد بالاخرهبا همه ماجراهاش.
از جمله اینکه خواهرم نـمَدا رو گذاشته بود رو پاش داشت با آراااامش الگوی گُــلا رو قیچی میکرد. بعد دید هربار داشته دامنشم قیچی میکرده الان دامنش انگار چن تا خمپاره خورده
عصر برای اولین بار احساس گشنگی کردم ولی ناهار ماهی بود مجبور شدم کره عسل بخورم الان اینقد خوشحالم که احساس میکنم وزن اضافه کردم
تاول انگشتِ زهره رو ناز کردم که خوب شه گوگووولییی تاولشو میگماا
امروز روز خوشگلیم بود چون این اتفاق نادره و چن وخ یه بار پیش میاد ک زهره بگه خوشگل شدیااا گفتم ک بگم
تاپیـــــــک عربی رو هم زدم به سلامتی