Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون
هرچی تودلته بریز بیرون7
M.anM
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
A
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
والیپر دانشگاه تهران🏛
Hhh HhH
Topic thumbnail image
غیر درسی
بویِ امید ✨
S.daniyal hosseinyS
راستش بعد از موضوعِ «قشنگ‌ترین تعریف»، یه‌وقتایی می‌شد که یه‌چیزی رو می‌خواستم درونش بنویسم ولی می‌دیدم این یه «تعریف» نیست. برای همین تصمیم گرفتم این موضوع رو ایجاد کنم. ‌ اینجا بیاین از لحظه‌هاتون بنویسین. از یه «آن». از اون لحظه‌ای که انگار همه‌چیز در به‌جاترین شکل ممکن خودش بود. مثل اون لحظه‌ای که دوتا قطعه رو جا می‌زنن و صدای جا رفتنش به جون آدم جلا می‌ده. اینجا از اون لحظه‌ای بنویسین که انگار دنیا حتی برای یک‌لحظه مال شما بود. ‌ از یه‌ خط چشم که امروز درست کشیدی، از اینکه امروز کیک پختی و خوشمزه شده، از اینکه امروز یه لایی تمیز کشیدی و ذوق خودتو کردی، از اینکه توی فیفا رو دستت نیست و امروز همه رو سوسک کردی بگیر، تا کارای گنده‌گنده، تا قبول شدن توی فلان آزمون و گرفتن گواهینامه و اومدن یه رفیق قدیمیِ مهاجرت‌کرده به ایران... و هزارتا اتفاق ریز و درشت دیگه. ‌ دلم می‌خواد این موضوع «بوی امید» بده. همین
غیر درسی
chatgpt در مورد تو چه فکری می کنه؟
M.anM
سلام بچه ها خوبین؟ مطمئنم که توی این سال از ChatGPT استفاده کردی. شاید برای تکالیف، شاید برای سوالات خفن یا شاید حتی برای دقایق خنده‌دار! چند روزی هست chatgpt داره برای کاربرها یه پیام میده در مورد سال ۲۰۲۵ که به مرور برای کاربرها فعال میشه نمیدونم برای شما هم فعال شده یا نه؟ از لینک زیر می تونی بهش دسترسی داشته باشی https://www.chatgpt.com/?q=YourYearWithChatGPT ببینید به شما چی میگه؟ از تجربه هاتون بگین و بگین برای چیا استفاده می کنید اگه دوست داشتی اسکرین شات هم برامون بفرستید
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
دنبال همیار برای خوندن کنکور فرهنگیان
S
پاسخ: هرچی تودلته بریز بیرون7
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
طبیعت
Matin Mousavi 1M
Topic thumbnail image
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
پناه دل 🌱
_
بعضی وقت‌ها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمی‌دونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعه‌ای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیه‌هایی از قرآن که آرامش‌بخشن و همین‌طور فیلم‌ها، عکس‌ها یا جمله‌هایی که می‌تونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظه‌های سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
انتخاب رشته
F
سلام من هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی سبک خوندم و الان مهندسی هوافضا پیام نور قبول شدم و ریاضیم هم ضعیفه بنظرتون میتونم ادامه بدم یا نه یا بنظرتون چه رشته ای باید برم؟
غیر درسی
تست زنی
T
دورود دوستان شما چه منبع تستی رو پیشنهاد میکنید
غیر درسی
کانال شـــ🌱ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
Sadra00S
داشتم داستان شروع استارتاپ‌های خارجی رو می‌خوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیه‌شون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریع‌تر جلو رفت. مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقه‌ی رشدش. یا Notion یکی از بزرگ‌ترین جهش‌هاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریع‌تر مسیر توسعه رو درست کنن. . اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایده‌ش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟» برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده می‌تونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم. این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا می‌خواست ایده‌ای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من می‌تونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمی‌گرده به شما و فعالیتتون. لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
107.1k دیدگاه‌ها 457 کاربران 3.3m بازدیدها 362 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • فااطمهف آفلاین
    فااطمهف آفلاین
    فااطمه
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #14901

    دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

    بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

    دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

    هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

    آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
    اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

    می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

    AmirbernosiA عااطفهع A 3 پاسخ آخرین پاسخ
    3
    • ا آفلاین
      ا آفلاین
      ااااا
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #14902

      0_1483916760009_10722303-8224-l.jpg

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      0
      • ا آفلاین
        ا آفلاین
        ااااا
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #14903

        0_1483916784022_Jomalate-Elhambakhsh-22.jpg

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • ا آفلاین
          ا آفلاین
          ااااا
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #14904

          0_1483916823528_1450438545314700.jpg

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          0
          • فااطمهف فااطمه

            دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

            بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

            دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

            هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

            آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
            اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

            AmirbernosiA آفلاین
            AmirbernosiA آفلاین
            Amirbernosi
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #14905

            فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

            دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

            بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

            دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

            هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

            آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
            اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

            حرف دلمو زدین

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • AmirbernosiA آفلاین
              AmirbernosiA آفلاین
              Amirbernosi
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #14906

              0_1476100805150_upload-026df4fb-ae5f-48b8-bcf9-982ccb506173
              دستش که به آب خـورد
              یـاد وصیـت پدرش افتاد
              " کنارش بمان "
              مظلوم تر از او نیست
              چنان سراسیمه بازگشت
              که دست هایش را جا گذاشت
              🌹🌹التماس دعا🌹🌹

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              1
              • فااطمهف فااطمه

                دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                عااطفهع آفلاین
                عااطفهع آفلاین
                عااطفه
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #14907

                فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                مورد زیاد داشتیم
                خخخخ
                تو مدرسه دخترونه تا قبل از دانشگاهش پرررراین چیزایی که گفتی
                خخخ
                😜
                فقط
                در مورد دوران پشت کنکوری حرفی نزدی 😀 تو این دوره تکلیف چیه😝

                دختر !
                !این طور به من نگاه نکن !
                این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
                این خبط شما ارزوی من است !!!
                بزرگ علوی !چشم هایش !

                فااطمهف 1 پاسخ آخرین پاسخ
                1
                • عااطفهع عااطفه

                  فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                  دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                  بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                  دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                  هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                  آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                  اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                  مورد زیاد داشتیم
                  خخخخ
                  تو مدرسه دخترونه تا قبل از دانشگاهش پرررراین چیزایی که گفتی
                  خخخ
                  😜
                  فقط
                  در مورد دوران پشت کنکوری حرفی نزدی 😀 تو این دوره تکلیف چیه😝

                  فااطمهف آفلاین
                  فااطمهف آفلاین
                  فااطمه
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #14908

                  @بچه-مردم.m* در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                  فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                  دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                  بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                  دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                  هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                  آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                  اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                  مورد زیاد داشتیم
                  خخخخ
                  تو مدرسه دخترونه تا قبل از دانشگاهش پرررراین چیزایی که گفتی
                  خخخ
                  😜
                  فقط
                  در مورد دوران پشت کنکوری حرفی نزدی 😀 تو این دوره تکلیف چیه😝

                  نمیدونم باید از اونیکه نوشته سوال کنم 😂
                  خودم بعضی جاهاشو قبول ندارم 😑

                  می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

                  عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • فااطمهف فااطمه

                    @بچه-مردم.m* در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                    فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                    دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                    بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                    دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                    هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                    آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                    اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                    مورد زیاد داشتیم
                    خخخخ
                    تو مدرسه دخترونه تا قبل از دانشگاهش پرررراین چیزایی که گفتی
                    خخخ
                    😜
                    فقط
                    در مورد دوران پشت کنکوری حرفی نزدی 😀 تو این دوره تکلیف چیه😝

                    نمیدونم باید از اونیکه نوشته سوال کنم 😂
                    خودم بعضی جاهاشو قبول ندارم 😑

                    عااطفهع آفلاین
                    عااطفهع آفلاین
                    عااطفه
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #14909

                    من خودم این جوری نبودم
                    ینی حس و حالش نبود
                    هنوزم نیس
                    اما همیشه میگن اونایی که اهل این جور چیزا نیستن یه روزی بدجور دلشون گیر میکنه /.....😅

                    دختر !
                    !این طور به من نگاه نکن !
                    این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
                    این خبط شما ارزوی من است !!!
                    بزرگ علوی !چشم هایش !

                    فااطمهف A 2 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • عااطفهع عااطفه

                      من خودم این جوری نبودم
                      ینی حس و حالش نبود
                      هنوزم نیس
                      اما همیشه میگن اونایی که اهل این جور چیزا نیستن یه روزی بدجور دلشون گیر میکنه /.....😅

                      فااطمهف آفلاین
                      فااطمهف آفلاین
                      فااطمه
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #14910

                      @بچه-مردم.m* در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                      من خودم این جوری نبودم
                      ینی حس و حالش نبود
                      هنوزم نیس
                      اما همیشه میگن اونایی که اهل این جور چیزا نیستن یه روزی بدجور دلشون گیر میکنه /.....😅

                      اوه
                      اوه
                      خدا بداد برسه 😜

                      می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • عااطفهع عااطفه

                        من خودم این جوری نبودم
                        ینی حس و حالش نبود
                        هنوزم نیس
                        اما همیشه میگن اونایی که اهل این جور چیزا نیستن یه روزی بدجور دلشون گیر میکنه /.....😅

                        A آفلاین
                        A آفلاین
                        astmn5975uhfkep
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #14911

                        @بچه-مردم.m* در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                        من خودم این جوری نبودم
                        ینی حس و حالش نبود
                        هنوزم نیس
                        اما همیشه میگن اونایی که اهل این جور چیزا نیستن یه روزی بدجور دلشون گیر میکنه /.....😅

                        خودتون میگید میگن......

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        0
                        • AmirbernosiA آفلاین
                          AmirbernosiA آفلاین
                          Amirbernosi
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #14912

                          واقعا نمیدونم چرا دخترا بازی با ماها رو دوس دارن!البته بعضیاشون!مگه ما چه گناهی کردیم😢

                          عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          0
                          • فااطمهف فااطمه

                            دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                            بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                            دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                            هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                            آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                            اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                            A آفلاین
                            A آفلاین
                            astmn5975uhfkep
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #14913
                            این پست پاک شده!
                            AmirbernosiA 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • A astmn5975uhfkep

                              این پست پاک شده!

                              AmirbernosiA آفلاین
                              AmirbernosiA آفلاین
                              Amirbernosi
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #14914

                              @javadm328 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                              بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                              دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                              هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                              آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                              اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                              اولش یه چیزی به ذهنم رسید ولی اخرایش را که خواندم این بار باورم شد که :
                              یا من هنوز مرد نشده ام و دلنبستهام و دل نبسته اند (قسمت دومش قطعی است خخ)
                              و یا ........

                              هنوز مونده پس!خیلیم خوبه!بذار کنکورتو بدی بعدش در دلتو باز کن!الان موقش نیسش 🙂

                              A 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              0
                              • AmirbernosiA Amirbernosi

                                @javadm328 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                فااطمه در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                دخترها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند ، اولين بار در بدو بدو هاي بدوهاي عصر هاي تابستان است در لي لي و تيله بازي هاي پاييز در مشق نوشتن هاي با موهاي خرگوشي كنار بخاريِ زمستان است اين را در بهار كه محله شان را عوض كردند و ديگر كسي نيست كه با هم تيله بازي كنند و كارت بياندازند و مشق هاي يكديگر را خطي خطي كنند و براي هم شكلك در بياورند ميفهمند .

                                بعد از آن روزيست كه مادرشان به آنها ياد ميدهد كه چطور روسري رويِ سرشان را گره بزنند و موهايشان را بپوشانند ، تا چند وقت نامعلوم شرم خاصي از پسرعمويشان كه حدودا شونزده ، هفده ساله است پيدا مي كنند .

                                دوازده سيزده ساله كه شدند در كوله پشتي هر كدامشان يك دفترچه پر از عكس ها و تكه روزنامه ها و مجله هايي از بازيگر مورد علاقه و فوتباليست هاي تيم هاي اروپايي پيدا ميشود با انواع فال هاي من درآوريشان ، اين روز هايشان هم زود ميگذرد .

                                هفده سالشان كه شد فكر ميكنند كه خيلي بزرگ شده اند و جلوي آينه مي ايستند و يكي يكي موهاي زير ابروهايشان را تميز ميكنند و فقط به عشق استاد ديفرانسيل و حسابانشان رياضي كنكور را تا هفتاد درصد هم ميزنند بعد از آن دانشگاه قبول ميشوند و دست اول نه مي گذارند و نه برمي دارند با يكي از پسربچه هاي هم سن و سال خودشان جزوه رد و بدل ميكنند و تا مدت ها به همان يك نفر فكر ميكنند اما بعد از آن سر و كله ي يك نفر لعنتي پيدا ميشود كه دوست داشتنش انگار با همه ي آن قبلي ها فرق ميكند انگار كه نه راستي راستي عاشقش ميشوند دلشان گير ميكند پيش همان يك نفر و نگاهشان فرق ميكند دستشان عرق ميكند گرم و سردشان ميشوند اينبار يا مي رسند يا نمي رسند كه اگر دومي باشد بعداز آن چه بخواهند چه نخواهند عاشق پدر بچه هايشانند و تمام آنچه كه برايشان گذشته را فراموش ميكنند ، راحت نيست اما آنها ديگر يك زن اند كنار آمدن را بلدند صبوري را هرشب دوره ميكنند.

                                آن ها عاشق ميشوند زياد هم ميشوند اما يك بار براي هميشه يكجا همه چيز را فراموش ميكنند اما مرد ها يك بار عاشق ميشوند يك بار اعتماد ميكنند و بعد از آن اگر همان چيزي كه آن ها ميخواهند نشود همه چيز برایشان بی اهمیت میشود حتي همان زن ها .
                                اصلا همان هايند كه باعث همه ي اين نرسيدن ها مي شوند.

                                اولش یه چیزی به ذهنم رسید ولی اخرایش را که خواندم این بار باورم شد که :
                                یا من هنوز مرد نشده ام و دلنبستهام و دل نبسته اند (قسمت دومش قطعی است خخ)
                                و یا ........

                                هنوز مونده پس!خیلیم خوبه!بذار کنکورتو بدی بعدش در دلتو باز کن!الان موقش نیسش 🙂

                                A آفلاین
                                A آفلاین
                                astmn5975uhfkep
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #14915
                                این پست پاک شده!
                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                0
                                • m.mM آفلاین
                                  m.mM آفلاین
                                  m.m
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #14916

                                  سلام........

                                  A 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • m.mM m.m

                                    سلام........

                                    A آفلاین
                                    A آفلاین
                                    astmn5975uhfkep
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #14917

                                    m.m در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    سلام........

                                    سلام علیکم

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • AmirbernosiA آفلاین
                                      AmirbernosiA آفلاین
                                      Amirbernosi
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #14918

                                      درود و وقت بخیر

                                      A m.mM 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • AmirbernosiA Amirbernosi

                                        درود و وقت بخیر

                                        A آفلاین
                                        A آفلاین
                                        astmn5975uhfkep
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #14919

                                        @Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                        درود و وقت بخیر

                                        دکتر شما با سلام دادن مشکلی داری؟؟؟تا حالا سلام ندیدم بدی ولی دیدم که میگی درود

                                        عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        2
                                        • AmirbernosiA آفلاین
                                          AmirbernosiA آفلاین
                                          Amirbernosi
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #14920

                                          درود فارسی سلام!هیچ فرقی بین این دو نیسش! ولی من درود رو بیشتر دوس دارم

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 744
                                          • 745
                                          • 746
                                          • 747
                                          • 748
                                          • 5354
                                          • 5355
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع