Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
رکسانا وقت گل و روز شادمانی آمد آن شد که به سرما نتوانی آمد رفت آنکه دلت به مهر ما گرم نبود سرما شد و وقت مهربانی آمد
@s-m66 درد ما را نیست درمان الغیاث هجر مارا نیست پایان الغیاث
رکسانا ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
رکسانا رسم دو رنگی آیین ما نیست یکرنگ باشد شب و روز من
@s-m66 نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
رکسانا دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشم سیلاب سرشک آمدوطوفان بلا رفت
@sarab تو را من یاد می ارم همه هنگام نه چون نیما که میگوید شباهنگام
تــا هــســتـم ای رفـیـق نـدانـی کـه کـیـسـتـم روزی ســراغ وقــت مــن آئــی کــه نــیـسـتـم
رکسانا مرا باید که جان و تن نماند و گر هر دو بماند من نماند
@sarab میگفت که میمیرد یک لحظه جدا از من یک لحظه جدا گشتیم با آن دگری پیوست
@sarab دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم ازچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
رکسانا تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسواعاشق اندر فن خود استاد نیست
رکسانا تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني
@s-m66 یار آن بود که صبر کندبر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
@sarab تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
رکسانا یک ره درآ به دیده و مستی بهانه ساز وین اشک لاله رنگ، شراب شبانه ساز
@sarab روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه میخورد روزه خود را به گمانی که شب است
@sarab از دلت را مکن فاش به نامحرمان در بر مامحرمان راز گشودن خطاست
@sarab زیرکانه قانعت کردم که یک قرآن بس است تا که امشب را در آغوش خودم احیا کنی
@s-m66 رکسانا تا توانی دلی به دست آر دل شکستن هنر نمی باشد