-
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
هووووووووووووووووووووووووورررررررررررررررراااااااااااااااااااااا
گله سوم برای پرسپولیس
بوق بوق دست دستبا کی؟!چن چن
باسپاهان
3-1به نفع پرسپولیسنوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهفااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
هووووووووووووووووووووووووورررررررررررررررراااااااااااااااااااااا
گله سوم برای پرسپولیس
بوق بوق دست دستبا کی؟!چن چن
باسپاهان
3-1به نفع پرسپولیسایول
ما شا الله
http://forum.alaatv.com/plugins/nodebb-plugin-emoji-apple/static/images/clap.png -
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردمنوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردماز فردا شروعی دوباره
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما 9 ماه وقت داریم!میتونیم یه کار بزرگی کنیم واقعا
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من اگه به اون چیزی که میخوام برسم میشم یکی ا شگفتی سال بعد!خخخخخخخ!از رتبه (یه عدد بزرگیو میگه)به رتبه( یه عدد 3 رقمی یا دورقمی :))خخخخخ!
-
@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردماز فردا شروعی دوباره
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردماز فردا شروعی دوباره
سلام
شروع دوباره خیلی سخته چون کلا شروع سخته چون سخت ترین قدم قدم اوله و چون اگه هر بار بگی شروعی دوباره دفعات بعد هم میتونی بگی پس یکبار شروع کن و در ادامه مسیر بعد زمین خوردن برنگرد اول مسیر مسابقه بلکه ادامه بده -
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردماز فردا شروعی دوباره
سلام
شروع دوباره خیلی سخته چون کلا شروع سخته چون سخت ترین قدم قدم اوله و چون اگه هر بار بگی شروعی دوباره دفعات بعد هم میتونی بگی پس یکبار شروع کن و در ادامه مسیر بعد زمین خوردن برنگرد اول مسیر مسابقه بلکه ادامه بدهنوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@مهساااا من خودم پارسال تابهمن عالی بودم
اما بعدش همه چیز خراب شد
چون من زیس رو برا اولین بار بود که میخوندم بدون هیچ راهنمایی
اما حس کردم فایده نداره
من فقط تونسته بودم کلیات زیست بفهمم
کاملا ناامید وسردرگم بودم
بیخیال شده بودم
اما امسال تصمیم گرفتن به خانوادم خودم ثابت کنم که 12 سال درس خوندنم الکی نبوده
البته وقتیم میام اینجا و میبینم بچه ها همه موفق شدن و بچه هایی ام برا سال بعد دارن میخونن که به خودشون ایمان دارن منم روحیم قوی میشه و با لذت درس میخونم
بچه ها لطفا هر از چندی بیاین اینجا و از هدفتون وایمان به هدفتون بگین باورکنین رو هر کی اثر نذاره رو من موثر
البته یه سری اتفاقاتیم تو زندگیم افتاده که باعث شد من فقط به درس فک کنم
متاسفانه چون از جای دیگه ضربه خوردم حالا یه جورایی میخوام این شکلی انتقام بگیرم از این قسمت وسرنوشتو......
فک میکنم این بهترین راهیه که انتخاب کردماز فردا شروعی دوباره
سلام
شروع دوباره خیلی سخته چون کلا شروع سخته چون سخت ترین قدم قدم اوله و چون اگه هر بار بگی شروعی دوباره دفعات بعد هم میتونی بگی پس یکبار شروع کن و در ادامه مسیر بعد زمین خوردن برنگرد اول مسیر مسابقه بلکه ادامه بدهدومین شروعمه من :|!تو تابستون خونده بودم :|
-
سلام
رفقا یه سوال تو ذهنمه لطفا بدون موضع گیری و شوخی و به طور جدی و شفاف جواب بدید اگه افتخار دادید که جواب بدید
سوالم اینه که
چرا امسال موفق نشدیم ؟منظورم خود شماست چرا با وجود امکاناتی که اینجا بود موفق نشدیم؟اشتباهاتی که کردیم چیا بود؟اشتباه در استفاده از این امکانات و یا وسواس در استفاده؟
بهتر بود چیکار میکردیم؟
خوشحال میشم با نظرات متفکرانه و تامل برانگیزتون خوشحالمون کنید
دوستون دارم
دکتر جواد .م .دانشجوی پزشکی دانشگاه تهراننوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام
رفقا یه سوال تو ذهنمه لطفا بدون موضع گیری و شوخی و به طور جدی و شفاف جواب بدید اگه افتخار دادید که جواب بدید
سوالم اینه که
چرا امسال موفق نشدیم ؟منظورم خود شماست چرا با وجود امکاناتی که اینجا بود موفق نشدیم؟اشتباهاتی که کردیم چیا بود؟اشتباه در استفاده از این امکانات و یا وسواس در استفاده؟
بهتر بود چیکار میکردیم؟
خوشحال میشم با نظرات متفکرانه و تامل برانگیزتون خوشحالمون کنید
دوستون دارم
دکتر جواد .م .دانشجوی پزشکی دانشگاه تهرانمن درسیو که میخوندم دوره نداشتم
دیر شروع کردم و خیلی کم تلاش نکردم
امسال تصمیم دارم به امید خدا نهایت تلاشمو کنم
و درسایی رو که میخونمو مرور کنم
دکتر مژگان.دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران -
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مگر مي شود...
مگر مي شود پائيز را ديد و عاشق نشد؟مگر مي شود مهر باشد و مهري در دل نداشت؟مگر مي شود رنگهاي الوان برگهاي خسته از شادابي!را ديد و دل به پير شدن در راه عشق نبست؟مگر مي شود صداي خش خش برگهاي زردي كه ملتمسانه گامهاي مارا برروي خود فرا مي خوانند،تا فداي خشكي درختانشان شوند،را شنيد و عاشق نشد؟مگر مي شود خورشيد كم فروغ مهر را كه لا جون است و بي رمق برروي پوست خود سوار بر باد ملايم پائيزي حس كرد و جان نداد براي قدم زدن در خيابان هاي پائيزي شهر؟مگر مي شود نمه باران خيس بر خاك باغچه ها را بوئيد و روح را از پرواز بر فراز آبان سربلند منع كرد؟مگر مي شود دختركان رنگارنگ با كوله پشتي هاي بزرگ تر از جان نحيفشان با آن مقنعه هاي كج و ماوج را ديد و عاشق زندگي نشد؟مگر مي شود پسركان شيطان و بازيگوش در حال فوتبال با سنگريزه ها را ديد و به حال شاد بودنشان غبطه نخورد؟
پائيز است ديگر...فصل عاشق شدن و عاشق ماندن.
فصل رفتن زير باران با يك باراني بلند با يقه ي برگشته به بالا و دستاني در جيب...و فكري پر از زيبايي و شادآبي.
فصل خواندن هاي بي بهانه و رسيدن هاي عاشقانه.
فصل نوشتن هاي پراكنده و گفتن هاي بي نشانه.
فصل پريدن با بالهاي خيس و نشستن هاي ناشيانه.
فصل تحربه كردن هاي بي عقلانه.
فصل راه رفتنهاي بي انتها.
فصل من ... فصل تو ... فصل ما.
پائيز هميشه براي من خاص بود و متفاوت.اصلا تمام سال را منتظر اين فصل بودم و هستم تا بيايد و مرا با خود ببرد به اوج آسمانها ي سياه و ابري پائيز كه از آن بالا ببينم زمين و گرد بودنش را،ببينم آنهائي را كه دوست دارم و رسيدنشان را.
پائيز زيباست، پس بايد زيبا ديدش و زيبا دوستش داشت كه همين دم را غنيمت است.بيايد به ياد هم كفشها و باراني ها از صندوقچه ها در آوريم و با اولين باران عاشقانه به زير باران پائيزي برويم و عاشقي كنيم،خود را بيابيم و دلمان را صيقل دهيم به مهرباني و بخشندگي آسمان و بارانش و چشم هايمان را بشوريم به آب زلالش
و سر خم كنيم به جلال و عظمت خالقش...
مهر بر شما و من مبارك.
#پدرام فرهاديان# -
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۶:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
sohrab در همایش زیست شناسی پوریا رحیمی اردوی مطالعاتی آموزشی فرات ( 94-95) | آلاء گفته است:
دوستان توضیحات جلسه ی 63و 64 و 65 رو چه کسی می نویسه ؟ تا منم یه خبر خوش بدم
هرکی دیده خوب بنویسه . اقا سهراب خبر خوش دارن
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آلبرت اینشتین به چارلی چاپلین :
آن چه که بیش از هر چیزی درباره ی هنر تو می ستایم ، جهانی بودن آنست. تو واژه ایی بر زبان نمی آوری ، اما همه ی جهان تو را می فهمند .
چاپلین در پاسخ گفت :
اما کار تو بزرگترست ، همه ی جهان تو را می ستایند ، در حالی که هیچ کس نمی فهمد تو چه می گویی
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۸:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بالاترین درصد زیست امسال!93 درصد!رتبه 43 کنکور این درصدو تونسه بود بزنه!
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۸:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آرزوی شاگرد و واکنش معلم
این داستان درباره شخصی به نام مونتی روبرتز است...
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»️
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشدو هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزومند آرزوهای شما
پوریا رحیمی
@pouryarahimi -
آرزوی شاگرد و واکنش معلم
این داستان درباره شخصی به نام مونتی روبرتز است...
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»️
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشدو هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزومند آرزوهای شما
پوریا رحیمی
@pouryarahimiنوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
آرزوی شاگرد و واکنش معلم
این داستان درباره شخصی به نام مونتی روبرتز است...
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»️
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشدو هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزومند آرزوهای شما
پوریا رحیمی
@pouryarahimiهرکسی که هر چی بهتون میگه مهم نیس!مهم اون چیزی که باعث میشه ازش در مقابل این گفته ها دفاع کنین!همون هدف!مهم هدفه که چقد دوسش داشته باشین!
