-
mohammad666666 زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم ارزوست
-
تورا من چشم در راهم شباهنگام در ان دم که می گیرند درشاخه تلاجن سایه ها رنگ سیاهی ....
-
mohammad666666 یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
از عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگرچه من نمانم -
مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت
-
mohammad666666 تاتوانی دلی بدست اور
دلشکستن هنر نمیباشد -
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهرکدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
-
mohammad666666 ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
-
ما در درون سینه هوایی نهفته ایم برباد اگر رود دل کا زان هوا رود
-
mohammad666666 درخواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
بادست اشارتم کرد که عزم سوی ماکن -
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز که هرچه گفت برید صبا پریشان گفت
-
mohammad666666 تو مو می بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو
-
واعظ شهر چو ملک و شحنه گزید من اگر مهرنگاری بگزینم چه شود
-
mohammad666666 دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد
-
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زاو شده ام بی سروسامان که مپرس
-
mohammad666666 سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم
-
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت
-
mohammad666666 تن که تواش پرورش جان دهی پرورش لقمه موران دهی
-
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت -
mohammad666666 تني آلوده درد و لبريز غم دارم ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم
-
مریم عباسپور
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد