Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
negnw یارب به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاییت کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگرچه من نمانم
sara.66 منم وهزار حسرت /که درآرزوی رویت...
@گل-آبی
ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
amab مي روي و گريه مي آيد مرا ساعتي بنشين که باران بگذرد
sara.66 دانی ک ازچه خندم؟؟ ازهمت بلندم زیرا به شهر عشقت؛ برعاشقان امیرم
@گل-آبی ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
amab مراکمند میفکن؛ که خودگرفتارم...
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
amab مرغی که چشد یک دم از دانه دام تو در خاطر او ناید؛آهنگ هواکردن
@گل-آبی نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
amab درگل بمانده پای دل/ جان میدهم چه جای دل؟؟
@گل-آبی لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
amab تاکه به ماه خزان؛ بلبل شوریده حال ازغم هجران گل؛ آه شررباد زد
@گل-آبی دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
amab داغ تودارد این دلم جای دگر نمیشود:/
@گل-آبی ارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
amab دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
amab می روی و گریه می اید مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد
مریم عباسپور دوش مرغی به صبح مینالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
sara.66 شرح اين آتش جانسوز نگفتن تا کي؟ سوختم، سوختم اين راز نهفتن تا کي؟