-
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
آرزوی شاگرد و واکنش معلم
این داستان درباره شخصی به نام مونتی روبرتز است...
وقتی که یک بچه بود، پدرش به عنوان یک مربی اسب برای تربیت اسبها از یک اصطبل به اصطبل دیگر و از یک مزرعه به مزرعه دیگر در گردش بود. به همین خاطر مدرسهاش در طول سال چند بار عوض میشد.یک روز، وقتی که شاگرد دبیرستان بود، معلم از شاگردان خواست که بنویسند وقتی که بزرگ شدند میخواهند چه کاره شوند.
او یک دقیقه هم صبر نکرد و هفت صفحه کاغذ درباره هدفش که میخواست مالک یک مزرعه اسب باشد نوشت، او همه چیز را با جزئیات کامل نوشت و حتی طرحی از آن مکان با اصطبلها و ویلایش کشید.
دو روز بعد او نوشتهاش را با یک نمره F (پائینترین نمره) در صفحه اول دریافت کرد.بعد از کلاس، نزد معلم رفت و پرسید، «چرا من پائینترین نمره را گرفتم؟» معلم پاسخ داد: «این آرزو برای بچهای مثل تو که نه پول دارد، نه امکانات و از یک خانواده دورهگرد است خیلی غیرواقعی است.
به هیچ وجه ممکن نیست روزی به این آرزوی بزرگ دست پیدا کنی.» سپس پیشنهاد کرد دوباره بنویسد و آرزوی واقعیتری داشته باشد.
پسر به منزل رفت و از پدرش پرسید که چکار باید بکند. پدر پاسخ داد:«این تصمیم خیلی برای تو مهم است. پس خودت باید به آن فکر کنی.»
پس از چند روز، پسر همان نوشته را برای معلمش برد. هیچ تغییری در آن نداد و گفت: «شما نمره F را نگهدار و من آرزویم را نگه میدارم.»️
اکنون مونتی رابرتز مالک خانهای با زیربنای 400 متر مربع در وسط یک مزرعه اسب به مساحت 8 هکتار میباشدو هنوز آن نوشته را با خودش دارد و آن را قاب گرفته و بالای شومینهاش نصب کرده است.
بخاطر داشته باشید، باید به حرف دل خود گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس رویایتان را از شما بگیرد.
آرزومند آرزوهای شما
پوریا رحیمی
@pouryarahimiهرکسی که هر چی بهتون میگه مهم نیس!مهم اون چیزی که باعث میشه ازش در مقابل این گفته ها دفاع کنین!همون هدف!مهم هدفه که چقد دوسش داشته باشین!
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمنم میخوام یه خاطره تعریف کنم از یکی از دوستای عموم........
به نظرم واقعا خووووبه
یکی از دوستای عموم دانشجوی یکی از رشته های مهندسی تو یکی از دانشگاه های معتبر کشور بودش ..... شهرش نمیگم .......
خودش تعریف میکرد میگ
من واقعا سر کلاس درسی رو که استادا میدادن نمیفهمیدن نه اینکه نخونم نه ...
واقعا نمیفهمیدم
یه روز یکی از استادامون منو کشوند بیرون کلاس بهم گف الکی وقتت تلف نکن تو هیچی یاد نمیگیری برو دنبال یه چیز دیگه
ا.ن ر.ز اون حرفش به غیرتم بر خورد
تصمیم گرفتم به زور هر چنگ ودندونی شده بخونم و دکترای اون رشته رو بگیرم و بشم یکی از قدرت مندای اون رشته ......
همینم شد...........
الان سالها از اون روز میگذره و من تو یکی از دانشگاهای تهران دارم درس میدم ....
انقدم سرم شلوغ که تدریس برام فقط یه سرگرمیه.....
امسال همون استاد که اون حرف بهم زد امروز شده شاگرد من ....................!!!!!!!!!!!!!!
بعد کلاس بهش گفتم خیلی مدیونتم اگه اون روز اون حرف بهم نزده بودی من الان اینجا نمیرسیدم!!!!!!!!!!!! -
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکی بیادش از این حرفا به من بزنه!توروخدا!خخخخخخخ!واقعا چرا من از اینا زیاد میشنوم!ولی کسی بهم چیزی نگفته تا حالا
-
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب همگی خوش!انشالله امسال مهرماهمون با همه مهرماها فرق داشته باشه و بتونین به هدفی که دارین برسین!
موفق باشین -
نوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۲۰:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدايا...
آغوشت را امشب به من می دهی ؟
برایِ گفتن چیزی ندارم
اما برایِ شنفتنِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
-
شب همگی خوش!انشالله امسال مهرماهمون با همه مهرماها فرق داشته باشه و بتونین به هدفی که دارین برسین!
موفق باشیننوشتهشده در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۲۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
شب همگی خوش!انشالله امسال مهرماهمون با همه مهرماها فرق داشته باشه و بتونین به هدفی که دارین برسین!
موفق باشینان شاالله
بخصوص اینکه تولد منم تو مهره -
نوشتهشده در ۱ مهر ۱۳۹۵، ۲:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده